پاورپوینت کامل نسبت ما و مهدی،علیه السلام در عصر حاضر(انسان کامل) ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نسبت ما و مهدی،علیه السلام در عصر حاضر(انسان کامل) ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبت ما و مهدی،علیه السلام در عصر حاضر(انسان کامل) ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبت ما و مهدی،علیه السلام در عصر حاضر(انسان کامل) ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

۹۰

قول به «اصالت وجود»، تصدیق این نکته بدیهی است که جهان هستی را جز وجود پر نکرده و شیئیت و فعلیت و هر
کمالی مساوق با وجود است. آشنایان به مباحث حکمی می دانند که قائلین به «اصالت وجود»، در عین اذعان به آن، این
نکته را هم از یاد نبرده اند که حدود وجودی موجودات مختلف با یکدیگر متفاوت است و همین تفاوت حدود وجودی،
یعنی ضعف یا شدت مراتب کمال، اختلاف آثار موجودات مختلف را به دنبال آورده و به دنبال آن، امکان شناسایی هر
موجودی را از موجودات دیگر برای فرد انسانی فراهم کرده است. به عبارتی ساده تر آدمی در مقام تعقل می تواند از
موجوداتی که در یک یا چند حد عدمی، یعنی در محدوده خاصی از وجود با یکدیگر مشارک یا از همدیگر متمایزند،
مفاهیم «ماهوی » مشترک یا مشخصی بگیرد و آن مفهوم برگرفته را در یک «عکس الحمل » منطقی بر وجود یا موجودات
مورد تعقل حمل کند. فی المثل در مواجهه با مجموعه ای از موجودات که جملگی در داشتن کالبد جسمانی حساس و
دارای حرکت ارادی و همچنین روح مجرد یا نفس ناطقه با یکدیگر مشارکند، مفهوم کلی انسان (یا حیوان ناطق یا جسم
نامی حساس متحرک بالاراده ناطق) را از آن گروه موجودات انتزاع کرده و سپس قضیه حملیه «این موجود انسان است »
را به صورت «انسان موجود است » تعقل می نماید. ثمره برگرفتن این مفهوم یا مفاهیم ماهوی آن است که ذهن در مقام
تعقل، موجوداتی را که در یک یا چند حد وجودی خاص با یکدیگر شباهت دارند، در یک گروه می نشاند و آثار مشابهی را
در مراتبی از وجود از آنها انتظار می برد. فی المثل از آنجا که همه انسانها از کالبد جسمانی قابل نمو برخوردار و دارای
قابلیت احساس و تحرک ارادی ارند در بسیاری خصوصیات با حیوانات که آنها نیز از چنین کالبدی بهره می برند و آنها
هم حساس و متحرک بالاراده هستند مشابهت دارند. و این چنین است که حکیمان این ویژگیها یا مفاهیم ماهوی را حد
مشترک انسان و حیوان یعنی «جنس » آنها می خوانند. اما سخن اینجاست که انسانیت آدمی به کالبد جسمانی او یعنی
بدن او نیست، بلکه به نفس ناطقه یا روح مجرد و قابل استکمالی است که در اصطلاح حکیمان، «فصل مقوم » ماهیت
انسانی شناخته می شود و از دست رفتن آن، زوال این ماهیت را به دنبال دارد. از اینرو انسان که در هنگام مرگ، بدن خود
را رها می کند، به علت بقای نفس ناطقه، همچنان انسان است، اما اگر جنینی در مرحله رشد رویانی، از کمال و حرکت
جوهری باز بماند و نفس ناطقه او کما هو حقها به فعلیت نرسد، به همان درجه از انسانیت تهی می گردد. پس این امکان
وجود دارد که انسانی از مرحله وجود جسمانی گذر کرده یا در عین تعلق و تصرف در بدن از فعلیت کامل نفس ناطقه
برخوردار باشد، یعنی از مرحله تجرد مثالی که واسطه عالم ماده و مجردات تام است گذر کرده و به مرحله تجرد عقلانی
که مرحله بالاتری از وجود انسانی است دست یابد. (۱)

