پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری معارف مهدوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری معارف مهدوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری معارف مهدوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری معارف مهدوی ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

۵۴

گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم
طباطبایی و استاد سیدعلیرضا حسینی

(قسمت دوم)

اشاره:

در قسمت اول این گفت وگو پس از بررسی جایگاه
معارف مهدوی در مجموعه معارف اسلامی و مهم ترین
مباحثی که در مجموعه روایات شیعه و اهل سنت در
زمینه باور مهدوی مطرح شده، به بررسی ضرورت
پالایش و پیرایش روایات مهدوی پرداخته شد و
مهم ترین نکاتی که در این زمینه باید مورد توجه اهل
تحقیق و پژوهش باشد، بیان گردید؛ نکاتی چون
دانستن تاریخ حدیث شیعه، آشنایی با تاریخ
سیاسی شیعه؛ توجه به پیوستگی و ارتباط احادیث
با یکدیگر و…

اینک قسمت دوم گفت وگو را پی می گیریم.

امروزه در جامعه ما توجه به معارف مهدوی
بسیار گسترش یافته و ما مشاهده می کنیم که به نحو
روزافزونی کتابها و مقالاتی در زمینه مباحث مختلف
مهدوی نوشته و منتشر می شود که در بیشتر آنها
بدون بررسی متن و سند روایات به بحث در زمینه
نشانه های ظهور و احیانا تطبیق این نشانه ها بر
برخی از حوادث و رویدادهایی که در عصر ما واقع
می شود می پردازند. با توجه به این شرایط، در
صورت امکان به برخی از نکاتی که در بررسی
روایتهای مربوط به نشانه های ظهور باید مورد توجه
قرار گیرد، اشاره فرمایید.

آقای طباطبایی: شما دو زمینه را از یکدیگر جدا
کردید که کاملاً تفکیک درست و صحیحی است. یک
بحث این است که نشانه های ظهور چیست و در متون
روایی چه چیزهایی به عنوان نشانه های ظهور بیان
شده است و بحث دیگر این است که آیا نشانه های ظهور
را می توان بر رویدادهایی که در عصر ما واقع
می شوند، تطبیق کرد یا خیر؟ این دو بحث را کاملاً باید
از هم جدا کرد. در بحث نشانه های ظهور این مسئله را
می دانیم که در روایات شیعه و اهل سنت به رویدادها و
وقایع متعددی به عنوان علائم ظهور اشاره شده است
که برخی از این علائم، علائم محتوم و برخی دیگر علائم
غیر محتوم اند. علائم غیر محتوم، یعنی علائمی که
ممکن است بروز پیدا کند و ممکن است واقع نشود. پس
در خود روایات، علائم محتوم و غیر محتوم از هم جدا
شده اند. بنابراین، از ابتدا ما باید این مسئله را بدانیم که
همه علائمی که در روایات ذکر شده اند، علائم محتوم
نیستند و ممکن است بسیاری از این علائم هیچگاه
وجود پیدا نکنند و اگر وجود پیدا کنند ربطی به ظهور
امام زمان(ع) نداشته باشند. علائم محتوم که تعداد آنها
به پنج الی شش مورد می رسد اعتبارشان بیشتر و
روایاتشان نسبتا مقبول است. اما باید توجه داشت که
براساس روایات، اصلی بر همه روایات و علائم ظهور
حاکم است و آن این که تنها چیزی که اصلاً احتمال
«بداء» در آن نیست وحتما واقع خواهد شد، ظهور امام
زمان(ع) است و علائم ظهور حتمیتی مانند خود ظهور
ندارند. یعنی در مورد علائم محتوم هم این احتمال
هست که وجود پیدا نکنند. از این نکته که بگذریم، در
مجموع، برخی از علائم ظهور روایات نسبتا معتبر و
مقبولی دارند و بعضی دیگر روایاتشان بسیار ضعیف
است و تنهادر کتابهای ملاحم و فتن اهل سنت آمده
است. حتی روایات بسیاری از این علائم، مستند به
معصوم؛ یعنی پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیست. در کتاب
فتن ابن حماد می بینید که بسیاری از روایات علائم، به
اصحاب، تابعین، علمای اهل سنت و حتی علمای یهود
برمی گردد.

