پاورپوینت کامل غرب و آخرالزمان ;اعلامیه انحطاط ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غرب و آخرالزمان ;اعلامیه انحطاط ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غرب و آخرالزمان ;اعلامیه انحطاط ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غرب و آخرالزمان ;اعلامیه انحطاط ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

۵۴

اعلامیه انحطاط

در میان «منتقدان» غرب، فیلسوفان تاریخ به ویژه در قرن نوزدهم بیش از سایرین درباره
«بحران و انحطاط» و سرانجام فلاکت بار غرب سخن گفته اند و آثار بسیاری نیز تألیف و
ارائه کرده اند. مردانی چون «هگل، مارکس، اشپنگلر، سورکین، توین بی، یاسپرس و…»
را نمی توان نادیده گرفت.

هر کدام به نحوی با مشاهده قراین و ذکر شواهد و استدلال، فرهنگ غربی را نقد و
نشانه های بحران و انحطاط در آن را متذکر شده و گاه طریق بیرون جستن غرب از این
واقعه را نیز یادآور شده اند. لیکن، متذکر این معنا باید بود که این «نقد» از درون
حوزه فرهنگی صورت می گیرد.

اسوالد اشپنگلر۱، (۱۹۳۶ـ۱۸۸۰م)، فیلسوف تاریخ است و چون دیگر فلاسفه تاریخ در پی
کشف قانونمندی حاکم بر سیر و سفر تاریخ و آمد و شد انسان ها در گستره زمین. از نظر
او، تاریخ همچون موجودی زنده است و تفسیری ادواری از آن ارائه می کند. وی هر دوره
تاریخی را یک هزار سال می شناسد که پس از این مدت با مرگ محتوم از بین می رود و هر
یک از ادوار را نیز به دو مرحله «فرهنگ و تمدن»، تقسیم می نماید و از آنجا که
«تمدن» را در مرحله دوم از حیات یک دوره می شناسد، ظهور تمام قد تمدن را زنگ مرگ هر
دوره به حساب می آورد. چنان که درباره تاریخ غرب می نویسد:

ملل مغرب زمین که فرهنگ مخصوص آن ها از قرن دهم میلادی شروع گشته و از قرن نوزدهم
وارد مرحله تمدن شده هم اکنون از بعضی جهات به اوج خود رسیده و در بعضی نقاط آن
سرزمین آثار فرسودگی نمایان شده و تقریباً در سایر نقاط (اروپا و امریکا) و در جمیع
رشته های حیاتی آن دوره انحطاط آغاز شده و ملل مغرب زمین هم با همه عظمت و جلال و
ابهتی که چشم جهانیان را خیره ساخته به دنبال رومیان و چینیان خواهد رفت.۲

از نظر اشپنگلر، فرهنگ ها چون گل می رویند و می بالند لیکن در زمانه معینی به پیری
و انحطاط می رسند.

ابتدا و انتهای این آمد و شدهای فرهنگی و تمدنی معلوم نیست.

اشپنگلر، مانند سایر فلاسفه و ایدئولوگ های غربی، خود جلوه ای از تفکر غرب را به
نمایش می گذارد. وی تاریخ جهان را تصویری از تکوین و تطور پایان ناپذیرساختار
فرهنگ ها می شناسد که بی آنکه هیچ هدف متعالی و مشخصی داشته باشد، به تبع همین
نگرش، فراز و فرود را ذاتی فرهنگ معرفی می کند و به «فرهنگ و تمدن» غربی به عنوان
یک موج از میان هزاران موج «فرهنگی و تمدنی» می نگرد که متولد شده و سپس بالاجبار
می میرند.

اشپنگلر، متذکر دوران کهولت و انحطاط تمدن غرب حسب دور شدن از عناصر زنده فرهنگی
هست اما، بعد با تفسیری خاص، روند تاریخ را غیر هدفمند و مبتنی بر فلسفه کثرت در
دوری تمام نشدنی می داند. از این رو، نگرش وی با «مهدویت» در نگره اسلامی در تباین
قرار می گیرد.

