پاورپوینت کامل ذکر نام امام زمان(ع) ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ذکر نام امام زمان(ع) ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ذکر نام امام زمان(ع) ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ذکر نام امام زمان(ع) ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۶۶

ملا احمد نراقی و پدرش ملا مهدی نراقی را از
متفکران بزرگ شیعه در سده دوازدهم و سیزدهم
هجری می شمارند.

برای پاسداشت خدمات علمی این دو دانشمند
فرزانه، کنگره ای در اوایل خرداد ماه ۱۳۸۱ش. در
شهرهای قم، کاشان و نراق برگزار گردید. از آثار پر
برکت این کنگره انتشار تعدادی از آثار علمی این
بزرگان بود که از جمله آنها کتاب ارزشمند مسایل و
رسایل ملا احمد نراقی است.

در این کتاب سؤالهایی که از محضر نراقی، پرسیده
شده و او به آنها پاسخ داده، توسط شاگرد نراقی
جمع آوری شده است.

این کتاب در سه جلد منتشر شده، که دو جلد اول
مشتمل بر سؤال و جوابهای فقهی و جلد سوم شامل
سؤال و جوابهای اعتقادی و متفرقه است.

در این جلد مسایل مهمی که در آن عصر مورد
توجه مسلمانان و شیعیان بوده از نراقی سؤال شد و او
با توجه به احاطه قابل توجهی که در علوم اسلامی
داشته، جوابهای دقیق، علمی و روشنگرانه به سؤالات
طرح شده داده است.

از جمله این سؤالات دو سؤال درباره امام زمان(ع)
است. در این دو سؤال درباره جواز یا حرمت ذکر نام
امام زمان(ع) در عصر غیبت و هم چنین افضلیت امام
زمان(ع) بر دیگر ائمه(ع)، از نراقی پرسش شده، و نراقی
با استناد به آیات و روایات، به این سؤالات پاسخ داده
است.

در اینجا یکی از این دو سؤال مذکور را، که امروزه
نیز مورد توجه و سؤال مؤمنان و شیعیان است، از
کتاب مسایل و رسایل، استخراج و بدون هیچ گونه
تصرفی تقدیم ارباب معرفت می داریم.

ناگفته پیداست که ما در این باره مدیون مصحح
محترم کتاب مسایل و رسایل هستیم که زحمت
طاقت فرسای قرائت نسخه های کتاب و تصحیح و
استخراج مصادر را به عهده گرفته، و زمینه انتشار این
کتاب گرانسنگ را فراهم آورده اند.

شایان ذکر است که مسئله اول؛ یعنی جواز یا
حرمت پاورپوینت کامل ذکر نام امام زمان(ع) ۸۰ اسلاید در PowerPoint از جمله مسایلی است که
پیوسته مورد بحث بین دانشمندان شیعه بوده است. در
این باره عالم فرزانه محمد باقر بن محمد حسینی
استرآبادی معروف به میرداماد (متوفا به ۱۰۴۰ق.)،
کتاب شرعه التسمیه۱ را نگاشت و در آن حرمت ذکر نام
امام زمان(ع) را در زمان غیبت اثبات نمود. پس از آن
محدث جلیل شیخ محمدبن حسن عاملی مشهور به شیخ
حر عاملی (متوفا به (۱۱۰۴ق.) کتاب کشف التعمیه فی
جواز التسمیه۲ را تألیف، و در آن جواز یاد کردن نام
مبارک آن حضرت را، اثبات نموده است.

نراقی در این جواب، ابتدا احادیث وارد شده در
موضوع را ذکر نموده و پس از بررسی آنها نتیجه
می گیرد که مضمون و دلالت این اخبار حرام بودن ذکر
نام آن حضرت را دارند و عنوان می کند که علمای بزرگ
شیعه مانند شیخ صدوق و مرحوم کلینی و فیض
کاشانی نیز همین نظر را داشته اند. با هم متن سؤال و
جواب نراقی را در این زمینه می خوانیم:

سؤال: در بعضی از کتب شیعه مذکور است که در
زمان غیبت حضرت صاحب الامر(ع) نام مبارک یا کنیه
آن جناب را بردن خوب نیست، و نهی وارد شده، سبب
چیست؟

جواب: بلی، در این خصوص احادیث معتبره به حد
استفاضه، بلکه به نزدیک تواتر معنوی وارد شده، و ما
در اینجا چند حدیث را ذکر و بعد از آن حقیقت حال را
بیان می کنیم.

