پاورپوینت کامل وقت خروجت نزدیک شده; معجزات امام زمان ۲۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وقت خروجت نزدیک شده; معجزات امام زمان ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وقت خروجت نزدیک شده; معجزات امام زمان ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وقت خروجت نزدیک شده; معجزات امام زمان ۲۹ اسلاید در PowerPoint :
۷۶
اشاره:
عالم شهیر، علامه سید هاشم حسینی بحرانی(ره) مؤلف اثر گرانسنگ تفسیر البرهان،
المحجه فی ما نزل القائم الحجّه و آثار گرانسنگی که برپایه روایات اهل بیت(ع)
می باشد، در کتاب ارزشمند دیگری به نام معاجز المهدی(ع) به گردآوری یکصد و بیست و
پنج مورد از معجزات حضرت صاحب الزمان(ع) پرداخته بوده اند که این کتاب در حال حاضر
از سوی مؤسسه فرهنگی موعود در دست ترجمه و انتشار می باشد.
گزیده ای از میان معجزات بسیار فراوان آن حضرت(ع) را برای این شماره مجله انتخاب
کرده ایم که به حضور شما تقدیم می گردد.
۱.حقّ پسرعموها
مردی از سرزمین عراق، اموالی را به ناحیه مقدسه صاحب الزمان(ع) رسانید، پذیرفته
نشد و به او گفته شد:
أخرج حقَّ ولد عمِّک منه و هو أربعمائه درهم.
حق پسر عموهایت را، که ۴۰۰ درهم است، از این مال خارج کن.
آن مرد، ملکی از عموزادگانش در دست داشت که در آن شریک بودند و او حق آنها را نگه
داشته بود. چون حساب کرد، حق عموزادگانش از آن مال همان چهارصد درهم بود، آن مقدار
را بیرون کرد و بقیه را فرستاد، پذیرفته شد.۱
۲.شمشیر فراموش شده
علی بن محمد می گوید: مردی از اهل «آبه» مالی را آورده بود که به (ناحیه مقدسه)
برساند، اما یک شمشیر را فراموش کرده بود. آنچه را همراه داشت، تقدیم نمود، حضرت(ع)
به او نوشتند:
ما خبر السَّیف الَّذی نسیته؟
از شمشیری که فراموش کردی چه خبر؟۲
۳. عزل خادم معصیت کار
حسن بن حنشیف از پدرش نقل می کند، که حضرت قائم(ع) خدمتگزارانی را به مدینه
فرستادند و همراه آنان، دو خادم نیز بودند [که غلام نبودند، بلکه اجیر شده بودند] و
به خفیف هم، نامه نوشتند که با آنها حرکت کند. هنگامی که فرستادگان به کوفه رسیدند،
یکی از آن دو خادم شرابی مست کننده آشامید. هنوز از کوفه بیرون نرفته بودند که از
سامرا توقیعی رسید که:
الخادم الِّذی شرب المسکر و عزل عن الخدمه.
خادمی که شراب نوشیده، برگردانیده و از خدمت، معزول شود.۳
۴. پانصد درهمی که بیست درهم کم داشت
محمد بن شاذان نیشابوری می گوید: پانصد درهم (از سهم امام) که ۲۰ درهم آن کم بود
نزد من جمع شده بود. برایم ناگوار بود که ۵۰۰ درهمی را که ۲۰ درهمش کم است، بفرستم.
لذا ۲۰ درهم از مال خودم روی آن گذاشتم و نزد اسدی (نماینده حضرت(ع)) فرستادم ولی
ننوشتم چقدر از خودم گذاشته ام؛ توقیعی برایم رسیدکه:
و صلت خمسمائه درهم لک منها عشرون درهماً.
پانصد درهمی که بیست درهمش، از آن تو بود رسید.۴
۵. دستبند قلابی
علی بن محمد می گوید: ابن عجمی، ثلث دارایی خود را نذر ناحیه مقدسه حضرت صاحب(ع)
نمود و سند آنرا نیز نوشت، ولی پیش از آنکه آن ثلث را خارج کند، بخشی از اموالش را
به پسرش، ابی مقدام، داد اما کسی از آن آگاه نبود؛ توقیعی از جانب حضرت(ع) به او
رسید که:
فأین المال الّذی عزلته لأبی المقدام؟
[سهم نذر ما از] مالی که برای ابی مقدام کنار گذاشتی چه شد؟۵
۶. نیاز به کفن
علی بن زیاد صیمری به امام عصر(ع) نامه ای نوشت و تقاضای کفنی کرد، حضرت برای او
مرقوم داشتند:
إنَّک تحتاج إلیه فی سنه ثمانین.
تو در سال ۸۰ به آن احتیاج پیدا می کنی.
و او در سال ۸۰ مرد و چند روز پیش از وفاتش، [کفن را] برای او فرستادند.۶
۷. دکان ها به جای قرض
محمد بن هارون می گوید: پانصد دینار از اموال حضرت(ع) (بابت سهم امام) به عهده من
بود، و من دست تنگ و ناراحت بودم، با خود گفتم: من دکان هایی دارم که آنها را به
۵۳۰ دینار خریده ام، [آنها را] به جای ۵۰۰ دینار متعلق به ناحیه مقدسه می گذارم. و
این مطلب را حتی به زبان نیاوردم. امام عصر(ع) به محمد بن جعفر طی نامه ای نوشتند
که:
إقبض الحوانیت من محمّد بن هارون بالخمسمائه دینار الَّتی لنا علیه.
به جای پانصد دیناری که از محمد بن هارون می خواهیم، دکان ها را از او بگیر.۷
۸. کتمان نیابت به فرمان امام(ع)
حسین بن حسن علوی می گوید: مردی از ندیمان «روزحسنی» و مرد دیگری که همراه او بود
به او گفت:
اینک او (یعنی صاحب الزمان(ع)) اموال مردم را [به عنوان سهم حضرت(ع)] جمع آوری
می کند، و او وکلایی دارد، سپس وکلای آن حضرت را که در اطراف پراکنده بودند، نام
برد، و این خبر به گوش عبیدالله بن سلیمان (وزیر) رسید؛ وزیر همت گماشت تا وکلا را
بگیرد. سلطان گفت: جستجو کنید و ببینید خود این مرد [یعنی امام عصر(ع)] کجاست، زیرا
این کار سختی است.
عبیدالله بن سلیمان گفت: وکلا را می گیریم. سلطان گفت: نه، بلکه اشخاصی را که
نمی شناسند به عنوان جاسوسی با پول ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 