پاورپوینت کامل اراده معطوف به حق ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اراده معطوف به حق ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اراده معطوف به حق ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اراده معطوف به حق ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
۴۴
اختصاص این شئون که در روایات مأثور و بویژه
ادعیه صادر شده از گنجخانه اهل بیت(ع) بدانها اشاره
شده بیان «تعارف و تحبیب» چنانکه در میان عموم
مردم ساری و جاریست نیست. چه این عمل در ساحت
حضرت رب العالمین و ائمه دین(ع) به مثابه لغو است.
در حالیکه آن ساحت جلیل پیراسته از لغو و
بیهوده گویی و تعارف است. بیان صفات متعالی: خزان
العلم، منتهی الحلم، اصول الکرم، ذوی النهی، ورثه
الانبیاء، معادن حکمه الله، حفظه سر الله، خلصین فی
توحید الله، اهل الذکر، اولی الامر، بقیه اللهو…
(گنجینه های علم، منتهی الیه حلم و بردباری، بنیانهای
کرم، صاحبان خرد، وارث انبیاء معدنهای حکمت خدا،
حافظان سر خدا، مخلصین در توحید خداوند، اهل
الذکر، صاحب امر، بقیه الله و…) ناظر بر جمیع صفات و
حصول شرایطی است که جلب و جذب و حراست از آن
کسانی را مستعد و مستحق لقب «خلیقه الله» ساخته
است.
ظهور تام این صفات است که از اهل بیت(ع) «مثل
اعلای» دینداری و یکی از دو ثقل (قرآن و اهل بیت«ع»)
ساخته است چنانکه سیره و سنت آنان نزد علما و
مراجع برای تشخیص حکم و حل مسأله از (حجیت)
برخوردار است. در روایت منقول از حضرت نبی اکرم،
و امام حسن مجتبی صلواه الله علیهما ذکر است که:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات متیته جاهلیه.۱
کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی
مرده.
عدم معرفت امام زمان به منزله عدم معرفت درباره
مقصد، راه و حجت خروج از جاهلیت و گمراهی است.
وقتی «حقیقت» در امام زمان(ع) متجلی می شود یعنی
«حق» نزد او و با اوست و از طریق او حاصل می آید و
جز آن هرچه باشد و به هر نام که باشد عین جاهلیت و
گمراهی است.
در زیارت جامعه کبیره منقول از حضرت امام علی
النقی(ع) آمده است:
والحق معکم و فیکم و منکم و الیک و أتم اهله و معدنه…
حق با شماست و در شماست و از شماست و متوجه
شماست و شما اهل آن و معدن آن هستید.۲
این عبارت ترجمه:
انی تارکم فیکم الثقلین کتاب اللّه و عتری.۳
من در حالی شما را ترک می کنم که دو ثقل را در میان
شما گذاردم. کتاب خدا و اهل بیتم را، دو ثقلی که از
هم جدا نمی شوند تا آنکه در بهشت و در کنار حوض
کوثر همدیگر را ملاقات کنیم.
این دو ذاتا از هم انفکاک ناپذیرند وگرنه بیان
نمی شد «حق با شما، در شما و متوجه شماست» حق
بدانها اضافه نشده و یا در وصفی عرضی عارض
برحیات آنان نیست. قرابت با آنها قرابت با حق و دوری
از آنها عین دوری از حق است. چنانکه در زیارت
حضرت صاحب الامر می خوانیم:
انا ولیّ لک بری من عدوک فالحقّ ما رضیتموه و الباطل ما
اسخطتموه.۴
من دوستم با تو و بی زارم از دشمن تو حق آنست که
شما آن را بپسندید و باطلل آنست که شما را از آن
ناخشنود و خشمگین هستید.
گمراهی الزاما در یک مصداق ثابت چون پرستش
بت سنگی متجلی نمی شود. در هر عصر و نسلی «باطل»
به صورتی ظهور پیدا می کند چنانکه در ادوار گذشته
نیز روزی در فرعون و نمرود ظهور می کرد و روزی
دیگر در ابولهب و ابوسفیان یا پرستش بت سنگی و
خرمایی بود و یا پرستش ماه و ستاره.
تفاوت صورتها و مصادیق ناظر بر تفاوت معنی و
باطن نیست. یک مفهوم ثابت به نام استکبار و
طغیانگری است که در هر عصری به نحوی ظهور
می یابد. مهم کسب و کشف مفاهیم ثابت اند.
