پاورپوینت کامل ما حجاب اسلامیم ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما حجاب اسلامیم ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما حجاب اسلامیم ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ما حجاب اسلامیم ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۴

گفت وگو با استاد الجزایری رشید بن عیسی

اشاره :

رشیدبن عیسی نویسنده و متفکر اسلامی اهل
الجزایر و از شاگردان برجسته اندیشمند نامی
الجزایر مرحوم مهندس مالک بن نبی است. نامبرده
فرزند یکی از مجاهدان الجزایری است که در مبارزه با
استعمار فرانسه در زمان اشغال کشور مسلمان
الجزایر به فیض عظیم شهادت نائل آمد. آقای
بن عیسی مدتی در سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی
ملل متحد (یونسکو) به عنوان محقق و مترجم آزاد
مشغول کار بود و در خلال این مدت آشنایی نسبتا
گسترده ای با فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای
اسلامی و غیراسلامی پیدا کرد. وی از شهرت و
محبوبیت فراوانی در بین جوانان مسلمان به ویژه در
کشورهای اروپایی برخوردار است.

موعود: لطفا مختصری از زندگی فکری، فرهنگی و
مبارزاتی خود را بفرمایید. به ویژه این که شما از
شاگردان خاص «مالک بن نبی» هستید. برای احیای
نام آن اندیشمند جهان اسلام هم بد نیست به این
موضوع اشاره ای داشته باشید.

با حمد و سپاس به درگاه خداوند و درود و سلام به
پیشگاه پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت(ع) و یاران آن
حضرت. خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم و
امیدوارم که با شما همکاری داشته باشم. من اهل
الجزایر و استاد جامعه شناسی در دانشگاه هستم. ۲۵
سال در «یونسکو» کار کرده ام و مسافرتهای زیادی به
اقصی نقاط جهان داشته ام که از آنها علم و تجربه
فراوانی آموخته ام و به همین دلیل امروز نقش
مسلمانان را در جهان اسلام بهتر از گذشته می فهمم.
من در خارج از دانشگاهها با یک اندیشمند بزرگ، که
خدای او را رحمت کند؛ یعنی «مالک بن نبی» آشنا شدم.
او کتابهای زیادی تألیف کرده امّا می خواهم در اینجا از
کتاب وی با نام «مشکل اندیشه در جهان اسلام» یاد کنم.
استاد در این کتاب به ثروتهای بسیار زیاد کشورها
اشاره کرده که با امکانات صنعتی آنها تناسبی ندارد.
بلکه این ثروت فراوان با سرمایه فرهنگی عظیم تناسب
دارد که می تواند یک کشور را پس از نابودی آن دوباره
بسازد. به عنوان مثال، آلمان که در جنگ جهانی نابود
شده بود دوباره به دست آلمانیها ساخته شد و آنها
می توانند هزار بار کشور خود را بسازند؛ زیرا چنان
سرمایه و ثروت علمی و فکری و فرهنگی در اختیار
دارند که می توانند با آن همه چیز بسازند. اما کشورها
و جوامعی که علم و فرهنگ ندارند و ابزارآلات صنعتی
و اقتصادی تهیه می کنند اگر رشدی هم بکنند، این
پیشرفت آنها مصنوعی و غیر طبیعی است. این واقعیتی
است که در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی
شاهد آن هستیم. من از استاد مالک اهمیت و ارزش
اندیشه را آموختم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی
دعوت امام خمینی(ره) را لبیک گفتم و بلافاصله پس از
ورود ایشان به پاریس برای دیدار ایشان شتافتم و در
آنجا خدمت ایشان رسیدم. پس از ورود امام به ایران
نیز ایشان را در ایران زیارت کردم و یک ماه در ایران
اقامت داشتم و با اطرافیان و پاسداران جوان که عشاق
خمینی بودند دیدارها داشتم و در آن فضای ایمانی و
جهادی تنفس کردم و از آن پس بار تعهّدی را در ازای
انقلاب اسلامی ایران بر دوش خویش احساس نمودم و
خود را مدیون امام خمینی(ره) می دانم که اسلام را زنده
کرد و مسلمانان را از خواب غفلت بیدار نمود. پس از آن
مدتی در فرانسه ساکن بودم که رسالت بسیار سختی
داشتم؛ زیرا فرانسه آنگونه که گفته و شنیده می شود؛
نیست. بلکه از سرسخت ترین کشورهای اروپایی در
دشمنی با اسلام است و در این جهت از آمریکا سبقت
گرفته است. به عبارت دیگر آمریکا به دلایلی مانند
منافع و سیاست و مسائل تاریخی با اسلام دشمنی
می کند امّا دشمنی فرانسویها با اسلام اساسی و
ایدئولوژیک است.

