پاورپوینت کامل تولد دوباره بت ها! ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تولد دوباره بت ها! ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تولد دوباره بت ها! ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تولد دوباره بت ها! ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

انسان امروز، دلخوش است به اینکه چون گذشتگان بت پرستی نمی کند، لات و عزی و هبل را نمی پرستد و در مقابل خدایان
سنگی و بی جان سجده نمی آورد و از اینکه گاه و بیگاه در کلیسایی یا محراب مسجدی سر به آسمان بلند می کند و بر آستان خدایی
مفروض سجده می آورد به خود می بالد .

یافتن پاسخی برای این سؤال که «آیا حقیقتا» امروزه رسم بت پرستی از میان رفته است یا آنها به طریقی دیگر امکان حیات یافته اند،
سخت می نماید .

«پرستش » بیش از آنکه در قالب یک مصداق خارجی قابل گفت وگو باشد یک «مفهوم » است; یعنی پرستیدن و پرستش ذاتی و
ضروری وجود آدمی است و به همین دلیل پرستش امکان استمرار حیات را برای انسان به وجود می آورد . یعنی آدمی به اتکای
نیرویی ماورای خود و با چنگ انداختن به ریسمان نیرویی فراتر از خود بر پای می ایستد و حوادث و مخاطرات را پشت سر می نهد .

آنچه که موجب می شود مقوله ای به نام «پرستش » و «پرستیدن » مورد گفت وگو واقع شود مصداقی است که مفهوم «پرستش » را
متجلی می کند .

باید گفت اگر آدمی، روزی سر بر آستان بت ها می سایید و هبل را می پرستید، هبل تمامیت پرستش او نبود . «پرستش » یک مفهوم
بود که برای آن انسان جاهل در مصداق هبل و دیگر بت ها ظاهر می شد; چرا که آدمی ناخواسته و نادانسته به عنوان یک امر
درونی و فطری پذیرفته بود که باید برآستانی سر فرود آورد ولی در این میان جهالت او موجب می شد که مصداق را اشتباه بگیرد .

بی گمان اگر روزی از آن اعرابی جاهل بت پرست پرسیده می شد: آیا این چوب خدا و آفریننده توست؟ پاسخ آری نبود و او آن قطعه
چوب را به حقیقت خالق خویش نمی شناخت، بلکه او در توجیه پرستش خود، بت ها را مظهر یک الهه درونی و مورد قبول عنوان
می کرد . جهالت موجب بود تا او در انتخاب مصداق دچار اشتباه شود و تمامیت مفهوم «پرستش » را درک نکند و به جای روی
آوردن به یک کل واحد به اجزای منتشر، محتاج و نیازمند روی بیاورد و به پرستش موجوداتی بپردازد که خود مخلوق بودند،
مصداق بیرونی بودند و جسمیت داشتند .

آنچه که انبیای الهی و نبی گرامی اسلام (ص) در هم شکستند بت هایی بودند که به عنوان مظهر «مفهوم پرستش » که نیاز درونی
آدمی بود مورد اشاره واقع می شدند; زیرا: «بت پرستی » یا «کفرورزی » هر دو مفاهیمی هستند که مصداق بیرونی پیدا می کنند;
یعنی «بت پرستی » یا «کفرورزی » در عمل بت پرست جلوه گر می شوند . لیکن انبیا در پی آن بودند که هم مفهوم بت پرستی و هم
مصادیق آن را در هم شکنند . هم بت را بشکنند و هم شیوه بت پرستی را ویران کنند و پیروزی آنها زمانی ظاهر شد که مصادیق
کفر را شکستند اما در هم شکستن آن «مفهوم » و حذف شدن تمامیت آن «مفهوم » نیازمند زمانی دراز بود; زیرا، مصداق در بیرون
بود و مفهوم در درون . مصداق نمود داشت و «مفهوم » پنهان و پوشیده بود .

اگر «مفهوم » و «محتوا» ی بت پرستی و کفر در هم می شکست این انسان دیگر به بت پرستی روی نمی آورد و کسانی که بعد از انبیا
دیگر بار روی به کفر و شرک و بت پرستی آوردند کسانی بودند که صورت بت هایشان شکسته شده بود اما مفاهیم درونی ایشان
تغییر و تحول پیدا نکرده بود . از این رو دیگر بار و در اولین فرصت به مصداق جدیدی از آن مفهومی که شکسته نشده بود رجعت
کردند .