حب و قرب به اهل بیت(ع) و تجدید و عهد بااینان نیز
در نسبت با همین معناست. قرابت جستن با اشتراک در
صفات کمالی و جلب و جذب آن ممکن است در جایی
«سلمان فارسی» عجم که هیچ خویشی (یا قرآبت نسبی
و سببی با حضرت نبی اکرم(ص) ندارد مخاطب عبارت
دلنشین: سلمان منا اهل البیت۵ (سلمان از ما اهل بیت
است) می شود و «بولهب» علی رغم قرابت خونی با
نبی اکرم(ص) مخاطب: «تبت یدا ابی لهب».۶ اشتراک در
«مقصد و طریق» یعنی «اشتراک در معنی بودن و نحوه
بودن» در عرصه حیات در خود و با خود «قرابت و
محرمی» را دارد. وقتی سلمان در سیر اکمالی و هم نوا
با «اهل حق» بر کشیده شد، مقامی متعالی یافته و
شایسته آن خطاب شده که: «سلمان از منست» و در
مقابل، کسی در طی درکات نزولی چنان مقام نازلی
یافته که حضرت حق او را مخاطب «بریده باد دستان
ابی لهب» می سازد، بی گمان خواست حضرت حق
خواست پیامبر اکرم(ص) نیز هست.
آنگاه که بزرگ مردی چون نبی اکرم(ص) «ذوب»
در حق می شود و با سلب حیثیت و سلب اراده و اختیار
تام و تمام از خود ظهور تمامیت «عبودیت» را سبب
می شود در این مرتبه به چنان درجه ای از قرابت رسیده
که در «معراج» مخاطب «قاب قوسین اوادنی»۷ می گردد.
یعنی در سیر اکمالی و طی مراتب پیامبر بدانجا رسید
که قرابتش به حضرت حق به اندازه درازای دو کمان و
یا حتی کمتر از آن بود.
بی گمان در این ساحت «جبرئیل» در خدمت اوست
چنانکه در همان سفر در ساحتی حضرت جبرئیل اعلام
داشت:
لودنوت انملت لاحترقت.
اگر نزدیکتر بیایم به اندازه یک سر انگشت خواهم
سوخت.
استعداد و استحقاق برکشیده شدن رسول مرسل،
برتر و والاتر از جبرئیل(ع) است از همین رو به قول
سعدی شیرازی «رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند،
بدانجا رسید که جز او و خدا نبود. این درجه از محرمی
نصیب حضرت جبرئیل نمی شود.
معنای اراده خداوند در خلقت خلیفه، در همین جا
ظاهر می شود. خلیفه خدا، خلیفه و حجت و اسوه بر «ما
سوی الله است.» پهنه حکمرانی او از حضرات ملکوتیان
مقرب چون «جبرائیل» آغاز می شود تا کمترین آنها در
میان عالم ملک.
پیامبر اکرم(ص) خطاب به علی(ع) فرمود:
یاعلی، هر که از خدا بترسد همه از او می ترسند هر که
از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می ترساند.۸
«خشیت» و «خوف» در خود و با خود «خضوع» و
افتادگی در برابر رب الارباب را دارد. آن که افتاده
پروردگار می شود لاجرم «برکشیده» او هم می شود.
ضروری نسبت یافتن با خالق هستی ورود به مدار
«عزت» و «عنایت» اوست. «فمن یتوکل علی الله فهو
حسبه»۹ آن که دل بدو می سپارد از غیر او خوفی ندارد
چنان که «عزت» او را چنان در خود می پیچید که لاجرم
از «خوف ماسوی الله» درامان می ماند.
به سبب همین نسبت یافتن و جلب کمالات است که
به اذن الله سهم بزرگی از «هیبت» و «جلال» او نیز
شامل عبد می شود. چنان که همگان در وقت مواجهه
بااولیاء و انبیاء در برابر هیبت و جلال آنان پشت خم
می کنند. شاید بتوان این معنا را به عبارت دیگر نیز درک
کرد: «العبودیه جوهره کنهها الربوبیه» عبودیت
جوهریست که کنه آن ربوبیت است.
عبد صالح، حسب عبودیت تام و تمام به درجه ای
می رسد که صفت «تربیت و پرورش» غیر خود را (که در
مراتبی نازلتر از او سیر می کنند) حاصل می کند.
این «شأن» جزء سایر شؤونی است که «باذن الله» جهت
تربیت، ارشاد و دستگیری عباد به عبد صالح داده شده
است.
به عبارت دیگر، تربیت و پرورش عباد از شؤونات
ولی خداوند است نمی توان کسانی را حسب قول خدای
تعالی به عنوان «ولی» و صاحب «ولایت» و سرپرست
تام در همه امور دنیاوی و آخرتی پذیرفت و شأن
«پرورش» و تربیت و ارشاد عباد را از آنها سلب کرد.
انّما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون
الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون.۱۰
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها
که ایمان آورده اند. همانها که نماز را برپا می دارند و در
حال رکوع زکات می دهند.
جابر بن عبدالله انصاری در واپسین روزهای عمر
پیامبر اکرم،(ص) به خدمت ایشان رسیده و درباره آیه
ذیل از او سئوال کرد.
و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل
الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا
عابدین.۱۱
و آنان را پیشوای مردم قرار دادیم تا خلق را به امر
ما هدایت کنند و هر کار ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 