نکته دیگری که در این مقام قابل تامل است، مساله رابطه خاص هر معلولی با علت هستی بخش اوست. اگر اصالت وجود
را پذیرفتیم و امکان اشتراک برخی موجودات را در برخی حدود ماهوی (درواقع حدود وجودی) باور کردیم، و هم به این
قول باور آوردیم که جهان خارج عالم کثرات و سلسله ای از علتها و معلولهاست، به یک نکته ناب و مهم دیگر دست
می یابیم، و آن اینکه وجود هر کمالی در هر موجودی منشایی دارد و این منشا، یا خود اوست یا کمال مذکور را از موجودی
ضعیفتر یا وجودی که آن کمال را در مرتبه ای بالاتر فرا چنگ خود دارد، دریافت می دارد. قول به منشا بودن خود آن
وجود برای فراهم آوردن آن کمال، به منزله آن است که به وجوب وجود هر موجودی قائل باشیم و این در واقع پذیرش
میلیاردها میلیارد ذات واجب الوجود، یعنی بی نهایت خداست که براهین عقلی، از جمله عدم امکان وجود دو بی نهایت بی
آنکه یکی در دیگری بگنجد به استحاله آن نظر دارند و از آنجا که موجود ضعیفتر فاقد کمال مذکور است، چاره ای جز این
نیست که وجود مورد نظر ما، «بودن » خود را که «کمال اول » اوست، و آثار مترتب بر آن «بودن » را که کمال دوم و سوم و
چندم آن است، از موجود قویتری که همان کمال را در مرتبه ای والاتر داراست دریافت کند. با این دیدگاه، ما فی الواقع با
سلسله ای از موجودات یا مراتب وجود مواجهیم که وجود و کمال هر مرتبه ای به مرتبه والاتر وابسته، و در عین اشراف بر
کمالات موجودات مراتب پایین تر، از سلسله موجودات مراتب بالایی در حجاب است. گرچه می تواند در حرکتی جوهری و
استکمالی، کمالات والاتری را از مرتبه والاتر کسب کرده، پا در پله ای بالاتر بگذارد و به این ترتیب بر مرتبه ای والاتر از
وجود احاطه و اشراف بیابد.

آنچه گفتیم همان مساله نابی است که حکیمان الهی آن را «مراتب تشکیکی » وجود می نامند و صدرالمتالهین شیرازی،
رضوان الله علیه، با اتکا بر آن و بر این نکته مهم که وجود معلول چیزی جز ربط به علت او و پرتوی از کمالات او نیست، به
قاعده ای موسوم به «امکان اشرف » رنگ و بویی تازه بخشیده است.

بنا به قاعده «امکان اشرف »، که طبیعی دانان معاصر ما، از آن به عنوان اصل «امتناع طفره » یاد می کنند، می توان امکان
وجود سازه های ماکروسکوپی (یا مهجهانی) را با استناد به وجود سازه های میکروسکوپی (یا کهجهانی) به اثبات رساند.
چنانکه وجود نظامهای زیستی دانی، نشانه ای از وجود نظامهای زیستی عالی محسوب می شود. (۲) بر این مبنا «ملاک
معلولیت ضعف وجودی است. پس هرجا بتوان موجودی کاملتر و قویتر فرض کرد، به گونه ای که موجود ضعیفتر شعاعی
از وجود آن به حساب آید و نسبت به آن استقلالی نداشته باشد، چنین فرضی ضرورت خواهد داشت [یعنی] اگر تعدادی
از موجودات را فرض کنیم که هر کدام از آنها قویتر از دیگری باشد، به گونه ای که بتواند علت وجود آن به شمار آید و به
دیگر سخن: میان آنها تشکیک خاص برقرار باشد، هر موجود قویتری در مرتبه مقدم بر موجود ضعیفتر قرار خواهد
گرفت و ضرورتا نسبت به آن علت خواهد بود، تا برسد به موجودی که فرض کاملتر از آن محال باشد و امکان معلولیت برای
هیچ موجودی را نداشته باشد.» (۳) حکما با توسل به این تحلیل، وجود عالم مثال و عالم عقول را در مراتب والاتر از عالم
نفس و عالم ماده به اثبات رسانده اند، و اینک ما، با توسل به تحلیلی که درباره انسان کامل ارایه دادیم، بر این نکته تاکید
می ورزیم که برترین وجود عالم عقول، یعنی صادر اول یا به قول برخی عارفان «هویت جمعی امکانی »، لزوما «انسان کامل »
است. یعنی انسانی که از مرحله نفس و مثال و عقل گذر کرده و در والاترین مرتبه موجودات امکانی قرار گرفته، یا به
تعبیر صحیح تر وجود عالم عقول (مجردات تام)، عالم مثال، عالم نفوس و عالم ماده پرتوی است که از ظل عنایات او
صادر گشته. (۴)