بحث دیگر این است که آیا ما می توانیم این علائم را
بر زمان خودمان منطبق کنیم یا خیر؟ طبیعی است که
این مسئله، مسئله اجتهادی نیست و هیچ دلیلی برای آن
نمی توان اقامه کرد. به طور طبیعی مشکلات که زیاد
می شود همه انتظار ظهور دارند و این حالت انتظار
ظهور حالت خوبی است البته به شرطی که انتظار،
انتظار سازنده باشد. ولی متأسفانه کسانی که علائم
ظهور را منطبق بر وضعیت فعلی می کنند انتظار آنها
انتظار به معنای خمودی است؛ یعنی آنها تحرک خود را
از دست داده و سختیها به گونه ای به آنها فشار آورده
که دیگر هیچ امکان فعالیتی برای خود نمی بینند و
بنابراین تنها راهی که به نظرشان می رسد این است که
منتظر باشند تا امام زمان(ع) ظهور کند. حوادثی که الآن
در عراق رخ می دهد موجب این شده که برخی از عراقیها
این حالت را داشته باشند. در حالی که اگر آنها وضعیت
نابسامان خودشان را با زمان حمله مغول مقایسه کنند
می بینند که الآن وضعیت خیلی بهتر از آن زمان است.
اگر قرار بود هر سختی که به ما روی می آورد بگوییم
که امام زمان(ع) ظهور می کنند زمان حمله مغول مردم
انتظارشان بیشتر و سختیها هم نسبت به حال بیشتر
بود و امام زمان(ع) هم ظهور نکردند. مشکلی که دیدگاه
این گروه از نویسندگان، مقالات و کتابها دارند این است
که ممکن است فرهنگ انتظار را در مردم بمیراند و حتی
اکتفا به این هم نشود؛ یعنی اگر شما به مردم القا کردید
که امسال با توجه به این حوادثی که هست؛ مثلاً باران
زیاد آمده یا سیل آمده یا این اتفاق افتاده، سال قبل از
ظهور است و سال بعد ظهوری رخ نداد بعد از چند سال،
چهار، پنج سال دوباره با توجه به بعضی از این علائم
این موضوع را ارائه کردید، بعد از دو سه مرحله،
مخاطب عادی اعتمادش را به این علائمی که شما
می گویید از دست می دهد و اختیار تفکرش هم در
اختیار ما نیست. اکتفا به این هم نمی کند در واقع به کل
روایات مهدوی و حتی دیگر احادیث، مشکوک می شود.
کسانی که دائم در پی القای این مطلب هستند که امسال
یا سال دیگر، سال ظهور است، ممکن است ضربه ای به
کل فرهنگ مهدویت بزنند که حتی محکمات آن را هم از
بین ببرند.

جناب آقای حسینی! شما هم اگر در این زمینه
نکاتی دارید، با توجه به اهمیت بحث، بفرمایید.

آقای حسینی: بنده فکر می کنم نکته ای که به عنوان
برآیند کل روایت علائم ظهور می توان به آن اشاره کرد
این است که معصومین(ع) اصلاً سعی بر تعیین و تبیین
دقیق زمان ظهور نداشته اند؛ بلکه در بعضی روایات، از
جمله روایت معروف «ابو بصیر» زمانی که او بعضی از
ویژگیهای وجود مقدس حضرت حجت را از امام
صادق(ع) سؤال می کند تا خودش را برای ظهور آماده
کند، حضرت تصریح می فرمایند که «إنّا أهل البیت
لانوقّت»۱ بنابراین اگر تبیینها و تطبیقهایی که در زمینه
علائم ظهور صورت می گیرد به ترسیم و تعیین یک
زمان مشخص برای ظهور برگردد این قطعا از نظر
روایتهای ما محکوم است و باید از آن دوری شود.

پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که
اصولاً براساس چه فلسفه ای بوده که ائمه
معصومین(ع) به بیان نشانه های ظهور پرداخته اند؟
به نظر می رسد تبیین این فلسفه می تواند به ما در
تعیین نحوه برخوردمان با روایات نشانه های ظهور
کمک کند.

