پاورپوینت کامل عمر با برکت ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عمر با برکت ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عمر با برکت ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عمر با برکت ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

اشاره:

مرحوم استاد علی اکبر غفاری (۱۳۸۳-۱۳۰۳) را به
حق می توان حلقه واسط نسل امروز با میراث کهن و
پرارزش شیعی دانست. او عمر پر برکت خود را
صرف احیا و تحقیق منابع اصلی شیعه نمود و در
دوران هشتاد ساله عمر خود موفق شد پنجاه عنوان
کتاب را در زمینه های مختلف فقهی، تفسیر، روایت،
تاریخ و عقاید مورد تحقیق و تصحیح قرار دهد که
تعداد مجلدات آنها بالغ بر ۲۰۰ جلد است.

مهم ترین آثاری که ایشان به تنهایی آنها را مورد
تحقیق قرار داده اند عبارتند از:

الکافی، محمد بن یعقوب کلینی)؛

تهذیب الأحکام، شیخ طوسی؛

الإستبصار، شیخ طوسی؛

من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق؛

تحف العقول، ابن شعبه حرّانی؛

جامع المدارک، سید احمد خوانساری؛

الخصال، شیخ صدوق؛

کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق؛

الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی؛

إعلام الوری بأعلام الهدی، فضل بن حسن طبرسی
و… .

اما تعدادی از آثار که ایشان با همکاری دیگران
آنها را مورد تحقیق قرار داده اند عبارتند از:

شرح الکافی، ملا صالح مازندرانی؛

تفسیر منهج الصادقین، فتح الله کاشانی؛

توحید، شیخ صدوق و… .

او پس از عمری تلاش و فعالیت خستگی ناپذیر در
راه گسترش معارف اهل بیت(ع) و فرهنگ شیعه در
سن هشتاد سالگی طی سانحه تصادف رانندگی به
دیدار معبود شتافت و حوزه ها و دانشگاههای
کشورمان را از وجود خود محروم ساخت.

به منظور بزرگداشت یاد و نام این استاد فرزانه ـ
که تعداد قابل توجهی از کتابهای مهدوی با تصحیح و
تحقیق ایشان در اختیار همه منتظران موعود قرار
گرفته است ـ مناسب دیدیم که در این شماره
گفت وگویی را که در سال ۱۳۷۸ با ایشان انجام داده و
پیش از این در شماره ۱۵ مجله موعود منتشر
ساخته بودیم بار دیگر منتشر و تقدیم خوانندگان
عزیز کنیم. باشد که ادای دینی نسبت به این خادم
بزرگ فرهنگ اهل بیت(ع) کرده باشیم.

اما پیش از این گفت وگو، خلاصه زندگینامه این
استاد فرزانه را از زبان خودشان با هم مرور می کنیم:

بنده در سال ۱۳۰۳ش. در تهران در یک خانواده
متوسط و مذهبی به دنیا آمدم و با تلاش مجدانه و قابل
تقدیر والده مرحومم که علی رغم شرایط موجود اهتمام
وافری در مورد سوادآموزی فرزندان خود داشت
تحصیلات ابتدایی را به پایان رساندم. و حسب مرسوم
خانواده های مذهبی آن روزگار به فراگیری قرائت قرآن
و تجوید و احکام و مسایل مربوط به آن در محضر یکی
از قراء معروف تهران(ره) پرداختم. و پس از تکمیل این
مرحله با تشویق و راهنمایی آن مرحوم به تحصیل
دروس مربوط به تفسیر قرآن پرداختم و در جلسات
درس فضلای آن روزگار تهران که مرتبا تشکیل می شد
شرکت کردم و با اشتیاق فراوان دروس تفسیر قرآن را
پیگیری می نمودم.

