پاورپوینت کامل تشرف حاج علی بغدادی به محضر نورانی حضرت ولی عصر(ع) ۴۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تشرف حاج علی بغدادی به محضر نورانی حضرت ولی عصر(ع) ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تشرف حاج علی بغدادی به محضر نورانی حضرت ولی عصر(ع) ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تشرف حاج علی بغدادی به محضر نورانی حضرت ولی عصر(ع) ۴۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
حاج علی بغدادی می گوید:
هشتاد تومان سهم امام(ع) به ذمه ام آمد، به نجف اشرف رفتم و بیست تومان آن را به
جناب شیخ مرتضی انصاری (ره) و بیست تومان به جناب شیخ محمد حسین کاظمی و بیست تومان
به جناب شیخ محمد حسن شروقی دادم و بیست تومان هم به ذمه ام باقی ماند و قصد داشتم
درمراجعت، آنها را به جناب شیخ محمد حسن کاظمینی آل یاسین، پرداخت کنم.
وقتی به بغداد برگشتم، دوست داشتم در ادای آنچه به ذمه ام باقی مانده بود، عجله
کنم. روز پنجشنبه به زیارت ائمهکاظمین(ع) مشرف شدم. پس از زیارت، خدمت جناب شیخ
رسیدم و مقداری از آن بیست تومان را دادم و وعده کردم که باقی را بعد از فروش بعضی
از اجناس به تدریج طبق حواله ایشان پرداخت کنم و عصر آن روز تصمیم به مراجعت گرفتم.
جناب شیخ از من خواست بمانم، عرض کردم: باید مزد کارگرهای کارگاه شعربافی ام را
بدهم، (کارگاه بافندگی مو که سابقاً مرسوم بود و مصارفی داشت) چون برنامه من این
بود که مزد هفته را شب جمعه می دادم، لذا از کاظمین به طرف بغداد برگشتم. وقتی
تقریباً ثلث راه را طی کردم، سید جلیلی را دیدم که از طرف بغداد رو به من می آیند.
همین که نزدیک شدم، سلام کردم و ایشان دست های خود را برای مصافحه و معانقه باز
نمودند و فرمودند:
اهلاً و سهلاً.
و مرا در بغل گرفتند. معانقه کردیم و هر دو یکدیگر را بوسیدیم. ایشان عمامه سبز
روشنی بر سر داشتند و بر رخسار مبارکشان خال سیاه بزرگی بود. ایستادند و فرمودند:
علی! خیر است، به کجا می روی؟
گفتم: امامان کاظمین(ع) را زیارت کردم و به بغداد بر می گردم. فرمودند:
امشب شب جمعه است، برگرد.
گفتم: سیدی! نمی توانم. فرمودند:
چرا، می توانی. برگرد تا برای تو شهادت دهم که از موالیان جدم امیرالمؤمنین(ع) و
از دوستان مایی و شیخ نیز شهادت می دهد، زیرا خدای تعالی امر فرموده که دو شاهد
بگیرید.
این مطلب، اشاره به چیزی بود که در ذهن داشتم، و می خواستم از جناب شیخ خواهش کنم
نوشته ای به من بدهد مبنی بر اینکه من از موالیان اهل بیتم و آن را در کفن خود
بگذارم. گفتم: از کجا این موضوع را می دانید و چطور شهادت می دهید؟ فرمودند:
کسی که حقش را به او می رسانند، چطور آن رساننده را نشناسد؟
گفتم: چه حقی؟ فرمودند:
آن چیزی که به وکیل من رساندی.
گفتم: وکیل شما کیست؟ فرمودند: «شیخ محمد حسن.» گفتم: ایشان وکیل شماست؟ فرمودند:
«بله وکیل من است.»
حاج علی بغدادی می گوید، به ذهنم خطور کرد از کجا این سید جلیل مرا به اسم خواند،
با آن که من ایشان را نمی شناسم؟ بعد با خود گفتم، شاید ایشان مرا می شناسد و من
ایشان را فراموش کرده ام. باز با خود گفتم، لابد این سید سهم سادات می خواهد اما
من دوست دارم از سهم امام(ع) مبلغی به او بدهم لذا گفتم، مولای من! نزد من از حق
شما (سهم سادات) چیزی مانده بود، درباره آن به جناب شیخ محمد حسن رجوع کردم، به
خاطر آن که حقتان را به او ادا کرده باشم. ایشان در چهره من تبسمی نمودند و
فرمودند:
آری، بخشی از حق ما را به وکلایمان در نجف اشرف رساندی.
