پاورپوینت کامل نظریه پردازان عصر انحطاط ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظریه پردازان عصر انحطاط ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه پردازان عصر انحطاط ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه پردازان عصر انحطاط ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
۶۵
ساموئل هانتینگتون (… ـ ۱۹۲۷ م.)
ساموئل هانتینگتون، دومین عضو گروه نظریه پردازان عصر پایان است که پس از فروپاشی
شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، نظریه «جنگ تمدن ها» را ارائه کرد.
هانتینگتون، مهاجری انگلیسی بود که در «دانشگاه هاروارد» تدریس می کرد. در سال ۱۹۸۹
به ریاست «مرکز مطالعات استراتژیک هاروارد» انتخاب شد و طی سال های ۱۹۷۸ـ ۱۹۷۷ به
عنوان تحلیل گر امور دفاعی و استراتژیک در وزارت دفاع و وزارت امور خارجه رهنمودهای
استراتژیک و اجرایی خود را به دولتمردان آمریکا ارائه می کرد.
در سال ۱۹۹۳م؛ نظریه برخورد تمدن ها را در «مجله فارین افرز»، سال ۷۲، شماره ۳،
مطرح نمود.۱ و در همان سال نیز در «فصل نامه نیوپرسپکتیوز کوارترلی» مقاله «ارتباط
تمدن های اسلامی ـ کنفوسیوس» را ارائه کرد.۲
قبل از نقد و بررسی آرای جناب هانتینگتون دریافت های او در عناوین زیر قابل ارائه
است:
۱. جریانات مشخص، تمامیت هویت آمریکا را تهدید می نماید.
۲. موانعی مشخص، امکان رهبری جهانی را از آمریکا سلب می کند.
۳. تمدن غربی در رویارویی جدی با دشمنانش قرار خواهد گرفت.
۴. جهان اسلام و تمدن اسلامی دشمن مشخص و نشان دار غرب و تمدن آمریکایی است.
۵. پیروزی قطعی از آن غرب مسیحی است.
هانتینگتون، از مسیحیت به عنوان «عنصر زنده هویت آمریکایی» یاد می کند و متذکر این
معنی می شود که مجموعه ای از وقایع و تحولات، هویت ملی آمریکا را تهدید کرده و برای
مقابله با آن باید به پاخاست. مهم ترین این تهدیدها از نظر وی عبارت است از:
۱. پیشرفت ابزارهای ارتباطی و حمل و نقل.
با توجه به رشد سریع ابزارهای مدرن ارتباطی و از جمله کامپیوتر و رسانه ها و همچنین
و سایل سریع رفت و آمد، هانتینگتون نتیجه می گیرد که این رشد و توسعه بوده تا
مهاجران غیرغربی و غیر آمریکایی، امکان بازگشت و مراجعه به جوامع قدیمی را که از
آن ها گسسته اند پیدا کنند و درصدد احیای همه آن چه که درباره اثر تعلق خاطر دارند
برآیند.
۲. نفوذ لیبرال های آمریکا و فرهنگ پلورالیستی در سطوح مختلف حیات فردی و اجتماعی
آمریکا.
هانتینگتون، این نفوذ را که باعث بسط نگاه و نگرش غیردینی و غیربنیادگرا می شود،
تهدیدکننده هویت مسیحی آمریکایی شناسایی می کند. در واقع او متذکر پیشینه سنتی و
بنیادگرایانه امریکاییان (مهاجران اولیه) است که در صورت گرایش پروتستانی صورت
ماندگاری یافته است.
۳. سیاست های جدید دولت آمریکا در ایجاد تسهیلات مهاجرت.
از نظر وی از دهه ۱۹۶۰ م. به بعد، سیاست های دولت آمریکا، زمینه ورود مهاجران
فراوانی را فراهم نموده است.
۴. فروپاشی اتحاد شوروی و عدم شکل گیری دشمن جدید.
هانتینگتون، شوروی را به عنوان دشمن نشان دار، باعث و عامل بروز نوعی اتحاد در میان
مردم آمریکا و اقبال آنان به هویتشان (مسیحیت) می داند که در نتیجه این فروپاشی،
عامل متحد کننده یعنی دشمن مشترک از بین رفته و از این طریق هویت و اتحاد عمومی
مردم آمریکا به مخاطره افتاده است.۳
به اعتقاد وی، به عنوان استاد علوم سیاسی هاروارد، با پایان یافتن جنگ سرد، دوران
رقابت ایدئولوژیک به سر رسیده است و جهان وارد عصر جدیدی شده که
«برخورد تمدن ها» مشخص کننده وضعیت آن است. بر اساس نظریه وی؛
بازیگران اصلی صحنه بین المللی دیگر دولت ها نیستند، بلکه تمدن هایی هستند که بر
اساس امپراتوری های مذهبی ادوار گذشته بنا شده اند.۴
وی، در این قول با جناب فرانسیس فوکویاما، ارائه کننده نظریه «پایان تاریخ»
هم عقیده می شود که:
نبرد ایدئولوژیک که اصل و اساس و سازنده دید و عملکرد سیاسی در چند دهه گذشته بوده
به پایان رسیده. با از هم پاشیده شدن شوروی این وضع از بین رفته و لذا دیگر
ایدئولوژی نمی تواند تعیین کننده نظام بین المللی باشد.۵
هانتینگتون، تمدن های زنده دنیا را به هفت تمدن مشخص تقسیم می کند از نظر وی، این
هفت تمدن جاری عبارتند از:
تمدن غربی، کنفوسیوس، ژاپنی، اسلامی، هندی، اسلاو ـ ارتدکس، آمریکای لاتین۶ و با
احتیاط تمدن افریقایی را نیز کنار آن هفت تمدن جای می دهد.