آقای طباطبایی: با توجه به مجموع روایات مهدوی
می توان در اینجا یک تحلیل روانشناختی ارائه داد. به
این بیان که ما یک سری روایات داریم ـ که ظاهرا
مخالفی هم ندارد ـ در آنها تصریح شده تعیین وقت
برای ظهور (توقیت) ممنوع است. بنابراین با توجه به
این دسته از روایات ـ که حاکم بر دیگر روایات هستند ـ
هر گزارشی را که به گونه ای در آن برای ظهور وقت
تعیین شده باید کنار گذاشت. یک گروه روایت دیگر
داریم که در آنها به اصل انتظار و فضیلت منتظران
اشاره شده است. در میان این گروه نیز روایاتی وجود
دارد که نقش محوری در مجموعه روایات انتظار دارند.
روایاتی که در آنها مطرح شده «إنتظار الفرج من الفرج».
یعنی اگر شما مقصودتان از پیروزی قیام و انقلاب امام
مهدی(ع) این است که راه هدایت هموار شود و همه
مردم هدایت شوند، در صورتی که منتظر واقعی باشید
راه هدایت برای شما هموار شده و به هدف خود
رسیده اید. حالا چه امام زمان(ع) را درک کنید و چه
درک نکنید. اما مجموعه این دو گروه روایت به تنهایی
مخاطب عام را قانع نمی کند. به بیان دیگر این دو گروه
روایات موجب می شود یک روح یأس و سرخوردگی بر
جامعه حاکم شود، اما روایات مربوط به علائم ظهور
این روح یأس و سرخوردگی را از جامعه می زداید.
یعنی اگر همه افراد جامعه آن حالت انتظار را داشته
باشند، علائم ظهور را بشناسند و منتظر وقوع این علائم
هم باشند، روح ناامیدی بر جامعه شیعه حاکم نخواهد
شد.

با توجه به تأملی که در معارف مهدوی داشته اید
فکر می کنید در مجموعه این معارف به دانستن و
فهمیدن چه اموری بیشتر توصیه شده است و دانستن
و فهمیدن چه مطالبی برای همه شیعیان تکلیف و
رسالت تلقی می شود؟

آقای حسینی: من فکر می کنم یکی از مواردی که
مطالعه و تأمل در زمینه آن بسیار سودمند است،
موضوع فلسفه غیبت است. روایاتی که به بیان علل و
عوامل غیبت پرداخته اند شاید پنج تا شش گروه باشند
که بعضی از آنها تقصیرها و کوتاهیهای مردم را عامل
و موجب غیبت وجود مقدس حضرت حجت(ع)
دانسته اند. این وظیفه پژوهشگران و محققان ما است که
تبیین درستی از عوامل موجبه غیبت داشته باشند و
سهم مردم در تحقق غیبت آن حضرت را مشخص کنند.
به نظر من اگر به خوبی و به شیوه درست این موضوع
تبیین شود که مردم زمان حضرت تا چه مقدار در به
وجود آمدن غیبت و محروم شدن جامعه اسلامی از
پرتوافکنی حضرت مؤثر بوده اند، برای ما و همه مردم
قابل استفاده خواهد بود و موجب می شود ما لااقل آن
تقصیرات را مرتکب نشویم و در مقطع خاص خودمان و
به عنوان جزئی از یک کل در خط سیری تاریخی
فراهم کننده زمینه ظهور باشیم.

آقای طباطبایی: دانستن چند موضوع برای همگان
ضروری است:

اول، اصل مبحث امامت به طور کلی و امامت و امام
زمان(ع) به طور خاص، که از جنبه نظری برای ما بسیار
مهم است؛

دوم، حکمت غیبت، که جناب آقای حسینی هم به آن
اشاره کردند؛

سوم، وظایف منتظران. که این از پر اهمیت ترین
مباحثی است که ما باید نسبت به آن شناخت داشته
باشیم. با توجه به این همه فضیلت که برای منتظران
بیان شده و با توجه به جایگاه والایی که برای انتظار
تصویر شده، باید دید منتظران چه وظایفی دارند.
درست است که یکی از وظایف منتظران دعا کردن است،
اما آیا فقط دعا کردن بدون اینکه حالت انتظار را در
خودمان ایجاد کنیم و یا بدون اینکه خود را برای ظهور
و همراهی با آن حضرت آماده کنیم، تأثیری دارد یا
خیر؟ اگر من نوعی، به عنوان منتظر بخواهم حالت
انتظار را در خود ایجاد کنم باید هر شب که به منزل
می روم تمام حساب و کتابهایم صاف باشد که اگر نیمه
شب هم امام زمان(ع) ظهور کردند این آمادگی را داشته
باشم که همه کارهایم را رها کنم و به دنبال ایشان
بروم. اگر این حالت در مردم ایجاد شود به نظر می رسد
که خیلی از مشکلات حل می شود؛

چهارم، مبانی سیاسی امام مهدی(ع) و راهکارهایی
که ایشان در مسیر تشکیل حکومت جهانی پیش
می گیرند. اگر ما بدانیم که عدالت، محور اصلی سیاست
و حکومت امام مهدی(ع) است باید خودمان را در مسیر
آن قرار دهیم و حکومتمان باید در این مسیر حرکت
کند. اگر سیاستنامه امام مهدی(ع) تبیین و برای مردم
روشن شود می بایست همه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.