بدیهی است برای آشنایی و آگاهی از معانی قرآن و
معارف اسلامی ابتدا باید دروس حوزوی نظیر فقه و
اصول و کلام و ادبیات عرب و غیره را فرا می گرفتم. لذا
دروس «سطح» را نزدیکی از فضلا و مدرسین مدرسه
«خان مروی» در خارج از مدرسه تا پایان شرح لمعه
تلمذ نموده، و برای شرکت در درس تفسیر مرحوم
آیت اللّه اشراقی که در قم تشکیل می شد و عده ای از
فضلا نیز در آن شرکت می نمودند به قم مشرف
می شدم… همزمان در جلساتی که جهت تفسیر قرآن در
تهران توسط مرحوم میرزا خلیل کمره ای(ره) تشکیل
می شد نیز مرتبا حضور می یافتم و از افاضات آن
مرحوم بهره می گرفتم.

بالجمله از دوران جوانی عطش دائم التزاید
این جانب به آگاهی و درک مفاهیم عمیق و متعالی
قرآنی موجب شد که پیوسته و در هر زمان و مکانی که
امکان بهره یافتن و آموختن آن کلام آسمانی فراهم
می آمد شرکت کنم و از آن بی نصیب نمانم. لذا در درس
مرحوم آیت اللّه آقا سید کاظم گلپایگانی(ره) که در
تهران تشکیل می شد تماما شرکت نموده؛ و بعون اللّه
تعالی و حسن تأییده یک دوره کامل تفسیر قرآن مجید
را از محضر پر فیض ایشان استفاده و بهره فراوان
بردم. آن فقید سعید عالمی متقی و متواضع، خوش
حافظه، پر مطالعه، ژرف نگر، فقیه و ادیب و جامع
الاطراف بود و علاوه بر آشنایی عمیق با ادب فارسی و
عربی؛ با زبان فرانسه نیز آشنا بود.

و اما در خصوص کارهای فرهنگی و استادانی که
با آنان محشور بوده ام: ابتدا با استاد فقید مرحوم سید
جلال الدین محدث اُرموی آشنا شدم و این آشنایی و
همکاری نزدیک با ایشان تا پایان عمر پر برکت آن
مجتهد سعید(ره) ادامه داشت. هم چنین لازم است از
استاد فاضل و نادره زمان و وحید دوران دانشمند
عظیم الشأن مرحوم علامه میرزا ابوالحسن
شعرانی(ره) نام ببرم که آشنایی و همکاری بسیار
نزدیک و ثمربخش و پر فایده ای با ایشان داشتم. شیوه
معظم له از پختگی زایدالوصف و بسیار محققانه ای
برخوردار بود، که تأثیر آن در خدمات و آثار این جانب
از هر جهت ـ تحقیق، مقدمه نویسی، تعلیم و غیره ـ
آشکار است. علاوه بر آن با مرحوم علامه طباطبایی و
علامه امینی(ره) نیز در تماس بودم و آشنایی نزدیک و
همکاری داشتم… .

اما در این مقدمه می خواهم نکته ای را مجملاً متذکر
شوم، چرا و با چه انگیزه ای از دوران جوانی به کار
تنقیح و تعلیق و تصحیح در زمینه علم الحدیث و درایه و
رجال پرداخته و هرگز احساس خستگی و ملال
ننموده ام:

بی تردید همه رشته های مختلف علوم هر کدام به
گونه ای از کار بسط معرفت و پیشبرد انسانها به سوی
کمال است؛ اما باید توجه داشت که فراگیری علوم و
فنون و شاخه های مختلف آن با وجود ارزش و اهمیت
انکارناپذیری که دارند به تنهایی مقصود را حاصل
نمی کنند، بلکه به منزله ابزار و مفتاحی هستند در دست
طالبان علم؛ و به همین جهت غالبا مشاهده می کنیم که
دانش پژوهان علوم و معارف رسمی دانشگاهی و کتبی
آن را به صورت تکلیف و خالی از نشاط تلقی می نمایند.
در حالی که کسانی که به انگیزه جاذبه قوی و تأثیر
عمیق و ایمان و اخلاص، مطلوب خود را مشتاقانه و با
شیفتگی دنبال می کنند و همان ابزار را به کار می گیرند
محصول کارشان مؤثرتر، دلنشین تر و کاراتر در تمام
شئون زندگی فرهنگی و اجتماعی ایشان به چشم
می خورد.