من در فرانسه زندانی شدم و هرگاه که به این کشور
وارد می شدم ساعتها مورد بازجویی پلیس این کشور
قرار می گرفتم. آنها با طرفداران امام خمینی(ره) چنین
می کردند. امروز ایران به مرحله جدیدی وارد شده و
باید گفت شعارها هرکدام در مراحل خاصی مطرح
می شوند اما هرگز نمی توانند جای افکار و اندیشه را
بگیرند. افکار، سرمایه و حصن حصین یک ملّت است که
اگر مثلاً حکومتی از بین رفت افکار و فرهنگ جامعه
می تواند حکومتی نو بنا کند. ما بسیار بیشتر از غربیها
سرمایه دینی و معنوی داریم. دین ما اسلام، دینی است
که صحیح و استوار و تحریف نشده است. من در دهها
جلسه کنفرانس و بحث دینی حضور یافته ام. من در
فرانسه در جاهایی وارد شده ام که تاکنون هیچ
مسلمانی بدان راه نیافته و نیز به «پلی تکنیک» رفته ام و
رئیس این مؤسسه را که یک ژنرال بیش از شصت ساله
بود به گریه واداشته ام. پس از این که اسلام را به او
معرفی کردم باگریه گفت: عجیب است که من در نزدیکی
چنین دین با عظمتی پیر شده ام و آن را نشناخته ام.

من در فرانسه به مؤسسه آموزش عالی
«لگرونتپول» وارد شدم که یکی از مؤسسات بزرگی
است که کادرهای رهبری کشور را تربیت می کند. ما
سمینارهای متعددی برگزار کردیم که در آنجا بوداییها
و مسیحیان و یهودیان زیادی شرکت کردند و به لطف
خدا در این سمینارها همیشه سخن اسلام سخن برتر
بوده است. «کلمه اللّه هی العلیا» ما در این سمینارها
پنج نفر پشت میز می نشستیم و چهار سؤال از طرف
حاضران برای من می آمد و حتی یک سؤال از آن چهار
نفر دیگر نمی شد و این لطف خدا بود.

پس از این که آنان اسلام را می شناختند و نظری به
جوامع اسلامی می انداختند، می گفتند اگر اسلام اینقدر
زیباست، پس این چه وضعی است که مسلمانان دارند.
می گفتند شما مسلمانان در غذا و دارو و فرهنگ به
دیگران نیازمند هستید. ما امروز نیازی نداریم که ثابت
کنیم اسلام از نظر فرهنگی برتر است؛ زیرا غرب در این
زمینه شکست خورده است. اما در عرصه های اجتماعی
و اقتصادی و سیاسی ما تابع غرب و نیازمند و مصرف
کننده کالاها و تولیدات آنها هستیم. این موجب فتنه و
مشکل برای جوانان ماست که شیفته غرب می شوند.
این یک میدان مبارزه است که باید در آن وارد شویم. در
این میدان سلاحها بسیار متنوع است. ژنرال دوگل
می گفت: «من آرزو دارم که دو آلمان وجود داشته باشد
نه یک آلمان؛ زیرا اگر آلمان متحد باشد برای فرانسه
خطر است» بر این اساس غرب در رویارویی با
مسلمانان جبهات متعددی ایجاد نموده است. اما در
اینجا ما نباید خود را ببازیم؛ زیرا غربیها قدرت بنیادی
و اساسی فکری و دینی ندارند. حتی ما مسلمانان
می توانیم از اختلافاتی جزئی که میان کشورهای غربی
وجود دارد استفاده کنیم.

