پاورپوینت کامل دو همزاد معنوی در معرفت مهدوی ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دو همزاد معنوی در معرفت مهدوی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دو همزاد معنوی در معرفت مهدوی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دو همزاد معنوی در معرفت مهدوی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۶۰

اشاره:

در این مقاله دو کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق و مکیال المکارم علامه
سید محمد تقی اصفهانی و مؤلفان آن ها معرفی شده اند.

این دو کتاب در حوزه مهدویت دوقلوهای همزادی را تشکیل می دهند که هر کس بخواهد
آگاهی هایی در این موضوع داشته باشد ناچار باید این دو کتاب را ببیند.

به مناسبت معرفی کتاب ها و مؤلفانشان تشرفاتی از صاحبان آن ها نیز آورده شده.
اصلی ترین وجه اشتراک این دو کتاب در این است که هر دو به فرمان امام عصر(ع) تألیف
شده اند.

در میان آثاری که در حوزه مهدویت و شناخت و معرفت آخرین حجت خدا، حضرت بقیهالله(ع)
تا کنون تألیف شده دو کتاب بیش از سایر آثار مورد اعتنا بوده و به عبارتی درخشش و
تابش دیگری دارد؛ یکی کتاب کمال الدین و تمام النعمه عالِم بزرگوار، شیخ صدوق(ره)
از متقدمان و پیشینیان و دیگری کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء اللقائم(ع) اثر
آیت الله شهید سید محمد تقی موسوی اصفهانی معروف به «فقیه احمدآبادی» از متأخران و
معاصران. جالب آن که هر دو کتاب به امر مقدس و فرمان مبارک امام عصر(ع) تألیف
شده اند و این درخشش و تابش خیره کننده را باید در همین نکته جستجو کرد. تردیدی
نیست که رمز و راز عنایت به این دو کتاب و این دو همزاد معنوی گذشته از جامعیت و
استحکام مطالب و شیوه های بدیع در تألیف آن دو، در این نکته است که هر دو مؤلف با
پاکی و پارسایی و اخلاص و صفای باطن در پی فرمان امام خود به پا خاسته اند و در پی
جلب رضایت او همه تلاش و توان خود را به کار بسته اند و آثاری چنین با برکت و مبارک
برای دوستداران و منتظران حضرتش به یادگار گذاشته اند ـ خدای سبحان هر دو را پاداش
نیکو دهد ـ .

ما در این مقاله نخست به معرفی کوتاهی از مؤلفان این دو کتاب پرداخته و آن گاه
انگیزه تألیف این آثار را از زبان آنان ـ که در رؤیاهایی راستین به حضور حجت الله
فی الأرضین(ع) شرفیاب شده اند ـ می آوریم و سرّ دلبران را از زبان خود ایشان نه از
زبان دیگران به استماع می نشینیم.

شیخ صدوق (م ۳۸۱ق.)

«صدوق» ـ به معنای بسیار راستگو ـ از بزرگ ترین شخصیت های جهان اسلام و از
برجسته ترین چهره های درخشان دانش و دانایی و فضیلت و پارسایی است. در عظمت و جلالت
قدر وی همین بس که او با دعای امام زمان(ع) به دنیا آمد و حضرتش او را «فقیه»،
«خیر» و «مبارک» لقب داد. شیخ بزرگوار خود بارها با خوشحالی و افتخار از این موضوع
یاد می کرد و می فرمود: «یعنی من به دعای حضرت صاحب الامر(ع) به دنیا آمدم.»

داستان ولادت

داستان تولد او، داستانی شیرین و دلنشین است که نشان از عنایت و توجه ویژه آن حضرت
به ایشان از آغاز تولد است.