این جانب از ابتدای جوانی که با کلام وحی و معانی
و مفاهیم قرآن کریم آشنا شدم همواره می کوشیدم که
به هر وسیله ای مفاهیم آن را هر چه بیشتر و بهتر درک
کنم ودر این راه خستگی نمی شناختم و با رسیدن به هر
چشمه ای در این طریق، احساس تشنگی افزونتری در
روح خود برای رسیدن به سرچشمه های زلال تر و
بکرتر می کردم و هر خدمتی را در این راه ناکافی
می شمردم، و از خداوند متعال توفیق بیشتری
درخواست می نمودم. و این رویه را تا امروز که در
آستانه هشتاد سالگی هستم با عنایات خداوند تبارک و
تعالی ادامه داده ام.

به نظر من، علت و موجب تمام بدبختیهای بشر،
جهل است که باید از میان برود تا نور وارد شود. الآن
دنیا چند اسبه به دنبال خواسته های خود می تازد ولی
ما که در پی اهداف حق هستیم بسیار آرام و آهسته
حرکت می کنیم. باید به کارها سرعت بدهیم و امور را با
جدیّت دنبال کنیم.۱

یکی از کتابهایی که حقیقتا باید گفت جناب عالی
آن را احیا کرده اید کتاب معروف کمال الدین و
تمام النعمه شیخ صدوق است. با توجه به اینکه نسل
امروز ما کم تر با کتابهای اصلی که در باب مهدویت
نوشته شده آشنا هستند؛ لطفا بفرمایید چه انگیزه ای
باعث شد که این کتاب را برای تصحیح انتخاب کردید
و ویژگیهای این کتاب چیست؟

من چهار پنج تا بچه کوچک داشتم که همسرم
مریض شد اطباء گفتند سرطان است، اما به او نگفتند، به
خواهرم گفته بودند، خوب می دانید که وقتی کسی در
سن چهل سالگی باشد و چهار، پنج تا بچه داشته باشد
و یک نفر هم که اینقدر به او کمک کرده باشد و حالا
ابتلاء بیابد به اصطلاح خیلی برایش سنگین است، برادر
همسرم طرف عبدالعظیم و ابن بابویه سکونت داشت.
یک روز ایام عید بود و ما باید می رفتیم دیدن آنها،
همگی سوار ماشین شدیم تا برویم دیدن برادرش من
توی راه که می رفتیم به شدت غمگین بودم و ذهنم
متوجه ابن بابویه و حضرت صاحب(ع) بود و کتابهایی
که در این موضوع نوشته شده است و نمی دانم چطور
شد که یک مرتبه دعا کردم و گفتم: «خدایا! اگر مریضی
زنم را شفا بدهی من همه همّ خودم را می گذارم و یکی از
کتابهایی که مربوط به حضرت است و مورد علاقه
ایشان است و مرحوم مجلسی این کتاب را ارزشمندتر
از کتابهای دیگر می داند، تصحیح کرده و چاپ می کنم»
و از حضرت صاحب هم تقاضای من این است که حاجت
مرا از خدا بخواهد تا برآورده شود این را در دلم نیت
کردم بدون اینکه بر زبان بیاورم.

