پاورپوینت کامل چیستی و حقیقت امامت ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چیستی و حقیقت امامت ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چیستی و حقیقت امامت ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چیستی و حقیقت امامت ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

اشاره :

پاورپوینت کامل چیستی و حقیقت امامت ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint از دیرباز محل بحث و
گفت و گوی متکلمان شیعه و اهل سنت بوده و در این
زمینه دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. آنچه در
پی خواهد آمد، گزارش مختصری است از این
دیدگاه ها که امیدواریم مورد توجه خوانندگان عزیز
موعود واقع شود.

شرح لفظ امامت و واژه های وابسته

در ابتدا، به بیان معنای لغوی واژه امام و امامت و
واژه های وابسته به آن که توجه به آنها در فهم مفهوم
امامت روشنگر است، می پردازیم.

امامت و امام

واژه امام از ریشه «ام م» مهموز الفاء و مضاعف
است و در لغت، به معانی زیر آمده است:

الف) آنچه مورد اقتدا و تبعیت قرار گیرد؛

طریحی در این زمینه گوید:

امام به کسر الف، بر وزن فعال به معنای کسی است
که مورد پیروی است.

مؤلف معانی الاخبار نیز در توضیح وجه تسمیه
امام گوید:

امام را امام نامیدند، به دلیل این که او پیشرو و
مردم، پیرواند.۱

ب) مقدم؛۲

ج) قیم و سرپرست؛

د) طریق و راه؛۳

ه) ناحیه.۴

در خصوص سه معنای نخست (الف، ب و ج) که
بی ارتباط با هم نیستند، گفته شده است که مفاد لغوی
واژه، مطلق است و شامل هر فردی می شود که نسبت به
عده ای، مقدم، مقتدا و سرپرست است؛ چه او مستحق
چنین تقدم و رهبری ای باشد یا نه.۵

ابن منظور در لسان العرب معتقد است که اَمام (جلو
و مقدم) با اِمام (پیشوا) هم ریشه است هر دو از ریشه
«أمّ، یؤمّ» به معنای قصد کردن و پیشی گرفتن است.۶

واژه امام در قرآن در غالب معانی لغوی آن به کار
رفته است. تفلیسی در وجوه القرآن، بر آن است که
«امام» در قرآن بر پنج وجه و معنی به کار رفته است:

وجه نخستین امام به معنای پیشرو است؛ چنانکه
خدای متعال درسوره بقره آیه ۱۲۴ فرموده است:
«إنّی جاعلک للناس إماما» و نیز در سوره فرقان، آیه
۷۴ فرموده است: «و جعلنا للمتقین إماما»؛ یعنی
قائدا فی الخیر.

وجه دوم به معنای «نامه» است؛ چنان که در سوره
بنی اسرائیل، آیه ۷۱ فرموده است: «یوم ندعوا کلّ
أناس بإمامهم»؛ یعنی بکتابهم الذی عملوا فی الدنیا.

وجه سوم به معنای «لوح محفوظ» است؛ چنان که
در سوره یس، آیه ۱۲ فرموده است: «کلّ شی ء
أحصیناه فی إمام مبین»؛ یعنی فی اللوح المحفوظ.

وجه چهارم به معنای «تورات» است چنان که در
سوره هود، آیه ۱۷ فرموده است: «و من قبله کتاب
موسی إماما»؛ یعنی التوریه، و در سوره احقاف، آیه
۱۳ فرمود: «و من قبله کتاب موسی إماما»؛ یعنی
التوریه.

وجه پنجم به معنای راه روشن و پیداست؛ چنان
که در سوره فجر آیه ۷۹ فرمود: «و إنّهما لبإمام
مبین»؛ یعنی الطریق الواضح۷.

راغب اصفهانی نیز در مورد معنای امام می نویسد:

غالبا معنای امام نزد عرب، امری است که مورد
تبعیت باشد؛ چه انسان باشد که کردار وگفتارش،
مورد تبعیت است و چه کتاب باشد (مانند
آئین نامه) و چه محقّ باشد یا مبطل.۸

نبی

بحث از نسبت بین نبی و امام، از مباحث مهم در
امامت است که در مبحث تحلیل مفهومی امام، به آن
خواهیم پرداخت. در این جا یادآور می شویم که نبی در
لغت به چهار معنی آمده است: خبیر، مخبر، طریق
واضح، رفیع المنزله، که در دو معنای اخیر، با معنای
لغوی واژه امام، مشترک است.