موعود: استاد! ما می بینیم که در تاریخ گذشته و
معاصر اروپا در قبال یهودیان دو گونه موضع گرفته
شده است. پیش از رنسانس و جنبش اصلاح دینی در
اروپا، اروپاییان بایهودیان سخت دشمن بودند و آنان
را قاتل حضرت مسیح (ع) می دانستند اما پس از آن،
این نظر عوض شد و اروپاییها یهودیان را فرزندان
خود تصور می کنند شما این مسئله را چگونه تحلیل
می کنید؟

من چنین فکر نمی کنم؛ بلکه حتی امروز اکثر
اروپاییان از یهودیان تنفر دارند اما مسئله این است که
از آنان می ترسند؛ چون یهودیان در اروپا بر مواضع
قدرت تسلّط دارند و هرکس بخواهد در برابر آنان
بایستد درمیدان سیاست و مطبوعات او را خرد
می کنند. در دهه های اخیر، یهودیان جهت تسلط کامل
بر کلیسا یک استراتژی وضع کردند. در حدود سی،
چهل سال پیش در یک مجله آمریکایی به نام «لوک»
یهودیان نوشتند که آنان چگونه توانسته اند افکار
مسیحیان را عوض کنند. این مجله در آمریکا در تیراژ ۹
میلیون توزیع می شد. پس از آن در فرانسه مقاله ای با
عنوان «نفوذ دشمنان در کلیسا» منتشر شد و در آن
گفته شد که تعدادی از وزیران و مسئولان بلند پایه
واتیکان یهودیانی هستند که تظاهر به مسیحیت
می کنند. به یاد دارم که در میان این افراد نفوذی یک
یهودی مصری بود به نام «بحا» که به ایتالیا رفته بود و
نام خود را به «بِآ» تغییر داده بود. امروز در فرانسه یکی
از کاردینالها می گوید که او یهودی است و هنگامی که
چهارده سال عمر داشته، در زمان جنگ، مادرش به او
گفته که به کلیسا برو و بگو که مسیحی شده ای. او
نامش هارون است و بسیاری ازمسیحیان فرانسه
دشمن او هستند و می گویند که از نظر علم حروف
وارقام نام او برابر با نام «دجال» است.