یکی دو ماه گذشت. همسرم را مرتب پیش دکتر
می بردند و برمی گرداندند. در یکی از این روزها که نتیجه
یکی از آزمایشها را پیش دکتر برده بودند دکتر گفته بود
«من این جواب آزمایش را قبول ندارم. حتما اشتباه شده
ببرید به فلان آزمایشگاه». این بار بردند آنجا اما باز هم
جواب گرفتند که هیچ موردی ندارد و اثری از سرطان
نیست. خلاصه حالش بهتر شد و راه افتاد. من هم شروع
کردم به تصحیح کمال الدین آن مقدار که در امکانم بود.
حدود ۳۰ یا ۳۵ سال پیش بود. وقتی کار تصحیح کتاب
به پایان رسید من تقریبا هیچ پولی برای چاپ آن
نداشتم.

یکی از دوستان که کار آزاد داشت به من پیشنهاد کرد
با ماشین او برویم شاه عبدالعظیم. زمانی که به ابن بابویه
رسیدیم ماشین را متوقف کرد و رفت برای زیارت. من هم
در کنار در ایستادم در حالی که کتاب در دستم بود
فاتحه ای برای شیخ صدوق فرستادم و خطاب به او گفتم:
«از خدا بخواه که پولی برسد و من کتاب شما را چاپ کنم.
من نذری کرده بودم که ادا کردم اما الان در چاپش
درمانده ام.»

پس از زیارت وقتی آمدیم دوباره سوار ماشین شدیم
که برویم زیارت حضرت عبدالعظیم. دوستم پرسید با
مرحوم صدوق خیلی حرف زدی. آنجا که امامزاده نیست
یک فاتحه کافی است. گفتم ایشان برای من بسیار
والامقام اند. امامزاده ها سیّداند اما ایشان از بزرگان و
ارکان عالم تشیع است. مبلّغ اخباری است که از ائمه(ع)
رسیده. درست است که سید نیست ولی مؤمن حقیقی
است. او پرسید: مگر شیخ صدوق چه کرده؟ گفتم
کتابهایی نوشته که من می خواهم چاپ کنم ولی کار
آسانی نیست و هزینه دارد.

گفت: من همه هزینه اش را پرداخت می کنم و هنوز ما
به حرم نرسیده بودیم که گفت الان چکش را می نویسم
فقط بگو چقدر؟ من چون حساب کردم که یک حالت
روحی بر او عارض شده و ممکن است فردا پشیمان شود
گفتم به من قرض بده! گفت: هر کاری می خواهی بکن و
خلاصه پول را داد. هزینه چاپ کتاب ۲۸هزار تومان شد.
ولی روزی که می خواستیم کتاب را منتشر کنیم و
صحاف پیغام داده بود که کتابها آماده اند و بیایید
ببرید، حسب اتفاق به منزل شخصی دعوت داشتم که از
تجار بازار بود. کتاب را در دست من دید و چون مرد
باسوادی بود گفت: «چه کتاب خوبی است. همه اینها را
به من بفروشید تا من از ثلث اموال پدرم اینها را منتشر
کنم». بالاخره آن قدر اصرار کرد که همه را خرید و من
طلب دوستی را که از او قرض کرده بودم پرداخت کردم.

همین قدر بگویم که این امور در نظام عالم در درجه
اول است و خارج از نظام نیست. نیازی هم به دیدن این و
آن نیست؛ رو به خدا که بکنی کار درست می شود.

با توجه به اینکه خودتان هم به عظمت و رتبه
این کتاب اشاره کردید لطفا از ویژگیهای آن بگویید.

مرحوم مجلسی می گوید کتاب کمال الدین از همه
کتابهایی که درباره حضرت نوشته شده عالی تر است.
مؤلف در این کتاب آنچه را که مربوط به حضرت است
از همه طریق، امامیه و غیر امامیه جمع کرده است و
جامعیت دارد. در مقدمه نوشته است: «شبی خواب دیدم
که در حال طواف هستم. شخص بزرگواری کنار
حجرالاسود نشسته است. فهمیدم که این خود حضرت
صاحب است، با من مخاطب شد و گفت قرار بود درباره
غیبت من کتابی بنویسی،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.