ولایت، ولی

ولاء، وَلایت، وِلایت، ولی، مولی، اولی و امثال آنها،
همه از ماده (و ل ی) اشتقاق یافته است. این واژه، از
پراستعمال ترین واژه های قرآن کریم است که به
صورتهای مختلفی به کار رفته است. در ۱۲۴ مورد، به
صورت اسم و ۱۲ مورد، در قالب فعل به کار آمده است.
معنای اصلی این کلمه، چنان که راغب در المفردات گفته،
چنین است:

قرار گرفتن چیزی در کنار چیزی دیگر است، به
نحوی که فاصله ای در کار نباشد؛ به همین
مناسبت، طبعا این کلمه درباره قرب و نزدیکی به
کار رفته است؛ اعم از قرب مکانی و قرب معنوی،
و باز به همین مناسبت درباره دوستی، یاری و
معانی دیگر استعمال شده است؛ چون در همه
اینها، نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.۹

راغب راجع به کلمه «ولایت» از نظر موارد استعمال،
می گوید:

وِلایت به کسر واو، به معنای نصرت است و اما
وَلایت به فتح واو، به معنای تصدی و صاحب
اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنای
هر دو، یکی است و حقیقت آن، همان تصدی و
صاحب اختیاری است.۱۰

تفلیسی معتقد است که واژه «ولی» در قرآن به شش
معنی آمده است:

۱. فرزند: «فهب لی من لدنک ولیّا»۱۱؛ یعنی «ولدا».

۲. یار: «ولم یکن له ولیّ من الذّل»۱۲؛ یعنی «لم یکن
له صاحب ینصر به من ذَلّ أصابه» و نیز «و من یضلل
فلن تجد له ولیّا مرشدا»۱۳؛ یعنی «صاحبا مرشدا».

۳. خویشاوند: «و ما لکم من دون اللّه من ولیّ ولا
نصیر»۱۴؛ یعنی «من قریب ینفعکم ولا ناصر
ینصرکم».

۴. پروردگار: «قل أغیر اللّه اتّخذوا ولیّا فاطر السموات
والأرض»۱۵؛ یعنی «اتّخذوا ربّا» و نیز «أم اتّخذوا
من دونه أولیاء فاللّه هو الولیّ»۱۶؛ یعنی «هوالرّب»
از این معنی در قرآن بسیار است.

۵. ولیّ به معنای خدا و أولیا به معنای خدایان:
«مثل الذین اتّخذوا من دون اللّه أولیاء»۱۷؛ یعنی
«الإلهه».

۶. نصیحت کننده: «لایتّخذ المؤمنون الکافرین أولیاء
من دون المؤمنین»۱۸؛ یعنی «فی المناصحه» و نیز در
سوره نساء، آیه ۱۴۴ و ممتحنه، به همین معنی
آمده است.

واژه مولی در روایت معروف «من کنت مولاه فعلیّ
مولاه» که اعلام نصب حضرت علی(ع) به امامت از جانب
خداست، از ریشه (و ل ی) است و ارتباط معنایی آن با
امام، در بحث امامت، حائز اهمیت است. مخالفان شیعه،
غالبا گفته اند که مولی به لحاظ لغت، ربطی به امام و
«مفترض الطاعه والریاسه» ندارد. شیخ مفید، تک
نگاره ای۱۹ در رد دیدگاه آنها نوشته و با استناد به
سروده های شاعران مُخضرم (شعرایی که دوره
جاهلیت واسلام را درک کرده اند)؛ یعنی شاعرانی چون
اخطل ، کمیت، قیس بن سعد بن عباده و حسان بن ثابت،
اثبات می کند که معنای ولی در حدیث یاد شده، فقط امام
است.

تعریف امام و امامت

مروری بر تعریفهایی که متکلمان از امامت ارائه
داده اند، نشان می دهد که غالبا تعریف امامت، نزد
متکلمان و حتی بین فرق مختلف کلامی یکسان بوده
است و تفاوت ظاهری بسیار اندکی دارد. از این بررسی
نکات زیر در چیستی امامت به دست می آید:

۱. همه متکلمان در مقام تعریف امامت، به چیستی و
حصول حقیقت امامت و به دست آوردن این که مفهوم
امامت، دقیقا از چه مؤلفه هایی ترکیب شده است، نظر
داشته اند. این مقصود، با تحلیل، به خوبی حاصل
می شود.

۲. حصول وجه تمایز امامت با اموری چون: نبوت،
ولایت فقیه و سایر منصبهای دینی و سیاسی در
جامعه.