پدر شیخ ـ علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی ـ از بزرگ ترین فقیهان و عالمان
روزگار خویش بود. جلالت شأن و بلندای مقام و رفعت منزلت وی تا بدان پایه بود که
امام حسن عسکری(ع) طی نامه ای او را با اوصاف و القابی چون «شیخ»، «فقیه» و «معتمد
خویش» خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرده بود.
جایی که امام معصوم(ع)، کسی را بستاید، جایی برای ستایش و تمجید دیگران باقی
نمی ماند.۱

او سنین بالای پنجاه را سپری می کرد و هنوز فرزندی نداشت لذا به همین منظور و به
جهت استجابت دعای خویش به امام عصر(ع) متوسل می شود واز آن حضرت می خواهد که برای
او دعا کند؛ به همین خاطر نامه ای به امام زمان(ع) نوشته و توسط فردی امین به نام
محمد بن علی اسود، آن را به دست حسین بن روح (سومین نائب خاص حضرت در عصر غیبت
صغری) می رساند و از او می خواهد که آن نوشته را به محضر آن حضرت برساند.

محمد بن علی اسود (سفیر امین) می گوید: «من پیغام و نامه علی بن حسین بن بابویه قمی
را به نماینده خاص آن حضرت رسانیدم و وی پس از سه روز خبر آورد که آن حضرت برای
ایشان دعا کرد و فرمود: «به زودی خداوند به او فرزندی مبارک عطا می کند که سرچشمه
منفعت ها و خیر و برکت خواهد شد.»

اکنون باقی داستان را از زبان خود شیخ صدوق که آن را در کتاب کمال الدین و تمام
النعمه در باب توقیعات آورده، می شنویم:

محمد بن علی اسود ـ رساننده نامه ـ می گفت: پس از درگذشت محمد بن عثمان (دومین نائب
خاص امام عصر(ع)، پدرت از من خواست تا از حسین بن روح (سومین نائب خاص) بخواهم تا
مولای ما صاحب الزمان(ع) از خدای تعالی بخواهد که فرزند پسری به وی ارزانی کند.
می گوید از او خواستم و او نیز امام را از آرزوی من آگاه کرد. حسین بن روح پس از سه
روز به من خبر داد که امام(ع) برای او دعا کرده و فرمود: «به زودی فرزند مبارکی
برای او متولد خواهد شد… و برای او بعد از او نیز فرزندانی خواهد بود»

محمد بن علی اسود می گفت: «من از فرصت استفاده کرده و برای خود نیز همین درخواست را
کردم» اما امام(ع) اجابت نکرده و فرمود: «راهی برای آن نیست»

و همین طور که امام فرموده بود، اتفاق افتاد. تو متولد شدی اما برای من فرزندی به
دنیا نیامد.

شیخ صدوق(ره) در ادامه داستان تولد خود می گوید:

بارها اتفاق می افتاد که محمد بن علی اسود مرا در مسیر مکتب می دید و اشتیاق فراوان
مرا در یادگیری کتاب های علمی و حفظ آن ها می دید و می گفت: «این اشتیاق تو در طلب
دانش عجیب نیست، زیرا تو به دعای امام عصر(ع) متولد شده ای.»۲

رؤیای راستین در تألیف کتاب کمال الدین

کمال الدین و تمام النعمه جامع ترین و کامل ترین کتابی است که پیرامون اثبات وجود
امام زمان(ع) و غیبت طولانی ایشان از نظر عقلی و نقلی نگاشته شده است. در این کتاب
از آیات قرآنی و روایات معصومین(ع) و تاریخ انبیا به شیوه ای بدیع استفاده شده و
طول عمر آن حضرت(ع) با برهان های عقلی و استدلال های نقلی با استناد به روایات
معتبر اثبات شده و به اشکالات و شبهات، پاسخ های لازم و کافی داده شده است.

اعتبار و ارزش این کتاب، گذشته از جامعیت و استحکام مطالب، به خاطر نزدیکی زمان
تألیف آن با آغاز غیبت حضرت مهدی(ع) است؛ زیرا این کتاب در سال ۳۵۲ ه‍. .ق. یعنی
زمانی که هنوز سن مبارک آن حضرت به یک صد سال نرسیده بود، تألیف شده است و نکته دوم
آن که این کتاب ـ چنانکه مؤلف در مقدمه آن آورده ـ به امر ولی عصر(ع) صورت تألیف
پذیرفته است.