در ماجرای مسلمین اگر چه بت های خانه کعبه شکسته شدند، اما دیری نگذشت که رسم بت پرستی به شیوه ای دیگر زنده شد;
یعنی آنها نابخردانه مصادیق جدیدی را جایگزین بتها کردند . آنها اگر چه ظاهرا بر آستان خرما، سنگ و کلوخ سر نمی ساییدند اما،
در حقیقت باز هم بت پرستی پیشه کرده بودند; زیرا این بار بت ها جلوه و هیات و شکل جدیدی یافته بودند . این بار، بت ها راه
می رفتند، جان داشتند، حرف می زدند، می خوردند و می آشامیدند; یعنی بت های انسانی جایگزین جمادات شده بودند .

آنچه که می توانست آدمی را از بازگشت مجدد به مفهوم بت پرستی و شرک و کفر و بازگشت به سجده بر بت ها مانع شود این بود که
چنان درک عمیق و ژرفی به دست آورد که تغییر مصادیق و صورت ها امکان فریبش را فراهم نکند; یعنی آدمی می بایست ماهیت
عمل را می شناخت و مفاهیم را درمی یافت و می فهمید که بت پرستی به منزله سر ساییدن در برابر سنگ نیست بلکه عملی است که
در ورای خود محتوا و مفهومی دارد و این مفهوم در هر مصداقی که دیگربار باز گردد عین «بت پرستی » است . چون همه هنر بت ها
این است که انسان را از مشغول شدن به خدای واحد و مطلق باز می دارند; مانع پرستش حقیقی می شوند و پرستشی مجازی،
جعلی و دروغین را جایگزین پرستش حقیقی می کنند; همه آزادگی انسان را از انسان می گیرند و به نوعی خود را بر آدمی تحمیل
می کنند; امکان رشد را از او می گیرند و مسیر «غی » را جانشین مسیر «رشد» می سازند; طی طریق در کمال و رشد را جایگزین
طی طریق و سلوک در مسیر شرک و نفاق و کفر می کنند و موجب زبونی و درماندگی آدمی می شوند .

در مقابل «معرفت » تنها مفهومی است که موجب می شود این انسان در برابر بازگشت بت ها مصونیت پیدا کند و دیگربار گرفتار
مصداق جدیدی از کفر و شرک نگردد .

تاریخ حیات بشر در روی زمین از بازگشت و احیای نو به نو این بت ها حکایت ها دارد . لیکن; از زمانی که بت پرستی در هیات های
جدید ظاهر شده وحشتناک ترین صورت آن بر انسان ها تحمیل گشته است .

بی تردید، اتفاقی افتاده است که موجب شده شرک و کفر در پیچیده ترین شکل خود ظاهر شوند; یعنی اگر شرک در قرون گذشته
صورتی بسیط و ساده داشت، امروزه شکلی مرکب، پیچیده و چند وجهی به خود گرفته است; تا قبل از این دوره، گونه های مختلف
پرستش وجود داشته و حتی انواع بت ها پرستیده می شدند . آنها اگر چه به انحراف می رفتند اما میل انسان برای چنگ یازیدن به
یک نیروی ماورایی او را رها نمی ساخت و انسان هنوز متوسل و متمسک به یک نیروی ناشناخته بیرون از خود بود و در نتیجه
معترف به وجود و حضور یک نیروی بیرونی و ماورایی . اما، در دوره جدید علی رغم آنکه رسم بت پرستی به سخره گرفته می شود،
رسم دینداری نیز تنها موضوعی برای کند و کاو پژوهش و شناسایی است . چنان که با نفی همه نیروهای ماورایی آدمی تمامیت
پرستش را معطوف «خویش » ساخته است . گوئیا دیگر او نه خدایی را می پرستد و نه بر آستان بتی سر فرود می آورد . او خود را
می پرستد و بر پای خود بوسه می زند . او نیرو و قوه خود را جانشین همه بت ها را می سازد و ما به ازاء خدای همه اقوام و ملل او را
می ستاید .