مؤلفه های حقیقت امامت

براساس تعریفهای ارائه شده، می توان گفت که
مفهوم امامت، از مؤلفه های زیر تشکیل شده است:

الف) جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص)؛ امام کسی
است که پس از پیامبر اسلام(ص) بر مسند او می نشیند.
کسانی چون شیخ مفید، فخرالمحققین، فاضل مقداد
سیوری، ابن ابی جمهور احسائی، عبدالرزاق لاهیجی،
محمد مهدی نراقی و میرزا رفیعا نائینی از متکلمان
شیعه، بر این مفهوم در تعریف امامت تصریح کرده اند
و همه معاصران، از آنها تبعیت کرده اند. در میان اهل
سنت نیز ماوردی، سیف الدین آمدی، ابن خلدون،
قاضی ایجی و تفتازانی، مفهوم خلافت و نیابت پیامبر
گرامی اسلام(ص) را در تعریف امامت، اخذ کرده اند.

ب) ولایت و سرپرستی همه مکلفان؛ متکلمان، غالبا
ریاست عامه یا ولایت بر همه مکلفان را در تعریف
امامت، اخذ کرده اند، ولکن در برخی نکات جنبی،
اختلاف وجود دارد که به اختصار، گزارش می شود:

برخی مسئله ولایت بر امت و تصرف در امور آنها
را به صورت مطلق آورده اند؛ مانند سید مرتضی
علم الهدی، و بسیاری از متکلمان، ولایت بر امت در امور
دینی و دنیوی را ذکر کرده اند؛ مانند ماوردی، ابن
خلدون و تفتازانی از اهل سنت و شیخ طوسی، خواجه
طوسی، ابن میثم بحرانی، علامه حلی، فخرالمحققین،
احسائی، لاهیجی، نوری طبرسی از شیعه.

برخی از معاصران، خرق اجماع کرده، بر این
دیدگاه تأکید می کنند که اخذ ولایت در امور دنیوی در
مفهوم امامت به معنای تنزل منصب امامت است در
حالی که امامت مانند نبوت به امور دینی متعلق است و
نه دنیوی.۲۰

در نقد این دیدگاه، ذکر چند نکته لازم است:

اولاً، اخذ ولایت در امور دینی و دنیوی در تعریف
امامت، امر مستحدثی نیست، بلکه اجماع متکلمان شیعه
از شیخ صدوق و شیخ مفید تا امروز است. و اگر در
تعریف علم الهدی در رساله الحدود و الحقایق، قید «امور
دنیا» نیامده است، با مبنای وی کاملاً ناسازگار است.
وی در الشافی بر شأن ولایت بر امور دنیوی امام تأکید
فراوان دارد و احتمالاً این قید در استنتاج و تصحیح
نسخ، حذف شده است.

ثانیا، این که جهت گیری دعوت انبیاء، تنها به امور
اخروی و دینی متعلق باشد، فرضی قابل بحث و نقد
است که در مبحث نبوت، به تفصیل در این باب سخن
گفته شد. متکلمان شیعه، به ویژه از زمان ابن میثم
بحرانی، به بعد، در تفسیر نبوت، دیدگاه جامع نگرانه ای
اخذ کرده اند۲۱ حتی برخی از بزرگان شیعه؛ مانند
شیخ طوسی که معتقدند نبی بما هو نبی، لزوما ولایت و
تصرف در امور ندارند، بلکه انبیای خاصی چنین اند، در
امامت، تصرف در امور را جزء لاینفک آن می دانند.۲۲

برخی از متکلمان در ذیل مفهوم ولایت و سرپرستی
قید «دینی»۲۳ و یا «الالهیه»۲۴ آورده اند که حاکی از
دقت قابل تحسین آنهاست. این قید که با تعبیر «امور
دینی» تفاوت دارد، فرق اساسی ولایت طاغوت را با
ولایت امام، نشان می دهد. در امامت به مفهوم شیعی،
سرپرستی و ولایت، هویت دینی دارد. در مباحث آن، در
خصوص این قید، به تفصیل سخن گفته خواهد شد.

دقت قابل تحسین دیگر در ذیل ولایت و سرپرستی
و یا جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص)، آوردن قید
«حفاظت از شریعت» است. ابن خلدون، تعبیر «خلافه عن

صاحب الشرع فی حراسه الدین» را آورده است.
عضدالدین ایجی تعبیر «فی اقامه الدین» را بیان می کند.
و میرزا رفیعا نائینی، «ترویج شریعت» را ذکر می کند.
مراد این است که امام، علاوه بر این که به تنظیم امور
دینی و دنیوی مردم می پردازد، حافظ شریعت پیغمبر
گرامی (ص) نیز هست. حفظ شریعت نبوی، به معنای
استمرار نبوت در دین خاتم است.