اول: روایت داود بن قاسم جعفری است که در کتاب
کافی مروی است از حضرت امام علی نقی (ع) که فرمود:

الخلف من بعدی الحسن ابنی، فکیف لکم بالخلف من بعد
الخلف؟ فقلت: ولم جعلنی اللّه فداک؟ لأنّکم لاترون
شخصه، ولا یحلّ لکم ذکره باسمه، فقلت له: فکیف نذکره؟
فقال قولوا الحجّه من آل محمد، صلی اللّه علیه وآله.

جانشین پس از من پسرم حسن است. چه [اوصافی[
پس شما با جانشین جانشینم چگونه خواهید بود؟

پرسیدم: چطور، به فدایتان شوم؟ فرمودند: چون
او را نخواهید دید و مجاز به بردن نام او نیستید.
پرسیدم: پس چگونه از ایشان یاد کرده و نام ببریم؟
فرمودند: بگویید حجت آل محمد(ص)].۳

دوم: صحیحه ابن رئاب از حضرت امام صادق(ع)
مرویه در کافی، و در کتاب کمال الدین که فرمودند:

صاحب هذا الأمر لایسمّیه باسمه إلاّ کافر.

[نام صاحب این امر را تنها کافر بر زبان می راند].

سوم: مؤثقه ریّان بن صلت از حضرت امام رضا(ع)
مرویه در کافی نیز:

یقول و سئل عن القائم: فقال لایری جسمه ولا یسمّی
اسمه.

[از او درباره قائم پرسیده شد. فرمود: جسمش دیده
نمی شود و نامش برده نمی شود].

چهارم: صحیحه عبداللّه بن جعفر حمیری مرویه در
کافی نیز، و حدیث طویل آن است، و در آن سؤال شده
است از حضرت امام حسن عسکری(ع) که مطالبی دارم
از که سؤال کنم؟ فرمود: عمری و پسر او که این دو ثقه
و امینند. پس راوی می گوید که سؤال کردم از شیخ
بزرگوار جلیل عمری وکیل حضرت صاحب الامر(ع) که:

أنت رأیت الخلف من بعد ابی محمد، علیه السلام؟ فقال:
إی واللّه و رقبته مثل ذا، و أومأبیده، فقلت له: فبقیت مسأله
واحده، فقال لی: هات. قلت: والإسم؟ قال: محرّم علیکم أن
تسألوا عن ذلک، ولا أقول هذا من عندی، فلیس لی أن
أحلّل ولا أحرّم، ولکنّه عنه، علیه السلام. فإنّ الأمر عند
السّلطان أنّ أبا محمّد مضی ولم یخلف ولدا ـ الی أن قال: ـ
و إذا وقع الإسم وقع الطلب، فاتّقوا اللّه وأمسکوا عن ذلک.

[آیا جانشین ابومحمد علیه السلام را دیده ای؟ گفت:
آری به خدا و گردنش چنین بود و با دست اشاره کرد.
به او گفتم: یک مسأله دیگر هم باقی مانده است. گفت:
بپرس. گفتم: نام ایشان؟ گفت: بر شما حرام است که از
آن بپرسید و این را از جانب خودم نمی گویم، چرا که
در شأن من حلال و حرام کردن امور نیست و این
مطلب از خود ایشان است. امر چنین بر سلطان مشتبه
شده که امام عسکری(ع) بدون فرزند از دنیا رفته
است… وقتی که اسم معلوم شود طلب به دنبالش
می آید پس تقوای الهی پیشه کرده و از آن چشم پوشی
کنید].

پنجم: روایتی که شیخ صدوق به سند متصل در
کتاب کمال الدین و تمام النعمه از عبداللّه بن أبی یعفور
روایت نموده که می گوید: از حضرت صادق(ع) سؤال
کردم:

فقلت: یا سیّدی و من المهدی من ولدک؟ فقال: الخامس
من ولد السابع، یغیب عنکم شخصه، ولا یحلّ لکم تسمیته.

[گفتم: سرورم؛ مهدی کدام فرزند شماست؟ فرمودند:
پنجمین از هفتمین [امام] که از شما غایب می شود و
بردن نام او برای شما جایز نیست].

و در باب دیگر این کتاب این حدیث را روایت کرده و
به جای «عنکم» و «لکم» «عنهم» و «لهم» فرموده است.

