پاورپوینت کامل ولایت مولا ;سخنرانی منتشر نشده ای از مرحوم علامه امینی(ره) ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولایت مولا ;سخنرانی منتشر نشده ای از مرحوم علامه امینی(ره) ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولایت مولا ;سخنرانی منتشر نشده ای از مرحوم علامه امینی(ره) ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولایت مولا ;سخنرانی منتشر نشده ای از مرحوم علامه امینی(ره) ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

۸

«ولایت» در بیان قرآن کریم، اولاً و بالذات، از آن مقام مقدس حضرت احدیت است.
خداوند متعال اولی به نفس همه مخلوقات است و تمام موجودات تسبیح گوی اویند. هرکس به
زبان خودش« لا إله الّا الله» می گوید.

ولایت مطلقه ای که در تعابیر مختلف قرآن کریم آمده، از آن بشری است که عالم در پرتو
آن وجود مقدس آفریده شده، و علت غایی همه موجودات، به شمار می اید. در هر ذره ای که
در کون و مکان، و آسمان ها و زمین آفریده شده، رشحات رحمت وجود اقدس آن انسان کمال
یافته می شود. وجودی که علت آفرینش همه انسان ها, افلاک و املاک است و آسمان ها و
زمین در پرتو وجود او آفریده شده اند. همو که خداوند او را به « لولاک لما خلقت
الأفلاک؛ اگر تو نبودی، افلاک را نمی آفریدیم» و«خلقتک لأجلی و خلقت الخلق لک؛ تو
را برای خودم و دیگر مخلوقات را برای تو آفریدم.» مفتخر نمود. همان وجود مقدسی که
وقتی ملائک آفریده شدند شناختش را با شناخت خداوند متعال عجین دیدند. حضرت آدم(ع)
نیز وقتی در اولین لحظات پس از خلقت، چشمانش را باز نمود اول چیزی که دید نور، آن
وجود مقدس بود.

این وجود مقدس اولی به نفس جمیع موجودات، و ولایت او ولایت الله است. دوستی و ولایت
او بر همه واجب است و مقرون به دوستی خدا. طاعت و بیعت او طاعت و بیعت خداست. نه
تنها شناخت او شناخت خداست که در ابتدا باید خداشناس بود تا بتوان نبی شناس شد. پس
از طی این دو مرحله نیز می توان امام را شناخت:

اللّهم ّعرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک؛

خدایا خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم
شناخت؛

اللّهم ّعرّفنی رسولک فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتّک؛

خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی، حجتت را نخواهم
شناخت؛

اللّهم ّعرّفنی حجتّک فإنّک إن لم تعرّفنی حجتّک ضللت عن دینی.

خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی، در دینم گمراه می شوم.

بر این اساس باید اول خدا و قدرت او, اراده, علم، جود, کرم, صفات جلال، جمال، همه
صفات رحمت، عظمت, جود، جبروتش را شناخت، و پس از آن به سراغ درک این معنا برویم که
ولی مطلق ما ـ پیامبر اکرم(ص) ـ افضل رسل، کامل ترین انسان ها، خلق اول و اینه
جمال و کمال حضرت احدیت است.

اگر بنا بود ما از طریق بشری به پیامبر و امام و خدا معرفت پیدا کنیم، محصول عملمان
عبث و بیهوده بود و اعتقاداتی خلاف واقع پیدا می کردیم. بشر قابلیت آن را ندارد که
معیار و میزان امور شود. انسان همان موجودی است که خداوند متعال ـ خالق او ـ در
قرآن کریم از این آفریده اش با عناوینی نظیر ظلوم، جهول، کنود، عنود، نادان، مفسد،
سفاک و خون ریز، لجوج، و اهل مجادله و دعوا یاد کرده است. چنین موجودی به خودی خود
نمی تواند درک کند که ولایت امام، ولایت الله است و یارای آن را ندارد که صفات،
حرکات و سکنات او را درک کند. او نمی تواند بفهمد علم، قدرت، اراده، جلالت و عظمت
او به چه اندازه است، و نفسیات و ملکات او در چه حد و منزلتی است. اگر بشر بخواهد
مبنا قرار بگیرد، نتیجه اش همین شرایط آکنده از ظلم، تباهی، گمراهی و دهن کج کردن
به امام(ع) می شود که می بینیم. این ها همه اش به خاطر این است که ما برای خودمان
اعتبار قائل شده ایم، خودمان را آدم فرض کرده ایم، و روی خود تا این حد حساب
کرده ایم که من هرچقدر می دانم امام هم باید همان قدر بداند و هر قدر که من آدمم
امام هم باید همان قدر آدم باشد. برای همین است که اگر امام در میان ما هم ظاهر
بشود، او را نمی شناسیم .

خیلی عجیب است باید اول خدای قادر دارای عظمت، جلال، کبریا، قدرت و… را شناخت،
صفاتش را خوب درک کرد، و بعد سراغ سفیرش رفت، که او فرستاده ای به سوی ماسوی الله
دارد که به هیچ زمان و مکانی محدود نمی شود . تمام انبیای پیش از خود را استخلاف
کرده است. باید برای خدا همچون سفیری فرض کرد که هم بر اندام حکومت الهی راست اید و
هم لکه ننگ و عار برای خداوند به حساب نیاید.