در جلوی دیدگان اشپنگلر، آینده ای یأس آلود قرار دارد این آینده از آن غرب نخواهد
بود.

زمان مصائب

آرنولد توین بی۳ (۱۹۷۵ـ۱۸۸۹) نیز مانند اشپنگلر از بازگشت ادوار سخن می گوید و همه
نشانه های شکستگی تمدن غربی را از آخرین سال های قرن ۱۷ میلادی مشاهده می کند. وی،
از جامعه کنونی غربی با صفت «سابقاً مسیحی» یا مردمی که زمانی مسیحی بودند و از
انسان غربی با عنوان «انسان بعد از مسیحیت» یاد می کند.۴ توین بی با گفت وگو از
«بحران عمیق» و از دست رفتن اصول اخلاقی در غرب از «زمان مصائب» یاد می کند و
می گوید:

این بحران را می توان با یک رنسانس دینی معالجه نمود… ما می توانیم و باید دعا
کنیم که خداوند مهلتی را که برای اجرای حکم مرگ جامعه به ما داده تمدید نماید و
چنان که با روحی تائب و دلی شکسته به درگاه او روی آوریم اجابت می کند.۵

توین بی، مشیت و الهام ربانی را در سیر تاریخ جاری می داند و از آن به عنوان «نقشه
الهی» یاد می کند که در آن بشر تنها در محدوده ای از آزادی و اختیار عمل برخوردار
است. و این اختیار عمل هم شامل جمله انسان ها نمی شود بلکه، سازندگان تاریخ،
«شخصیت های خلاق» یا نوابغ و ابرمردهای ممتازند.

نگرش او تا حدودی با بینش مذهبی نزدیک است با این تفاوت که توین بی، قصد خداوند را
مجهول می شناسد و از بیان نقشه آن عاجز است.

جمله مردم به مثابه ماهی های جاری در بستر یک رودخانه اند؛ بی آنکه هیچ آگاهی از
آغاز و انجام این رودخانه، فراز و فرودهای آن و مسیری که طی می کند داشته باشند.
آنان، با اختیاری محدود و در فضایی تعریف شده به عقب و جلو می روند بی آنکه از
سرانجام این سفر و سیر خبر داشته باشند.

توین بی قایل به ادوار تاریخ شد. و از اعتلا و سپس انحطاط آن سخن گفت اما، متذکر
این معنا نیز بود که می شود جلوی انحطاط را گرفت. یعنی جامعه را می شود نو به نو
کرد و نگذاشت به انحطاط کشیده شود.۶

به همین جهت، پس از مشاهده سیر رو به انحطاط و سقوط غرب، راه نجات و اصلاح مسیر را
در عروج به سوی خدا و رنسانس دینی معرفی کرد و در پایان، چون یکی از پیروان ادیان
الهی بر این باور اصرار ورزید که:

معجزه ای که باعث وحدت و رستگاری بشر شود این است که مسیحا و منجی دیگری ظهور کند
که پایه گذار دینی نو باشد.۷

گرچه توین بی راه خلاصی غرب را در رجعت به دینداری می داند اما همانند عموم فلاسفه
و اندیشمندان غربی (طی ۴۰۰ سال اخیر) در اندیشه اش جای خدای حقیقی خالی است.

این رساله قصد طرح و نقد آرای فلاسفه تاریخ را ندارد بلکه، متذکر این نکته است که
«گفت وگو از پایان» و بالاخره «انحطاط و سقوط غرب» گفت وگویی است سابقه دار. چنان
که بسیاری از اندیشمندان غربی درباره اش سخن گفته اند.

توین بی معتقد است لازم نیست تمدن غرب مسیحیت را احیا کند تا از تهدیدات خلاص گردد
بلکه او می تواند با پیوستن به «ادیان والا» چون مسیحیت، اسلام، هندوئیسم و بودیسم
و حذف عناصر فانی آن ها و مهم تر از همه، حذف نابردباری درباره سایر ادیان و خلاص
شدن از چنگ این ادعا که تمام حقیقت تنها در تصرف ایشان است با هم متحد شوند و آنگاه
حاکمیت مجدد معنویت و دین را به وجود آورند و خود را نجات بخشند.

