پاورپوینت کامل یک کتاب در یک نگاه;سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن ۳۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یک کتاب در یک نگاه;سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک کتاب در یک نگاه;سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یک کتاب در یک نگاه;سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن ۳۶ اسلاید در PowerPoint :
۷
اشاره:
سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن، عنوان ترجمه کتاب المحجّه، تألیف صاحب تفسیر البرهان،
علامه سیدهاشم حسینی بحرانی است، که توسط سیدمهدی حائری قزوینی، به فارسی،
برگردانده شده است. این کتاب، دربردارنده آیاتی از قرآن مجید است، که درباره حضرت
صاحب الامر(ع) تفسیر و تأویل گردیده است. مطالب کتاب، کاملاً از سخنان گهربار و
بی مانند پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، که درود خداوند بر تمامی ایشان باد، بهره
گرفته و مطابق روش اهل حدیث، با ذکر سند در مورد آیات نقل شده است؛ اما مؤلف محترم
از بحث و بررسی و غور و خوض نه چندان ضروری، اجتناب کرده است.
تعداد قابل توجهی از آیات شریفه ای که به وجود امام مهدی(ع) تفسیر و تأویل شده است،
مستند به احادیث معصومین(ع)، در این کتاب گردآوری شده است.
احادیث مذکور، به چند دسته تقسیم می شوند؛ برخی از آنها به «تفسیر»، گروهی به
«تأویل» و تعدادی به «تطبیق» پرداخته اند.
تعداد آیاتی که در این کتاب، مورد تفسیر و تأویل قرار گرفته اند، مشتمل بر یکصد و
بیست آیه می باشد که از سوره بقره آغاز می شود و به ترتیب سوره ها و آیات، به سوره
عصر ختم می گردد. مؤلف محترم، این کتاب را پس از تألیف تفسیر البرهان تدوین نموده
است، به طوری که تفصیل بعضی از روایات را به آن کتاب محول می نماید. این تألیف، اثر
ارزنده و لطیفی است که بنابر اطلاع ما، کسی پیش از مؤلف، چنین شیوه ای را به کار
نبرده است.
علاوه بر متن اصلی، قسمتی در پایان کتاب، باعنوان: «مستدرک المحجّه» از سوی سید
منیر بن سید نورالدینی میلانی، از استنساخ کنندگان کتاب، افزوده شده است که حاوی
آیاتی است که درباره امام عصر، صلوات الله علیه، می باشد، ولی در متن مؤلف گردآوری
نشده است و برای تکمیل مطالب کتاب در پایان آن آمده است.
آگاه تر
شیداسادات آرامی
ـ بحث رفته رفته بالا می گرفت. مردی که عبا از دوشش افتاده بود، از میان کتاب ها
سرک کشید و گفت:
ـ «آقای فتونی! من هر چه فکر می کنم و هر چقدر این کتاب ها را بررسی می کنم، جوابی
جز آنچه گفتم نمی یابم».
آقای فتونی، نیز نگاهش را روی چهره مرد دوخت و گفت:
ـ بنده هم همینطور، آنقدر به نظر و عقیده خودم اطمینان دارم که حاضر نیستم، حتی یک
درصد از رأیم برگردم…
در این وقت درب اتاق آرام باز شده و پیرمردی با قامتی تکیده وارد شد و مؤدّب
گوشه ای ایستاد و گفت:
ـ آقاجان! دیر وقت است. اگر اجازه بفرمایید، درب خانه را ببندم.
آقای فتونی، چشم در چشم او دوخت و با مهربانی گفت: تو چرا نخوابیده ای. منتظر ما
نباش. بحث ما شاید تا صبح طول بکشد. در خانه را که بستی، برو بخواب.
پیرمرد از اتاق بیرون رفت و درب را نیمه باز کرد. آقای فتونی تبسّمی کرد و گفت:
ـ شیخ باقر! می بینی ما چگونه از میهمان پذیرایی می کنیم. شما چند ساعتی بیشتر نیست
که به منزل ما تشریف آورده اید. اما آنقدر گرم این موضوع شده ایم که حتی قید خواب و
استراحت را هم زده ایم.
شیخ باقر چشمانش را مالید و گفت:
ـ این حرف ها کدام است؟ من در کربلا هم کلاس درس و بحثم همچنان برگزار می شود.
گذشته از اینها، وقتی انسان اعتقاد دارد به اینکه امام زمانش به اوضاع و احوال
زندگی اش آگاه است، پس خستگی معنایی ندارد. من با خود گفتم: چند روزی بیایم نجف. هم
زیارتی کنم و هم از محضر بزرگان و استادانی چون شما بهره مند شوم.
ـ شما لطف دارید، اما در عوض بحث امشب به یاد ماندنی است و نتیجه هر چه باشد، شیرین
خواهد بود.
در این وقت نفس عمیقی کشید و به دست نوشته های کتاب قطوری که مقابلش بود، چشم دوخت
و به دنبال آن سکوتی کشدار و سنگین فضای اتاق را در خود فرو برد.
زمان به نرمی نسیمی که از پنجره باز وارد می شد می گذشت. خانه های نجف در سایه شب
به خواب فرو رفته بودند و تنها خانه فتونی بود که زیر سوسوی چراغ، خود را بیدار نگه
می داشت. شیخ باقر، کاسه آبی را که در کنارش بود، برداشت. جرعه ای نوشید و در حالی
که صفحات آخر کتاب را از زیر انگشتانش رد می کرد، پس از ساعت ها، سکوت یکپارچه اتاق
را برچید:
ـ آقای فتونی! شما به جواب تازه ای نرسیدید؟
ـ نه، جواب همان است که گفتم؛ «اگر کسی قصد کند که ده روز در شهری بماند، باید تنها
به قصدش عمل کند و از شهر خارج نشود…».
شیخ باقر عمامه را از سر برداشت و گفت:
ـ ببینید حرف شما درست. اما بستگی دارد اگر حاشیه یا باغات اطراف شهری، در عُرف جزء
همان شهر به حساب بیاید، همان حکم شهر را دارد. و رفت و آمد در آن مدّت ده روز جایز
است.
در این وقت نگاهش را روی چشمان گود افتاده آقای فتونی نشاند و ادامه داد:
ـ گویا شما منظور مرا متوجه نشدید. مثلاً همین مردم که در نجفند، بخشی از مزارع و
نخلستان های اطراف شهر را هم جزء نجف می دانند، درست است؟
ـ بله، همینطور است.
ـ بسیار خوب، پس چه دلیلی دارد که انسان خود را بی جهت به زحمت بیاندازد. آنهم در
مسئله ای که اسلام به خوبی آن را مشخص و بیان نموده؟
آقای فتونی، دانه های درشت عرق را از پیشانی اش پاک کرد و گفت:
ـ اما من فکر می کنم، حکم شما خالی از اشکال نباشد. جواب مسئله روشن است. همانطور
که صورت سؤال واضح است. کسی که قصد کرده در شهر بماند، باید چنین کند. چه، مسافت
زیادی طی کند و چه از شهر خارج و بلافاصله وارد نخلستان کنار شهر شود. آشیخ باقر!
با همه احترامی که برای شما قائلم اما نمی توانم حرف شما را قبول کنم…
شیخ باقر بلافاصله گفت:
ـ بنده هم اجباری ندارم که حرفم را تأیید کنید. من اگر بدانم نظر شما درست است، بی
شک خواهم پذیرفت. اما بد نیست به نظر اسلام در مورد عرف توجه کنید
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 