بنابراین یهودیان از قدیم تلاشهایی جهت سیطره بر
کلیسا داشته اند. به عنوان مثال کنفرانسی در سال
۱۹۴۷ در آلمان برگزار شد که عنوان و برنامه آن
«روش پاکسازی فرهنگ مسیحیت از دشمنی با
یهودیان» بود و رئیس هیأت یهودی که در این کنفرانس
شرکت کرده بود، یک یهودی فرانسوی است که کتب
دینی را که در مدارس فرانسه تدریس می شود، تألیف
نموده است. در کنار او «رابین کاپلون» بود که بزرگ
خاخامهای یهودی فرانسه بود. در این کنفرانس
یهودیان سی و نه موضوع را مطرح کردند و از
مسیحیان خواستند آنها را در فرهنگ و افکار دینی خود
تغییر بدهند. از جمله این پیشنهادها یکی تغییر این تفکر
است که مسیحیان یهود را به عنوان ملت قاتل فرزند خدا
می شناسند و نماینده یهودیان به مسیحیان دراین
کنفرانس گفت شما در نمازهای خود در کلیسا یهودیان
را لعنت ابدی می کنید و چگونه این لعنت و نفرین شما با
این دعای مسیح که گفت: «خدایا قوم مرا ببخش که آنان
نمی دانند» سازگار است؛ زیرا منظور مسیح از این
جمله، یهودیان بودند که قوم حضرت عیسی به شمار
می آمدند. در پایان این کنفرانس یهودیان و مسیحیان
قطعنامه و قراردادی را امضاء کردند که بر اساس آن
رهبران مسیحیت متعهد شدند که تعالیم مسیحیت را از
دشمنی با یهود پاکسازی کنند و در عرصه سیاسی نیز
قوانینی به تصویب رساندند که بر اساس آن هر کس
سخنی علیه یهود بگوید، مجازات می شود. از جمله این
قوانین، قانونی است که در فرانسه در سال ۱۹۷۲
تصویب شده و بر اساس آن هیچ کس حق ندارد که
درباره برخی از مطالب تحمیل شده از طرف یهودیان
که به عنوان مسلّمات تاریخی مطرح می شود بحث و
تجدیدنظر نماید. هرکس چنین کند به حکم قانون
مجازات می شود. فردی که این قانون را به تصویب
رسانده یک یهودی کمونیست به نام «گالیو» بوده است.
به عنوان مثال بر اساس این قانون هیچ کس حق ندارد
در مخالفت با تعداد یهودیانی که گفته شده در جنگ
جهانی دوم به قتل رسیده اند سخنی مخالف بگوید. این
قانون در فرانسه «رویزیونیسم» (ممنوعیت تجدید نظر)
نامیده می شود و به حکم همین قانون در حدود سی
سال قبل یک استاد دانشگاه به نام «فولیبون» را در لیون
فرانسه محاکمه کردند. وی کتابی به نام افسانه کوره های
گاز نوشته بود و در آن با تحقیق علمی ثابت کرده بود
که کوره های گاز چنانکه می گویند برای سوزاندن
یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود نداشته است. او را
به اتهام مخالفت با این قانون شدیداً کتک زدند، از
دانشگاه اخراج و به جرایم مالی بسیار سنگینی نیز
محکوم کردند.

اما او دست از تلاش خود بر نداشته و تا به امروز
مطالبی می نویسد و پیام خود را به دنیا می رساند. او در
نامه ای که به رهبران جهان عرب نوشته می گوید: شما
نیازی به بمب اتمی ندارید. علیه یهود کتاب منتشر کنید
که از بمب اتمی برای آنان خطرناک تر است.

دلیل دیگر بر این مطلب این است که هنگامی که
«روژه گارودی» محاکمه می شد در سخنان خود فقط به
منابع و نوشته های یهودیان استناد می کرد؛ چون در
غیر این صورت او را محکوم می کردند. اما با این وجود
روژه گارودی را محاکمه و محکوم کردند و او را در
برابر دادگاه کتک زدند و خبرنگار تلویزیون ایران و
مصر نیز در آنجا در برابر چشمان مردم کتک خوردند.
و در روز بعد گروه «بکار» که یک گروه یهودی
صهیونیستی در فرانسه است، مسئولیت این اقدام را به
عهده گرفتند و گفتند: هر کس را که در این جهت حرکت
کند مجازات می کنیم.

موعود: جریان مسیحیت صهیونیستی در اروپا
چگونه نشأت گرفته و اکنون در چه وضعیتی در جهان
غرب به سر می برد؟

مسیحیت صهیونیستی در اروپا قوی نیست و در
امریکا قدرت بیشتری دارد؛ زیرا «پروتستانتیزم» در
امریکا بیشتر تحت تأثیر یهودیان قرار گرفته است.
مخصوصاً پس از جنگ جهانی دوم که یهودیان در
آمریکا تبلیغات زیادی کردند و احساس گناه را در
جامعه مسیحیت آمریکایی گسترش دادند. میراث
«پولس» را که یک یهودی مسیحی نماست و در عصر
اول مسیحیت بوده دوباره زنده کردند. این پولس همان
کسی است که تعالیم مسیح را تحریف کرد و تعالیم
یهود را به نام آن به خورد مردم داد. این جمله در
آمریکا زیاد تکرار می شود که «هرگز فراموش نکنید که
شما شاخه اید و ریشه اسرائیل است» و بر این اساس
یک کلیسای صهیونیستی درست شد که در اروپا نیز
امروز مراکزی دارد. تمرکز آن روی اهداف و پیوندهای
مشترک میان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.