ششم: روایتی که صدوق در کتاب غیبت و به سند
متصل از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت کرده که
فرمود:

سأل عمر أمیرالمؤمنین (ع) عن المهدی فقال: یابن أبی
طالب أخبرنی عن المهدی ما اسمه؟ قال، علیه السلام: «أمّا
اسمه فلا، لأنّ حبیبی و خلیلی عهد إلیّ أن لا أحدّث باسمه
حتّی یبعثه اللّه عزّوجلّ…».

[عمر از امیرالمؤمنین(ع) درباره حضرت مهدی
چنین پرسید: ای فرزند ابوطالب به من بگو که نام
مهدی چیست؟ حضرت هم پاسخ فرمودند: اسمش را
نه [نمی گویم] چرا که حبیب و دوستم [رسول اللّه ] با
من عهد کرد که تا پیش از ظهورش نام او را فاش
نسازم].

هفتم: توقیع رفیعی است که به محمد بن عثمان
عمری رسیده، و در کتاب غیبت شیخ و کمال الدین
صدوق مروی است:

قال: خرج توقیع بخطّ أعرفه: من سمّانی فی مجمع النّاس
باسمی فعلیه لعنه اللّه .

[گفت: توقیعی با خطی آشنا برایم صادر شد که هر کس
در جمع مردم۴ مرا به نام بخواند، لعنت خدا بر او
باد].

هشتم: توقیعی دیگر است که در دو کتاب مذکور
منقول است از علی بن عاصم کوفی:

یقول: خرج فی توقیعات صاحب الزمان: ملعون ملعون من
سمّانی فی محفل من النّاس.

[می گوید از جمله توقیعات صاحب الزمان(ع) چنین
است: ملعون است ملعون هر که نام مرا در جمع مردم
ببرد].

نهم: روایت طویلی است که صدوق در کتاب
کمال الدین به سند متصل از حضرت جواد روایت کرده
است که حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن(ع) و سلمان
فارسی در مسجد بودند که خضر داخل شد و سخنانی
چند مذکور کرد، و همه ائمه را شمرد تا به امام حسن
عسکری رسید، پس فرمود:

و أشهد علی رجل من ولد الحسن لایکنّی ولا یسمّی حتّی
یظهر أمره، فیملأها عدلاً کما ملئت جورا، والسّلام علیک یا
أمیرالمؤمنین و رحمه اللّه و برکاته، ثمّ قام فمضی.

[شهادت به مردی از فرزندان امام حسن [عسکری[
می دهم که به کنیه و نام خوانده نمی شود تا این که
امرش ظاهر شود و [به دنبال آن]، [زمین را [همانگونه
که آکنده از جور شده مملو از عدالتش کند و سلام بر
تو ای امیر مؤمنان و رحمت و برکات او. سپس
برخاست و رفت].

و همین روایت را صاحب کافی به سند صحیح از
حضرت جواد(ع) روایت کرده است.

دهم: روایتی است که در کتاب کمال الدین به سند
متصل از عبدالعظیم حسنی منقول است که گفت: به
خدمت امام علی نقی (ع) رسیدم.

قال: فلمّا بصر بی قال: مرحبا بک یا أباالقاسم ـ الی أن قال:
ـ و من بعدی الحسن ابنی، فکیف للنّاس من بعده؟ قال:
فقلت: و کیف ذلک یا مولای؟ قال: لأنّه لایری شخصه ولا
یحلّ ذکره باسمه حتّی یخرج فیملأ الأرض قسطا و عدلاً
الحدیث.

[وقتی به من نگاه کرد فرمود: مرحبا بر تو ای
ابوالقاسم… پس از من فرزندم حسن [امام] است و
مردم پس از او چه خواهند کشید؟ پرسیدم: چطور
مولای من؟ فرمود: چرا که او دیده نمی شود و بردن
نامش مجاز نیست تا زمانی که قیام کند و زمین را
آکنده از قسط و عدالت کند.]