حاصل بحث فوق آن است که چنانکه گفتیم قاعده «امکان اشرف » و اصالت و تشکیکی بودن مراتب وجود و رابطه خاص
هر معلولی با علت هستی بخش خویش، لزوم وجود مرتبه ای از وجود را که همه موجودات عالم امکان (یعنی همه
آفریدگان ذات اقدس الهی) از او در پرده بوده و او خود، وجود ربطی خویش را از ذات اقدس الهی دریافت دارد، یعنی
وجودی که از همه حدود عدمی موجودات امکانی بری و واجد همه کمالات ایشان باشد، به اثبات می رسانند. چنین
وجودی قاعدتا انسانی است که از ویژگیهایی چند برخوردار است که از جمله آنها توان افاضه کمالات به همه عوالم وجود،
علم نامتناهی به عالم امکانی و امکان تصرف در کائنات به اذن الهی است. شیعیان به ادله نقلی رسیده از رسول گرامی
اسلام، صلی الله علیه وآله، که شیعه و سنی در نقل آن هر یک به اسناد خود مشترکند، این وجود مقدس و متعالی را
حقیقت محمدیه و علویه می خوانند و حتی برخی قرآن پژوهان معاصر، با بدل گرفتن واژه «علیا» در آیات کریمه ۴۸ و۴۹ از
سوره مبارکه اعراف، به تصریح قرآن به این موضوع اشارت دارند:

«فلما اعتزلهم و ما یعبدون من دون الله، وهبنا له اسحق و یعقوب و کلا جعلنا نبیا و وهبنالهم من رحمتنا و جعلنا لهم
لسان صدق علیا» (۵)

پس دمی که [ابراهیم] از آنان و آنچه جز خدا می پرستیدند گوشه گیری اختیار کرد، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و
همگی را پیامبر گرداندیم و از رحمت خود به آنان بخشیدیم و برایشان «لسانی صدق »، «علی » را، قرار دادیم.

توجیه این قرآن پژوه معاصر همخوانی این تفسیر با روایات فراوانی است که از طرق مختلف شیعه و سنی به دست ما
رسیده و جملگی از همراهی نور ملکوتی مولی علی بن ابی طالب، علیه السلام، با همه انبیاء الهی از آدم تا خاتم سخن
گفته اند. شمار این روایات در کتب روایی اهل سنت از جمله صحاح ایشان به حدی است که اگر تنها به طریق روایی ایشان
استناد کنیم، چه بسا بتوانیم نسبت به آن ادعای تواتر معنوی داشته باشیم. به طور مثال صاحب شرح نهج البلاغه از
مسند احمد بن حنبل (امام حنبلیها) و همچنین از فردوس نقل می کند که پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، فرمود:

«کنت انا و علی بن ابی طالب نورا بین یدی الله، قبل ان یخلق آدم باربعه عشر الف عام. فلما خلق الله تعالی آدم قسم ذلک
النور جزئین، فجزء انا و جزء علی ». من و علی چهار هزار سال پیش از آفرینش آدم نوری در برابر خدا بودیم. پس چون
خداوند آدم را آفرید، آن نور به دو پاره تقسیم شد، که پاره ای منم و پاره ای علی است. (۶) چنانکه روایاتی مشابه این روایت
در تفسیر الدرالمنثور سیوطی. (۷) حاشیه تفسیر طبری (۸) ینابیع الموده آمده است. (۹)

سزاوار است که به منظور آشنایی خوانندگان با نحوه استدلال شیعیان در این باره و روشن شدن معانی عباراتی چون
آنچه در دعایی منقول از ابی جعفر محمد بن عثمان سعید، رضی الله عنه، به نقل از امام غایب، علیه السلام، آمده است، (۱۰)
گوشه ای از بیان مرحوم علامه آقا سید حسین همدانی درود آبادی، رضوان الله علیه، را در شرح زیارت جامعه بیاوریم: (۱۱)

«بی تردید پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، مصداقی از برای حقیقت نبوت و همان ذاتی است که از همه مراتب
آفرینش آسودگی یافته و بر آن مرتبه والا دست انداخته است. از آنجا که این حقیقت [یعنی حقیقت نبوت] را مراتبی
نامتناهی است، هر یک از پیامبران دیگر مصداقی جزئی از آن حقیقت را تشکیل می دهند و به حد خود از آن حقیقت در
پرده و محجوبند. مگر محمد، صلی الله علیه وآله، که خداوند متعال او را از نشانه های بزرگ خود برشمرد، و او را به مقام «او
ادنی » رسانید، بلکه او را از آن مرتبه هم بالاتر برد و او را حبیب خود گردانید. به عبارتی اراده محب در اراده او مضمحل
شد و آن حضرت را حجاب حبیبیت خداوند که دست نایافتنی ترین مراتب نبوت و نه حقیقت آن است پوشانید، چه
حقیقت هر چیزی غیر از مراتب اوست.»

سخن مرحوم علامه، در عصر معاصر نیز قابل اثبات است. چه اگر حتی قرآن آسمانی را زاییده تفسیر تجربه نبوی پیامبر
اسلام بدانیم، چنانکه برخی روشنفکران معاصر دانسته اند، به هر تقدیر عظمت وجودی این کتاب و ناتوانی بشر از آوردن
اثری چون آن قابل تردید نیست. بی شک ارزش والای این کتاب و محتوای بلند آیات آن، چه آن را وحی مستقیم الهی و
پیامبر را تابع آن بدانیم و چه آنگونه که این عده از روشنفکران معاصر به آن باور دارند وحی را پیرو پیامبر و تحت تاثیر
احساسات و پیش فرضهای بومی آن رسول مکرم به حساب آریم، در هر صورت، نشانه ای از عظمت وجودی و یگانگی نبی
مکرم اسلام، صلی الله علیه وآله، در تجربه نبوی خویش است. به زبان ساده تر نگاهی گذرا به آثار آفریده از سوی همه عرفا و
متون دست خورده یا ناخورده آسمانی، تفاوت وجودی عظیم این نازله رحمانی را با سایرین به اثبات می رساند و به تبع آن
برتری ذاتی نبی مکرم اسلام را بر همه انبیاء الهی و مدعیان کشف و شهود اثبات می کند.

مرحوم علامه درودآبادی در ادامه می نویسند:

«اینک که دانسته شد که مرتبه محمد، صلی الله علیه وآله، از همه مراتب بالاتر است و بالاتر از آن جز مرتبه ربوبی قرار
ندارد، پس این مرتبه همان حقیقت، کتاب و بیت اوست که خداوند متعال وی را در آن سکنی داده است. پس هرگاه
چیزی از قبیل اهل و آل و میراث و عترت و علم و جز آن – در این مرتبه – به او اضافه شوند، فی المثل گفته شود: اهل
بیت نبوت، میراث نبوت، علم نبوت [و امثال آن]، به ناگزیر م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.