گفتم: آیا آنچه ادا کردم، قبول شده است؟ فرمودند: «آری.» در خاطرم گذشت که این سید
منظورش آن است که علمای اعلام در گرفتن حقوق سادات وکیلند و مرا غفلت گرفته بود.
آنگاه فرمودند:
برگرد و جدم را زیارت کن.
من هم برگشتم در حالی که دست راست ایشان در دست چپ من بود. همین که به راه افتادیم،
دیدم در طرف راست ما، نهر آب سفید و صافی جاری است و درختان لیمو و نارنج و انار و
انگور و غیره، با آنکه فصل آنها نبود، بالای سر ما سایه انداخته اند! عرض کردم که
این نهر و درخت ها چیست؟ فرمودند:
هر کس از موالیان، که ما و جدمان را زیارت کند، اینها با اوست.
گفتم: می خواهم سؤال کنم. فرمودند: «بپرس.»
گفتم: مرحوم شیخ عبدالرزاق، مردی مدرس بود. روزی نزد او رفتم و شنیدم که می گفت:
کسی که در طول عمر خود، روزها روزه باشد و شب ها را در عبادت به سر برد و چهل حج و
چهل عمره بجا آورد و میان صفا و مروه بمیرد، اما از موالیان و دوستان
امیرالمؤمنین(ع) نباشد، برای او فایده ندارد. نظرتان چیست؟ فرمودند:
آری والله، دست او خالی است.
سپس از حال یکی از خویشان خود پرسیدم که آیا او از موالیان امیرالمؤمنین(ع) است.
فرمودند:
آری او و هر که متعلق به تو است، موالی امیرالمؤمنین(ع) است.
عرض کردم: سیدنا! مسئله ای دارم. فرمودند: «بپرس.»
گفتم: روضه خوان های امام حسین(ع) می خوانند که سلیمان اعمَش، نزد شخصی آمد و از
زیارت حضرت سید الشهدا(ع) پرسید، آن شخص گفت: بدعت است. شب، آن شخص در عالم رؤیا
هودجی را میان زمین و آسمان دید، سؤال کرد: در آن هودج کیست؟ گفتند: فاطمه زهرا و
خدیجه کبری(س). گفت: به کجا می روند؟ گفتند، برای زیارت امام حسین(ع) در امشب -که
شب جمعه است- می روند. همچنین دید که رقعه هایی از هودج می ریزد و در آنها نوشته
است:
أمانٌ من النّار لزوّار الحسین فی لیله الجمعه، أمانٌ من النّار یوم القیامه.
این برگ امانی است در روز قیامت برای زوار امام حسین(ع) در شب های جمعه.
حال آیا این حدیث صحیح است؟ فرمودند:
آری، راست و درست است.
گفتم: سیدنا، صحیح است که می گویند، هر کس امام حسین(ع) را در شب جمعه زیارت کند،
این برگِ امان از آتش است؟ فرمودند: «آری والله.» و اشک از چشمانشان جاری شد و
گریستند.
گفتم: سیدنا، مسألهٌ. فرمودند: «بپرس.» عرض کردم: سال ۱۲۶۹، حضرت رضا(ع) را زیارت
کردیم. در درّود (از بخش های خراسان) یکی از عرب های شروقیه را که از بادیه نشینان
طرف شرق نجف اشرف هستند، ملاقات کرده و او را ضیافت نمودیم و از او پرسیدیم: ولایت
حضرت رضا(ع) چطور است؟ گفت: بهشت است. امروز پانزده روزاست که من از مال مولای خود،
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) خورده ام، بنابراین مگر منکر و نکیر می توانند در قبر،
نزد من بیایند؟ گوشت و خون من از غذای آن حضرت، در میهمان خانه روییده است. آیا این
صحیح است؟ یعنی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می آیند و او را از گردنه خلاص می کنند؟
فرمودند:
آری، جدم ضامن است.
گفتم: سیدنا! مسئله کوچکی است می خواهم بپرسم. فرمودند: «بپرس.» گفتم: آیا زیارت
حضرت رضا(ع) از من قبول است؟ ف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 