در واقع توین بی، فراهم آمدن امکان ترکیب چهار مذهب «اسلام، مسیحیت، یهودیت و بودا»
با مساعدت «آفرینش گران مدافع و ابرمردان مهیای هجوم و هجرت» را طریق تحقق مشیت خدا
و جلوگیری از افول و سقوط تمدن ها می داند. با این همه، مقصد غایی برای او مجهول
می نماید و سرانجامی روشن را باز نمی نماید و اگرچه تجلی عروج به سوی خدا را از
طریق یک «کلیسای جدید و حقیقی» ـ حاکمیت اراده خداوند از طریق کلیسا ـ ممکن
می شناسد اما، تنها در میان بیم و امید تفسیری خوش بینانه از تاریخ به دست می دهد.

نباید از یاد برد که فیلسوف تاریخ، نگرانی بزرگ را که حاصل ذات و تذکر روحی آدمی
است با مشاهدات محسوس و مطالعات تاریخی درهم آمیزد و از آنجا برای کشف قانونمندی
تاریخ و آمد و شد و فراز و نشیب های فرا روی آدمی در گستره تاریخ سعی می کند. از
این رو، تردید و پندار جزء لاینفک این آرا است.

در طلب وحدت بشریت

«کارل یاسپرس»، در نیمه اول قرن بیستم، (۱۹۴۹م.) کتاب آغاز و انجام تاریخ را به
رشته تحریر آورد و با گفت وگو از تاریخ به منزله «سفر انسان به دیار کمال و دستیابی
به عالی ترین امکان بشری»، از «وحدت بشریت» به عنوان عالی ترین مقصد امکانی یاد کرد
که انسان با تجربه یکی از دو طریق می تواند آن را فراهم آورد:

۱. تشکیل امپراتوری جهانی از طریق زور و ترس و وحشت؛

۲. ایجاد نظم جهانی از طریق گفت وگو و تصمیم مشترک.

از آنجا که یاسپرس دسترسی به این نظم جهانی را دور از دسترس می دید شرط دستیابی به
آن را «تساهل» اعلام می کرد. از همین رو او در «فلسفه تاریخ» موردنظر خود معتقد بود
که:

اکنون غروب فلسفه غرب رسیده و به سوی طلوع فلسفه جهانی پیش می رود.

برای کارل یاسپرس، تاریخ در پی هدفی و مقصدی پیش می رود که آن را در «معنویت» و
«روحانیت» می توان یافت. امری که غرب واسپس تاریخ خود و تجربه سکولاریزم از آن دور
مانده است.

نگاه یاسپرس تا حدی با دریافت و بینش مذهبی از تاریخ نزدیک است.

در دوردست نگاه او، «خدا بر ابلیس» تفوق می یابد و آینده بشر در وحدت ارواح انسانی
قرین با نوعی کمال و تجربه معنوی است. شاید همین نگاه بود که از یاسپرس اندیشمندی
مبلغ سجایای انسانی می ساخت. از نظر او فیلسوفانی که در راستای تحول معنوی و روحی
انسان گام نهاده اند انسان های بزرگی بودند که تاریخ بشر را دگرگون ساختند. او با
ستایش آنان، سقراط، بودا، کنفوسیوس، عیسی و افلاطون را در زمره مردان مؤثر در رشد و
اعتلای معنوی انسان در طول حیات معرفی می کند. توجه یاسپرس به معنا و معنویت او را
متذکر این امر می سازد تا اعلام کند:

نه دولت ها و حکومت ها و پیشرفت های فنی و نه حتی تمدن های جهانی، بلکه ظهور
فیلسوفان و پیامبران است که تاریخ را به سوی معنویت و روحانیت سوق داده است.

از همین رو، ظهور این مردان را به عنوان نقطه عطف های مهم تاریخ می شناسد.

یاسپرس، به بحران معنویت در انسان غربی اشاره دارد و این بحران را ن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.