پاورپوینت کامل ماه رمضان تمام شد ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماه رمضان تمام شد ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماه رمضان تمام شد ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ماه رمضان تمام شد ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

دی… دید، دی… دید… صدایی در گوشم می چرخید و ذهنم آن را تشخیص نمی داد…
دستانم طبق معمول و ناخودآگاه در تاریکی شب در پی شیء مزاحمی بود که صدایی از آن
بلند می شد. پس از قطع صدا، سعی کردم دوباره به خواب نازنینم ادامه دهم.

اما نه… ناگهان یاد نوشته ای افتادم که مدتی بود آن را در ذهن پرورانده بودم.
صدای خُرّوپف پدرم به من فهماند که هنوز همگی در خواب به سر می برند. بنابراین
می توانم نقشه ام را عملی کنم. به بدن خواب آلودم نهیب زدم که بلند شو… اینک
زمانی فرا رسیده که می توانم بزرگ شدنم را به خواهران و برادرانم ثابت کنم.

پس از جایم بلند شدم و به آرامی قدم برداشتم. به سختی می شد زمین و دست و پا را از
هم تشخیص داد. به هر زحمتی بود به آشپزخانه رسیدم و از درب آشپزخانه طلب همکاری
کردم و آن را گشودم. در دلم موج خوشحالی و شوق را حس می کردم.

چون تصمیم داشتم این بار سفره سحر را خودم پهن کنم. بنابراین زودتر از همه بیدار
شدم. وارد آشپزخانه شده و درب را پشت سرم بستم و با ترسی که تاریکی در وجودم چنگ
انداخته بود، در جستجوی کلید برق گشتم و چراغ را روشن کردم. دیگر مطمئن شده بودم که
پرتوی از نور، جسته و گریخته به بیرون آشپزخانه نمی رود تا کسی را بیدار کند. پس
سفره را پهن کردم. بعد ظرف هایی را که مادرم قبل از خواب آنها را حاضر کرده بود در
سفره چیدم. بعد از آن سبزی و نان و آب هم به سفره اضافه شد. مانده بود غذا و چای که
آن هم با همکاری طلبیدن از اجاق گاز حل می شد. همه چیز مرتب بود و اوضاع به خوبی
پیش می رفت و به قول معروف «بر وفق مراد بود». غرور و خوشحالی تمام وجودم را در بر
گرفته بود ـ البته غرور بزرگی ـ دوباره نگاهی به ساعت انداختم عقربه ها ۳ بامداد را
نشانگر بودند و برای بیدار کردن خواهران و برادرم و پدر و مادرم از آشپزخانه بیرون
رفتم. فکرم را به یاری جستم تا ببینم بهتر است چگونه آن ها را بیدار کنم.

بالاخره تصمیم گر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.