یازدهم: روایتی است که در کتاب کمال الدین به سند
متصل از عبدالعظیم حسنی نقل کرده که به خدمت امام
محمد تقی(ع) رسیدم و عرض کردم:

إنّی لأرجو أن تکون القائم من أهل بیت محمّد الذی یملاء
الأرض قسطا و عدلاً کما ملئت ظلما و جورا، فقال: یا
أباالقاسم ما منّا إلاّ و هو قائم بأمر اللّه عزّوجلّ و هاد الی
دینه، ولکنّ القائم الّذی یطهّر اللّه به الأرض هو الّذی تخفی
علی الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه، و یحرم علیهم
تسمیته، و هو سمیّ رسول اللّه ، صلی اللّه علیه و آله،
الحدیث.

[امیدوارم شما همان قائم اهل بیت باشید که زمین را
آکنده از قسط و عدالت می کند همان گونه از ظلم و جور
پرگشته بود. حضرت فرمودند: ای ابوالقاسم! هر کدام
از ما قائم به امر خدا و هدایت کننده به سوی دین
اوست لیکن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را
پاک و مطهر می سازد کسی است که پنهان از چشم
مردم به دنیا می آید و از دیدگان آنها مخفی است. نام
بردن از او بر مردم حرام است در حالی که او همنام
رسول اللّه (ص) می باشد].

دوازدهم: روایت احمد بن زیاد که در کتاب
کمال الدین است از حضرت موسی(ع) و در آخر آن در
وصف حجّت می فرماید:

الّذی یخفی علی النّاس ولادته ولا یحلّ لهم تسمیته حتّی
یظهره اللّه عزّوجلّ. الحدیث.

[کسی که ولادتش از مردم مخفی است و نام بردن از او
تا پیش از ظهورش مجاز نیست].

سیزدهم: روایت صفوان بن مهران مرویّه در
کمال الدین از حضرت صادق(ع) می گوید:

قیل له یابن رسول اللّه من المهدی من ولدک؟ قال: الخامس
من ولدالسابع، یغیب عنکم شخصه ولا یحلّ لکم تسمیته.

[به ایشان عرض شد که یابن رسول اللّه مهدی کدام
فرزند شماست؟ فرمودند: پنجمین [امام] از نسل
هفتمین [امام] از دیدگانتان نهان می شود و مجاز به
بردن نامش نیستید].

چهاردهم: روایت أبی خالد کابلی از حضرت امام
محمد باقر(ع) مرویه در بحارالانوار:

قال: دخلت علی محمد بن علیّ الباقر، علیه السلام، فقلت:
جعلت فداک، قد وصف لی ابوک صاحب هذا الأمر بصفه لو
رأیته فی بعض الطرق لأخذت بیده. قال: فترید ما ذا؟ قلت:
أرید أن تسمّیه لی حتّی أعرفه باسمه. فقال: سألتنی یا أبا
خالد عن سؤال مجهد، ولقد سألتنی عن أمر لو کنت محدّثا
به أحدا لحدّثتک.

[خدمت حضرت امام محمدباقر(ع) شرفیاب شدم و
عرض کردم: فدایتان گردم. پدرتان صاحب این امر را با
صفتی برای من توصیف کردند که اگر او را در راهی
ببینم دستش را می گیرم [او را به خوبی خواهم
شناخت]. حضرت فرمودند: حالا چه می خواهی؟
گفتم: می خواهم که برای من نام ایشان بگویید تا ایشان
را به نام هم بشناسم. فرمودند: ابا خالد سؤال سختی
مطرح کردی و سؤالی کردی که اگر جوابش را به
احدی جز تو داده بودم به تو هم می گفتم].

پانزدهم: روایت حمیری مرویه در بحارالانوار، و در
آخر آن این است:

قلت للعمری: هل رأیت صاحبی؟ قال: نعم، وله عنق مثل
ذا. و أشار بیدیه جمیعا إلی عنقه، قال: قلت: فالإسم؟ قال:
ایّاک أن تبحث عن هذا، فانّ عند القوم أنّ هذا النسل قد
انقطع.

[به عثمان بن سعید عمری گفتم: آیا مولا و صاحبم را
دیده ای؟ گفت: آری چنین گردنی داشت و کاملاً با
دستهایش به گردنش اشاره کرد. گفتم: اسم ایشان؟
گفت: هرگز به دنبال [فهم] آن نباش؛ چرا که [مشهور[
نزد این جمعیت چنین است که این نسل [امام حسن
عسکری(ع)] قطع شده است].

شانزدهم: در کتاب بحارالأنوار مروی است که
شخصی عرض کرد به عثمان بن سعید:

هل رأیت صاحب الأمر؟ قال: نعم ـ إلی أن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.