و نتیجه می گیرد که وجود اختلاف تمدن ها کاملاً واقعی است و نمی توان بر آن سرپوش
گذارد و این اختلاف ناگزیر برخوردساز نیز خواهد بود.
هانتینگتون، با ملاحظه آن چه پیرامون فرهنگ و تمدن آمریکایی و غربی می گذرد در یک
جمع بندی به این نتیجه می رسد که:
۱. اختلاف تمدنی، اختلافی اساسی است (بر خلاف سایر اختلافات که بین دولت ها و
ملت ها بروز می کند).
۲. خود آگاهی تمدنی (در جهان و میان عموم ملل) در حال افزایش است و برخورد منافقانه
غرب به رشد این خودآگاهی تمدنی دامن زده است.
۳. تجدید حیات مذهبی، وسیله ای برای پرکردن خلأ هویت در حال رشد است.
۴. منطقه گرایی اقتصادی و ایفای نقش مشترکات فرهنگی (در میان اقدام و تمدن ها) در
حال رشد است.
۵. خطوط گسل بین تمدن ها، در واقع جایگزین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد
شده است.
۶. خصومت هزار و چهارصد ساله غرب و اسلام در حال افزایش است.۷
نتیجه ای که از طرح این عناوین می گیرد باعث شده تا وی، با هشدار و تذکر تمدن غربی
و رهبران آن را متوجه قریب الوقوع بودن رویارویی کند و حتی برای کنترل این شرایط
پیشنهاد خود را اعلام می دارد. از نظر وی تمدن غربی در وقت رویارویی می بایست:
۱. از طریق تهاجمات همه جانبه اتحاد احتمالی تمدن های رقیب را مختل کند.
۲. تمدن های منزوی و خودباخته را در خود مستحیل نماید.
۳. بحران های درونی خود را به تمدن های رقیب منتقل کند.۸
در واقع، هانتینگتون، تلاش می کند با تشریح برخی از عناصر مؤثر در جهان امروز ـ پس
از جنگ سرد ـ تحلیلی ارائه دهد که باعث شکل گرفتن تصویری از وضعیت اجتماعی، سیاسی و
فرهنگی جهان در نزد گردانندگان سیاسی غربی ـ و به ویژه آمریکایی ـ شود و آنان را از
گیجی و ابهام خارج سازد، هرچند دریافت و آرای او قابل نقد جدی است و اشکالات بسیاری
بر آن وارد است.
دستورالعمل سه گانه دیکته شده هانتینگتون، در واقع ارائه استراتژی سیاسی به آمریکا
برای حضور در صحنه سیاست جهانی پس از جنگ سرد است.
رویکرد فوکویاما و هانتینگتون به آمریکا، از سویی به دلیل تعلق خاطر این دو به
آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آن است و از سوی دیگر به دلیل ظهور و بروز
تمام عیار تمدن غربی در آمریکای قرن ۲۰ است. از همین رو، جمله تهدیدها را متوجه
آمریکا به عنوان نماینده تمدن غربی به طور خاص و تمامیت تمدن جدید غربی به طور عام
می شناسند.
البته به طور مشخص هانتینگتون نتیجه می گیرد که جمله تهدیدها باعث بروز یکی از
گزینه های چهارگانه در آمریکا می شود:
۱. از بین رفتن هویت آمریکایی و تبدیل آن به جامعه ای متشکل از فرهنگ و ادیان مختلف
در کنار حفاظت از ارزش های بنیادین جامعه.
۲. تبدیل آمریکا به کشوری با هویت دوگانه انگلیسی ـ اسپانیایی
۳. انقلاب آمریکایی های سفیدپوست جهت قلع و قمع هویت های دیگر.
۴. تأکید مجدد بر هویت آمریکایی از جانب همه آمریکایی ها (یعنی رجعت) و اتخاذ این
دیدگاه مبنی بر آن که آمریکا سرزمینی مسیحی است که سایر اقلیت ها در آن زندگی
می کنند.۹
شاید نگرانی های این نظریه پرداز از آینده محتوم و قریب الوقوع آمریکا ـ بخوانید
غرب ـ است که گزینه سوم ـ یا احتمال سوم را تبدیل به استراتژی نموده و احتمال
برخورد تمدن ها را مبدل به «حرکت برای برخورد تمدن ها» می نماید و در قالب
دستورالعمل سه گانه سابق الذکر را سردمداران غربی پیشنهاد می کند.
از این پیشنهاد به عنوان «استراتژی جنگ بازدارنده» می توان یاد کرد. واقعه ای که
رهبران کاخ سفید و به ویژه وزیر امور خارجه آن، همین خانم «رایس» بارها از آن سخن
به میان آورده اند.
نکته جالب توجه این است که هانتینگتون پیشاپیش نتیجه اجرای این استراتژی را اعلام
می کند.
«پیروزی قاطع از آن مسیحیت است.»۱۰ و… حتی آینده رهبری جهان را نیز پیش بینی
می کند. وی مشعلل رهبری جهان از نظر سیاسی را در دست آمریکا و اروپا می بیند و
احتمال می دهد که مرکز قدرت به فدراسیون اروپا برسد و پس از آن، ژاپن، چین و روسیه
قرار می گیرند.۱۱
وقتی آرای ارائه شده توسط هانتیگتن را بررسی می کنیم متوجه این نکته می شویم که
جان مایه همه سخنان او بر محور «رویارویی تمدن اسلام و غرب» قرار می گیرد. تنها
بهانه ایست تا وی رهنمودهای استراتژیک خود را ارائه کند. و بر آن مبنا، غرب را به
مقابله ای فراخواند که در آن، کشورها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 