ولایت خداوند، ولایتی مطلقه است که در تمام موجودات جریان دارد . هیچ جنبنده و
متحرک، نبات و جماد، و مخلوق و حتی ذره ای از آفریدگان خداوند نیست که مشمول این
عنایت نباشد. تمام ملائک بر ولایت محمد و آل محمد(ص) مباهات می کنند. این ولایت و
حکومت در مرتبه بعدی نامش نبوت و گاه رسالت می شود.

رسالت، نبوت و امامت، همه عین ولایت اند. تنها تفاوت میان رسول خدا(ص) و علی بن ابی
طالب(ع) منصب بالاتری است که رسول اکرم(ص) داشته اند. ایشان همیشه می فرمودند:

علی منی بمنزله هارون من موسی إلّا

أنّه لا نبی بعدی.

[جایگاه] علی، نسبت به من نظیر [جایگاه] هارون نسبت به موسی است، جز آن که بعد از
من پیامبری نخواهد بود.

[هارون خلیفه و وزیر موسی(ع) بود.]

ایشان ـ پیامبر و علی(ع) ـ هر دو ولی مطلق خدا بوده اند و اولی به نفس مخلوقات. با
این حال علی بن ابی طالب(ع) نسبت به مقام بالاتر رسول خدا(ص) در برابر ایشان اظهار
خضوع می کردند.

روایات زیادی در کافی و غیر آن داریم که گفته اند، غیر از رسول و نبی که به آن ها
وحی می شود، امام هم «مُحدَّث» است. محدّث به کسی می گویند که ملک با او حرف می زند
و او ملک را نمی بیند. ملک مطلب را در گوش محدث بیان می کند، و یا آن را به قلب او
القا می کند. دوازده امام ما (ع) و حضرت فاطمه صدیقه، اُم ّالائمه النجباء أم
أبیها ـ صلوات الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها ـ این صفت را داشتند و هیچ
کس جز ایشان چنین مقامی نداشته است. این تعبیر را به خصوص در زیارات حضرت زهرا(س)
می توانید ببینید.

جمعی از برادران اهل سنت معاصر ما با استناد به این روایات آمده اند هو کرده اند که
شیعیان قائلند به ائمه آن ها وحی می شود. «موسی جارالله» در الوصیه, «سید محمود
عبوسی» در السنه و الشیعه و «احمد امین» در فجر الاسلام و در الصراع و برخی دیگر
آمده اند با این مطالب داد سخن داده اند که این مکتب, مکتب کفر و ضلال است. آخر
وفتی پیامبر ما پیامبر آخرالزمان بوده، نباید به کس دیگری پس از او وحی شود.

ما جواب مفصلی به این مطالب در جلد پنجم الغدیر داده ایم. امروزه حرف های دور از
انصاف زیادی درباره تشیع، در خارج مرزها می نویسند و می گویند. حدود هشتاد درصد از
این کتاب هایی را که درباره ائمه ما نوشته اند، باید به دریا ریخت. این دست
اعتراضات ناشی از بی سوادی و جهل نویسندگان آن هاست. گمان می کنند ما این مطالب را
از خودمان می گوییم آن ها اگر سراغ منابع اصلی خودشان می رفتند، می دیدند از طریق
«عبدالله بن عباس» در صحیح بخاری و مسلم و دیگر منابع، از رسول اکرم(ص) روایت
کرده اند که فرمودند، «هر پیامبری بعد از خودش از امتش امام و خلیفه ای دارد که
محدث است» و محدث را دقیقاً همان طور شرح داده اند که در منابع ماست و ما
می گوییم؛ یعنی شخصی که ملک با او حرف می زند یا مطلب را به قلبش القا می کند و او
ملک را نمی بیند. آن گاه ادامه می دهد که اگر بنا باشد در امت اسلام هم پس از من (
پیامبر) یک نفر باشد، «عمر بن خطاب» است. پس آن ها هم قائلند که محدث با ملک در
ارتباط است ولی بعد باید حرف هایی که محدث به ملک نسبت می دهد با ترازوی قرآن و سنت
سنجید. البته اگر این ترازو به میان اید، راحت می توان حرف زدن یا حرف نزدن با ملک
را فهمید. به عبارت دیگر مفهوم محدّث، یک مفهوم اسلامی است، و نه مذهبی؛ تنها
اختلاف در مصداق است.

خدا و نیز به حقّ جگر سوخته حضرت زهرا(س) به همه ما عقلی عنایت بفرماید که بفهمیم
مسیرمان کجاست، چه می کنیم، باید کجا برویم، چه بگوییم و چطور حرف بزنیم. چه چیز را
باید یاد بگیریم و پشت سر چه کسی راه بیفتیم و اقتضائات مسیری که باید در آن قرار
داشته باشیم چیست. پنجاه سال و هفتاد سال از عمر ما می گذرد ولی همچنان بی سوادیم.
هی می گوید «هو یا علی » ولی وقتی یقه هرکدام از آن ها را م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.