ج) واجب الاطاعه بودن؛ برخی از متکلمان، قید
واجب الاطاعه بودن را نیز در تعریف امامت آورده اند.
امام، جانشین پیامبر(ص) و ولی امت است، به گونه ای
که اطاعت از فرمان او در حد اطاعت از فرمان
پیامبر(ص) وجوب دارد. امام، صرفا یک راهنما و
هدایتگر نیست که امت در قبال وی هیچ وظیفه ای
نداشته باشد، بلکه امت، هم در امور دین و هم در امور
دنیا باید از وی اطاعت کند.

البته قید سرپرستی و ولایت، بالالتزام، وجوب
طاعت را هم حکایت می کند، و لکن تصریح به آن در
تعریف امامت، رافع ابهام در مقام تعیین مصداق از
جهت شرایط امامت است. هر امامی، واجب الاطاعه
است و این وجوب، صرفا مفهوم حقوقی ندارد، بلکه
مفهوم دینی نیز دارد و به معنای گناه کبیره بودن عدم
اطاعت اوست. البته نمی توان گفت که هر
واجب الاطاعه ای، امام است؛ آن گونه که برخی از اهل
سنت گمان کرده اند؛ زیرا استنتاج امام بودن ولی و
سرپرست واجب الاطاعه از واجب الاطاعه بودن امام،
مغالطه ایهام انعکاس است.

سیف الدین آمدی در ابکار الافکار، خواجه طوسی
در الفصول النصیریه، قاضی ایجی در المواقف، میرزا
رفیعا نائینی در الشجره الالهیه و نوری طبرسی در کفایه
الموحدین بر اخذ این قید (واجب الاطاعه بودن) در
تعریف امامت، تصریح کرده اند. نائینی گوید:

امام کسی است که اطاعت او در ترویج شریعت و
اقامه عدل بر کل مردم واجب باشد، به جای
اطاعت و انقیاد نبی در حال حیاتش.۲۵

تمایز امام از غیر آن

متکلمان برای تفکیک منصب امامت از سایر
منصبهای دینی، قیدهایی را در تعریف امامت ذکر
کرده اند:

۱. نیابت از پیامبر گرامی اسلام؛ این قید، تمایز
امامت با نبوت را نشان می دهد. در خصوص این قید، در
مبحث تمایز نبی و امام، بحث خواهیم کرد.

۲. ریاست عامه؛ قید عامه، امامت را از دیگر
منصبهای تحت ولایت امام؛ مانند قضاوت و حکومت در
ایالتهای مختلف، متمایز می کند. برخی برای این تمایز،
از قید «علی وجه لایکون فوق یده ید» استفاده کرده اند۲۶
و برخی قید «بحق الإصاله یا بالإصاله لا بالنیابه» را
آورده اند۲۷. به هر حال، مراد این است که امامت،
عالی ترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر گرامی
اسلام(ص) است.

۳. ریاست الهیه یا ریاست دینی؛ کسانی چون
خواجه طوسی و میرزا رفیعا نائینی با ذکر این قیدها
سعی کرده اند تفاوت حکومتهای غیر دینی ملاک و
پادشاهان را با ولایت ائمه نشان دهند. بنابراین،
می توان به عنوان حاصل جمع بین تعریفهای ارائه شده،
امامت را چنین تعریف کرد:

امامت، پیشوایی و ریاست عامه دینی بر امت
مسلمان در امور دینی و دنیوی آنهاست که به
جانشینی پیامبر گرامی(ص) حافظ شریعت و
تدام بخش هدایت الهی است.

تفاوت شیعه و سنی در تعریف امامت

مروری بر گزارش تاریخی از تعریفهای امامت،
نشان می دهد که در ظاهر، تفاوت چندانی بین متکلمان
شیعه و سنی در این خصوص وجود ندارد؛ یعنی بر
حسب ظاهر عبارات، نمی توان گفت از امامت، دو
تصویر متمایز و متخالف (تصویر شیعی و تصویر
سنی) وجود دارد. برخی از ساده انگاران، بر حسب
یکسانی لفظ، گمان کرده اند که حقیقتا شیعه و سنی در
تصور امامت و چیستی آن، اختلاف عقیده ندارند و
اختلاف آنها فقط به مصداق برمی گردد؛ یعنی به این که
امام کیست، و نه امامت چیست «من هو» مورد اختلاف
است، نه «ماهو»). در حالی که تفاوت دیدگاه اهل تشیع و
تسنن در تصور امامت، نه تنها تفاوت بیّن و آشکاری
است، بلکه اساس اختلاف این دو گروه در همه مسائل
امامت (نحوه وجوب، نحوه نصب، عصمت و ویژگیهای
امام…) است.