عرب جاهل بت پرست خود را فدای آنچه می پرستید می کرد; یعنی «پرستش » برای او معنا داشت، او خود را نمی پرستید، قانونی
فراتر، قوی تر و مقدس تر از خود را می شناخت که باید پرستیده شود اما در دوره جدید انسان رجعت به «خود» کرده است و خود را
شایسته پرستش می داند . پرستش به این معنی که باور بیاوریم نیرویی برتر از من انسان وجود دارد که مقدس تر، پاک تر و مطهرتر
از من است . در حالی که انسان امروز معتقد است که نیرویی قوی تر، مقدس تر و برتر از «او» در فضای بیرونی وجود ندارد و اگر
تقدسی و پاکی ای هست متعلق به اوست . بنابراین نتیجه می گیرد که «خود» را در اختیار «خود» بگذارد . این به معنی بازگشت به
خویشتن است . از این رو به خدمت «خود» درمی آید، به قانون مندی های «خود» گردن می نهد و دور کعبه وجود «خود» طواف
می کند . این بدترین نوع کفر و بدترین نوع بت پرستی است .

انسان امروز نسبت به تمامی اعصار گذشته و نسبت به تمامی انسان های بت پرست قرون دور دست، بت پرست تر است و کفر امروز
نسبت به همه اعصار گذشته پیچیده تر .

باید گفت که انسان دوره جدید درست در زمانی که گمان می کند تمام بت ها را شکسته است، کافرتر و مشرک تر از هر عصری است .
بنابراین اتفاقی که افتاده این است که مفهوم «بت پرستی » در یک مصداق تمام عیار، به پیچیده ترین شکل بروز کرده است،
مصداقی که دیگر نه سنگ است و نه چوب . انسانی است که «خود» را می پرستد و این، همه صورت و سیرت و ماهیت تمدن و
فرهنگ امروزی است . حتی اگر در صورت ظاهر رسم دینداران را هم به نمایش گذارد .

آنگاه که غرب به این درجه از کفر و شرک رسید، در شقاوت تمام مسکن گزید، ظلم به خود به تمامی معنا بروز کرد و انسان
متوجه شد که برای استیلای این خدای جدید و الهه جدید نیازمند اعمال قدرت است .

دقت در مفهوم «پرستش » در همه ادیان نشان می دهد که انسان دیروز می گفت: هوالغنی، هوالقدیر، هوالمتکبر، هوالبصیر،
هوالسمیع، هوالغفور . . . اما انسان امروز فریاد برمی آورد که اناالغنی، اناالقدیر، اناالمتکبر، اناالبصیر، اناالسمیع و . . . همین باور
است که از او یک فاشیست، یک استعمارگر، یک استثمارگر و یک امپریالیست تمام عیار می سازد . او دیگر نمی تواند رئوف و غفور
باشد; زیرا این صفات با شیطان و شیطنت او سازگاری ندارد . به عبارت دیگر تولد این انسان جدید در رحمانیت نیست، تولد در
شیطنت است و طغیانگری صفت بارز و مشخصه شیطان .

از آنجا که اعمال قدرت، نیازمند فراهم آوردن اسباب قدرت و حذف موانع آن است، بنابراین با فرهنگ و سنت قدیم در می افتد تا
امکان اجرای تمامی فرمانهای خویش را در گستره زمین فراهم آورد .

و اینهمه در حالی است که مظاهر گوناگون این «بت پرستی نوین » را از کنار خانه خدا – که قطب زمین است – تا همه اقصی نقاط
کره ارض می توان دید . چنان که ساکنان سرزمین های اسلامی نیز گونه های مختلف این پرستش را در صحن حیات و مناسبات
خویش آشکار ساخته اند . گوئیا به گرد خانه ای به طواف می آیند که هیچ نسبتی با آسمان ندارد و دست در دست خدایی می گذارند
و با وی پیمان وفاداری می بندند که با خالق نشسته بر آستانه عرش متفاوت است . اینان نه در برابر کعبه که در برابر عظمت
دروغین سازندگان ابزار و ادوات غربی سجده می آورند و بی آنکه واقف بر باطن اعمال خویش باشند در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.