پاورپوینت کامل حسین، تا به کی تنها ….؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حسین، تا به کی تنها ….؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حسین، تا به کی تنها ….؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حسین، تا به کی تنها ….؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
طبلها می کوبند، سنجها بی قراری می کنند و اشکها بی تاب رهایی اند، گودخانه چشم دیگر تاب دریا، دریا غم نمی آورد و موج موج
اشک بر صورتم روان می شود. پلکها را می بندم تا شاید شورش دلم را مرهمی گذارم.
اما صدای العطش… العطش… از فراسوی تاریخ بر جانم چنگ می زند. چه نزدیک است پژواک مویه های کودکان بی قرار نینوا!
چه بی نوایم که توان دست یاری آقا را ندارم. دستها را بالا می برم. به آسمان نگاه می کنم. ظهر خونینی است. خورشید به سختی
می تابد. اشک خورشید چون تیغه های فلزی برنده بر رویمان که نه، بر روح مان می نشیند.
تا ساعتی دیگر، تاب نمی آورم. سراسیمه برمی خیزم. از کوچه ها می گذرم. هیچ کجای شهر غریبه نیستم. هرجا پا می گذارم در
خیمه آقایم و بوی خاک کربلا بر مشام جانم می نشیند اما آرام ندارم. صدای امواج فرات زخمه بر تار دلم می زند، دلم زیر بار
سنگینی محرم می شکند و بانوی مصیبت کش و فریاد رسم را صدا می زنم و به آسمان می نگرم.
زینب بی قرارتر از رعد آسمانی، کودکی را در آغوش می گیرد، زخمی را مرهم می گذارد، تیری از گلوی مجروحی بیرون می کشد و
یال ذوالجناح را نوازش می کند.
چشم برمی گیرم. به لشکریان بی امامی می نگرم که پیمان همدلی با آقایشان بسته اند علم و کتل و پرچم بر دوش می کشند و
کوچه، کوچه تاریخ را در پی مولایشان می پویند. به پرچمها می اندیشم و راز برافراشتگی شان در شبی به بلندای تاریخ!
تار و پود دلم را به رنگ سیاه می بافم و با سیاهپوشان هم نوا می شوم. حسینم یا حسینم، یا حسینم یا حسین…
کاش من و همه سیاهپوشان در آن روز بی غروب لشگریان سردار تنهایمان بودیم. کاش همه در صحرایی بی قرار، در گرمایی کشدار،
در تشنگی ای بی پایان، به چشمه زلال و نورانی وصال دست می بردیم، صورت دلمان را می شستیم و زخم سوزان عاشورا را به
نگاهی از یار مرهم می گذاشتیم.
آقا، نگاهم کن، محتا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 