شیخ بزرگوار در مقدمه کتاب انگیزه نگارش آن را چنین ذکر می کند:

چون آرزویم در زیارت علی بن موسی الرضا(ع) برآورده شد و به نیشابور برگشتم و در آن
جا اقامت گزیدم متوجه شدم بسیاری از شیعیان در امر غیبت حیرانند و درباره قائم(ع)
در اشتباه هستند. از راهِ راست برگشته و به رأی و قیاس روی آورده اند.

پس با یاری از اخبار وارده از پیامبر اکرم(ص) و امامان مکرم(ع) تمام تلاش خود را در
ارشاد ایشان به کار بستم تا آنان را به راهِ راست و صراط و صواب هدایت کنم. تا
اینکه شیخی بزرگوار از دانشمندان قم ـ که اهل فضل و دانش بود ـ از «بخارا» بر ما
وارد شد و من از دیرزمانی شیفته دیدار و آرزومند ملاقاتِ او بودم؛ زیرا او شخصی
دیندار و راست کردار بود ـ و او شیخ نجم الدین ابو سعید محمد بن حسن بن محمد بن
احمد قمی بود ـ و پدر من از جد او روایت می کرد و دانش و عمل و پارسایی و عبادت او
را می ستود.

روزی در اثنای گفت وگو، سخنی از یکی از فیلسوفان و منطقیان بزرگ بخارا نقل کرد که
آن سخن، او را درباره حضرت مهدی(ع) حیران و سرگردان کرده و وی را به خاطر درازای
غیبت به شک و تردید انداخته بود.

من در [پاسخ] فصولی چند درباره اثبات وجود آن حضرت یادآور شده و اخباری از پیامبر
اکرم(ص) و پیشوایان دین(ع) درباره غیبت آن حضرت روایت کردم که او بدان اخبار و
سخنان آرامش از دست رفته خود را بازیافت و شک و شبهه از وجودش برطرف گردید و سخنان
و احادیث صحیح را به گوش قبول و تسلیم پذیرفت و در پایان از من خواست که در موضوع
غیبت کتابی برایش تألیف کنم. من نیز خواهش او را پذیرفتم و به او وعده دادم چنانچه
خداوند زمینه بازگشت مرا به وطن خود ـ شهر ری ـ فراهم کند به خواسته او اقدام نمایم
و آرزوی او را عملی سازم. در این میان شبی درباره خانواده و فرزندان و برادران و
نعمت هایی که در شهر ری بازگزارده بودم، اندیشه می کردم، که ناگاه خواب مرا در
ربود، در خواب دیدم گویی درمکه هستم و گرد خانه خدا طواف می کنم. در دور هفتم به
«حجرالاسود» رسیدم و آن را اسطلام کرده و می بوسم و این دعا را می خوانم: یعنی:
«این امانت من است که آن را ادا می کنم و پیمان من است که آن را تعهد می کنم تا تو
به وفای عهد من شهادت دهی».

در این هنگام مولای خود حضرت قائم(ع) را دیدم که بر در خانه خدا ایستاده است. من
دلباخته و پریشان خاطر به او نزدیک شدم. آن حضرت به چهره من نگریست و راز درونم را
دانست. بر او سلام کردم و او پاسخم را داد. آن گاه فرمود: «چرا درباره غیبت کتابی
تألیف نمی کنی تا اندوهت را برطرف سازد؟»

عرض کردم: «ای پسر رسول خدا! پیش تر رساله هایی درباره غیبت تألیف کرده ام». فرمود:
«نه به آن سبک و روش». اکنون تو را امر می کنم که درباره غیبت کتابی تألیف کنی و
غیبت پیامبر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.