پاورپوینت کامل جهانی سازی، پایان تاریخ و مهدویت ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهانی سازی، پایان تاریخ و مهدویت ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی سازی، پایان تاریخ و مهدویت ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی سازی، پایان تاریخ و مهدویت ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

تعابیر بسیار بلندی از همه انبیا، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریبا جزء اجتماعی ترین موضوعات،
بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفته اند که کار نیمه تمام و ناتمام انبیا (ع) و ادیان، به
دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد . گفته اند که بزرگ ترین تکلیف تاریخ، کار بزرگ ترین مرد تاریخ است . حتی مکاتبی که
الوهیت زدایی و الهیت زدایی شده اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده اند، و گرچه نام ایشان را نبرده اند، اما همه
ظهور ایشان را بشارت داده اند و حتی مکاتب الحادی چون مارکسیسم نتوانسته اند به مسئله آخرالزمان، بی تفاوت بمانند .

بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفته اند، در این خصوص، اعلام نظر کرده اند . یهود، هنوز منتظر
مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است . همه انبیا، همه مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ
در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی «غایت » از
تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که تاریخ بشر، منتهای روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاکم نیست، یعنی «لیبرالیزم » که
در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد; آخرین نظریه پردازانشان چون فوکویاما از «پایان تاریخ »
سخن می گویند، منتها «پایان تاریخ » به روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایه داری است .

در روایات از حضرت مهدی (عج)، به «بهار روزگاران » تعبیر شده است و در سلامهایی که به محضر حضرت عرض می شود آورده اند:
«السلام علی ربیع الانام و نضره الایام » درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران .

کسانی که ایشان را دیده اند; توصیفاتی از شمایل ظاهری ایشان کرده اند پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) نیز این بزرگوار را توصیف
کرده اند و در آثار محققان، چنین منعکس شده است: چهره اش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه، درشت،
جذاب و نافذ، شانه اش پهن، دندانهایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوان بندی او صخره سان، گونه هایش
کم گوشت و از فرط بیداری شبها، اندکی متمایل به زردی، بر گونه راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر
لاله گوشها ریخته و نزدیک به شانه ها، اندامش متناسب و زیبا، قیافه اش خوش منظر و رخسارش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و
شکوهمند پنهان، هیاتش سرشار از حشمت و شکوه رهبری، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همه گیر و دریاسان است .

من در بخش نخست عرایضم، دو نظریه و دو نقطه نظر به تاریخ انسان و دو تفسیر درباره فلسفه حیات و مدنیت را به مقایسه
می گذارم تا ببینم کدام با «مهدویت » سازگار است و کدام نیست و چرا؟ و در بخش دوم، بعضی روایاتی راجع به ایشان یا منقول از
خود ایشان در این خصوص که ایشان چه جامعه ای را بنا خواهند کرد و چه حکومتی را خواهند ساخت و مناسبات انسانی و البته
حقوق بشر در حکومت ایشان چگونه تعریف خواهد شد; عرض می نمایم و البته هر یک از این روایات، خود می تواند موضوع یک
کنفرانس علمی یا پایان نامه باشد .

گفته اند که «انتظار» سنتز تضاد بین «واقعیت » و «حقیقت » است . «واقعیت » یعنی آنچه هست و «حقیقت » یعنی آنچه نیست ولی
باید باشد . گفته اند که انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جاده «آنچه هست » تا «آنچه باید باشد» .
پس نکته نخست این است که دو زاویه دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن، تعبیر به اصل «مسیانیزم » ;
یعنی مسیحی گرایی و موعودگرایی کرده اند و در اینجا، «مسیح » به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار است . انتظار
برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری که توام است با وعده پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن
نیز به اصل «فتوریزم » تعبیر کرده اند . «فتوریزم » ، «آینده نگری » و نگاه به آینده است; ایدئولوژی ای معطوف به فردا که می گوید
همه خبرها در آینده است; جهان هنوز تمام نشده; محرومان مایوس نباشند; مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از
مبارزاتشان پشیمان نشوند . آنها که بارها در نهضت جهانی «اجرای عدالت » شکست خورده اند نگویند که همه چیز تمام شد . به
آینده نگاه کنید . سرتان را بالا بگیرید . شهید دادید; صدمات خوردید; ضایعاتی دادید; در بعضی از جبهه ها عقب نشستید; اما
سرتان را بالا بگیرید . «فتوریزم » یعنی چشمهایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را
تصور کنید و با تصور آن، مبتهج بشوید . این ایده ای برای اغوای افکار عمومی نیست .

همچنین بر خلاف آنچه بعضی جناحهای پراگماتیست گفته اند که امام زمان (ع) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید
است، باید گفت: نه، امام زمان (ع) هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است . هم حقیقت دارد و هم فایده .

آنها که می توانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر دگماتیزم تجربه گرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر
نشده اند از پنجره ای که به دست انبیا (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیده
امام زمان (ع) را فاقد حقیقت و حداکثر، مفید فایده بدانند . در حالیکه واقعیت امر، این است که قصه امام زمان (ع) اسطوره
نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود . در قصه امام زمان (ع) «حقیقت » و «فایده » هر دو توام با یکدیگرند .

پس یک خط در نگاه به آینده انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به «مسیانیزم و فتوریزم » کردند و آن را با همین
کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذی شعور، هدایت می شود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم
نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوش بین و معتقد است که از پس همه ستمها و بی عدالتیها و دروغهایی که به بشر گفته اند و می گویند،
خورشید «حقیقت و عدالت » ، طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را به ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد; اما متقابلا خط دومی وجود
دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایه داری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمیها و دانشگاهها پمپاژ می شود و در سطح افکار
عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا می شود و آن نفی ایده «غایت تاریخ » است .

وقتی می گوییم «غرب » ، مردم مغرب زمین، مراد نیستند . مردم مغرب زمین، آنها که مذهبی و مسیحی اند به «موعود» ، معتقدند
و علی رغم همه بمبارانهایی که علیه فطرت آنان اعمال شده – ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند – ولی هنوز
لطافت باطنی خود را حفظ کرده اند . من به یاد می آورم که با بعضی دوستان در واشنگتن، برای دیدار از کلیسایی رفتیم که بسیار
معظم و قدیمی بود و تقریبا حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودر تو بود . در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را
دیدم که ایستاده بود و نی می نواخت . صبح یکشنبه بود . جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه می شود؟ گفت: نذر کرده ام که در
انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده است، بر در کلیسا، نی بزنم . این جامعه ای است که معنویت، انسانیت و عدالت
را در آن، شبانه روز بمباران می کنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمی آیند .
پس وقتی از غرب، سخن می گویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و ساده مغرب زمین، به خصوص محرومان که حتی فاسدانشان
نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست . مراد «هژمونی سرمایه داری لیبرال » و حاکمیت هسته های سرمایه داری یهود است
که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت می کنند، همانها که در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.