مرحوم عبدالرزاق لاهیجی، متکلم متصلب شیعی در
قرن یازدهم که دقت او در تحلیل تاریخی مسائل کلامی،
کم نظیر است، تشابه ظاهری تعاریف شیعه و سنی از
امامت را معمایی تلقی کرده است که باید حل شود؛ زیرا
در باطن این تشابه، تخالف بین و غیر قابل جمعی وجود
دارد.

گزارش بیان لاهیجی و تحلیل و احتجاج بر مدعای
وی، تعریف امامت نزد شیعه را روشن تر می سازد:

و از عجایب امور، آن است که تعریف مذکور
[ریاست عامه مسلمانان در امور دنیا و دین] برای
امامت میان ما و مخالفان ما متفق علیه است و
حال آن که هیچ یک از خلفا و ائمه که ایشان
مختص اند به قول به امامت ایشان به مجموع امور
مقیده در مفهوم امامت در تعریف مذکور متصف
نیستند؛ چه ریاست در امور دینی، لامحاله
موقوف است به معرفت امور دینیه، بالضروره و
ایشان عالم بودن امام را شرط نمی دانند در امامت
و مدعی آن هم نیستند که هیچ یک از ائمه ایشان،
عالم به جمیع امور دینی بوده اند. و نیز ریاست در
امور دین، موقوف است به عدالت، بالضروره و
ایشان آن را نیز شرط ندانسته اند. و تصریح به عدم
اشتراط دینی دو امر در اکثر کتب ایشان موجود
است. از جمله در شرح مقاصد گفته که یکی از
اسباب انعقاد خلافت، قهر و غلبه است و هر که
متصدی امامت به قهر و غلبه شود، بدون بیعت،
اگر چه فاسق یا جاهل باشد، علی الاظهر خلافت
برای او منعقد می شود… و نیز خلیفگی از
پیامبر(ص) موقوف است به اذن پیامبر بالضروره
و از آنچه از شرح مقاصد نقل شد، عدم اعتبار این
شرط نیز ظاهر است…۲۸ .

حاصل بیان لاهیجی این است که اهل سنت در
مسئله امامت، گرفتار تناقض شده اند. از طرفی، به
تعریفی پای بند هستند که امام را اسلام شناسی عادل و
مجاز از طرف رسول(ص) می دانند و از طرف دیگر، در
مقام تعیین مصداق، نه این شرایط را اخذ می کنند و نه
چنین شرایطی در امامان آنها وجود دارد.

اما ریشه تناقض در چیست؟

اگر مراد متکلمان اهل سنت از تعریف امامت،
همان گونه که ظاهر الفاظ اقتضا می کند، حقیقتا همان
تصویر شیعی از چیستی امامت باشد، این تناقض، قابل
حل نیست، اما به نظر می رسد ورای ظاهر الفاظ
متکلمان شیعی و سنی، امامت از دیدگاه آنها دو هویت
کاملاً متخالف دارد که به دلالت صریح مطابقی نمی توان
از بیان آنها به این هویت رسید.

برخی از معاصران به این نکته توجه کرده اند که
اساسا اختلاف شیعه و سنی در مسائل امامت، به تباین
تصویر آنها از حقیقت امامت برمی گردد و نه صرفا
اختلاف شیعه و سنی در مصداق.۲۹

دلیل ما بر اختلاف اساسی متکلمان شیعه و سنی
در حقیقت و تعریف امامت، دو اختلاف آنهاست:

اولاً، کلامی بودن مسئله امامت نزد شیعه و فقهی و
فرعی بودن آن نزد اهل سنت، نشانگر دو تصویر کاملاً
متخالف از امامت نزد آنهاست.

ثانیا، نزد شیعه، وجوب نصب امام، بر خداست و
نزد اهل سنت، بر امت و مکلّفان. این اختلاف نظر، حاکی
از وجود دو تصویر متخالف از امامت است. با توضیح
این مدعا، سعی می ش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.