پاورپوینت کامل مهدی گونه شدن ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مهدی گونه شدن ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدی گونه شدن ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدی گونه شدن ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۷۱

مقدمه

هدف نهایی از خلقت انسان و آفرینش او، رسیدن به خداوند متعال و ملاقات اوست. این
آخرین مقصد است و می توان آن را جواب فلسفه آفرینش جهان قرار داد. زیرا که جهان
برای تأمین نیازهای جسمانی انسان و نیز برای وسائل و ابزار حرکت انسان به سمت خدای
عزوجل است.

پس همه چیز در این هدف نهایی خوابیده است. و منظور از لقای او این است که وقتی
خداوند تبارک و تعالی دارای همه کمالات و صفات پسندیده است، و هر کمالی به نحو تامّ
و مطلق دارد، پس کمال انسان هم به این می شود که واجد همه این صفات و کمالات به شکل
تام گردد، و در این صورت است که وجود چنین انسانی رنگ و صبغه الهی می گیرد و هم سنخ
با او می شود، پس شایسته اتصال روحی با او می گردد، قلبش عرش رحمان می شود، و فکرش
یابنده وجود او به علم حضوری خواهد شد.

البته واضح است که انسانی که به ملاقات او رسیده و همه صفات کمالیه را در خودش جمع
کرده، هرگز نمی تواند خدا شود زیرا یک صفت است که انسان نمی تواند از خود دور کند،
بلکه به هر کمالی برسد این صفت نقص در وجود او هست، که در خداوند متعال نیست، و آن
صفت ممکنیّت و مخلوقیت است، زیرا که انسان ماهیتش نسبت به وجود و عدم مساوی است، و
هم می تواند موجود شود، و هم می تواند معدوم باشد.

پس وجود لازمه ذات او نیست، و امکان نبودن او هست، و در این صورت است که برای به
وجود آمدنش احتیاج به خالقی دارد که وجود و هستی اش لازمه ذات او باشد، و امکان عدم
و نبودن در او راه نیابد و آن خدای واجب الوجود است.

و لذا آن انسان هایی که به هدف نهایی و به همه کمالات ربوبی دست یافته اند، بالاخره
نتوانستند صفت ممکنیّت (ممکن الوجود بودن)، را از خود بر کنند و دور کنند، زیرا هر
صفت کمالی را که آن ها تحصیل و کسب کردند، هیچ ربطی به ابتدای خلقت آن ها ندارد که
زمانی وجود نداشتند، و بعد به وجود آمدند، و چیزی که نبوده و بعد به وجود آمده
«ممکن الوجود» است و وجودش حتمیّت ندارد، و الا می بایستی همیشه باشد.

حال این موجود، به هر کمالی که برسد، تأثیری در گذشته خویش ندارد، به این معنا که
نمی تواند ابتدای خلقت خویش را از بین ببرد، و بگوید من همیشه بوده ام، و وجودم
واجب است. پس این انسان به هر درجه و مقامی برسد، وابستگی ذاتی خویش را به پروردگار
نمی تواند از بین ببرد، و خود را مستقل از او کند، در حالی که خداوند متعال وابستگی
به هیچ موجودی ندارد، و ذات وجود او بی نیاز از هر چیزی و مستقل از هر موجودی است:

یا أیّها النّاس أنتم الفقراء إلی الله و الله هو الغنیّ الحمید.۱

ای مردم، شما به خدا نیازمندید و خداست که بی نیاز ستوده است.

آری ممکن است آینه در اثر گرد و غبار، عکس جسمی که مقابلش قرار دارد را درست نشان
ندهد، اما آن جا هم که هیچ گرد و غباری نباشد و عکس تمام خصوصیات جسم را نشان دهد،
بالاخره یک خصوصیت از جسم مقابلش کم دارد، و آن این است که این عکس وابسته به جسم
مقابلش می باشد، و از او ناشی می شود، و تابع او در حرکت و سکون و رنگ ها است، ولی
آن جسم وابسته به عکس داخل آیینه نیست و مستقل از اوست.

مولای ما و آقای انس و جان، جضرت بقیهالله امام زمان(عج)، در توصیف ذوات مقدسه
معصومین(ع)، می فرمایند:

لافرق بینک و بینها إلّا أنّهم عبادک و خلقک فتقها و رتقها و بیدک بدؤها منک، و
عودها إلیک.

هیچ تفاوتی بین تو (خدای سبحان)، و آن آیات الهی نیست مگر آن که آن ها بنده تو و
مخلوق تواند. فتق و رتق آن آیات به دست توست، آغاز آن آیات از تو و بازگشتش به سوی
توست.

توجه به عبارت زیبای امام(ع)، ما را به یک نکته رهنمون می سازد، که از معصومین(ع)،
به دو گونه تعبیر شده است:

۱. قبل از کلمه «إلّا» تعبیر به ضمیر مفرد مؤنث شده که مرجع آن، کلمه آیات و مقامات
است که در عبارت قبل از آن در خود دعا آمده است.

۲. بعد از کلمه «إلّا» تعبیر به ضمیر جمع مذکر شده، و مرجع آن وجود مقدس و شریف
آن هاست، و این دوگونه تعبیر کردن مطابق آیه شریفه ۳۱ سوره بقره است:

و علّم آدم الأسماء کلّها ثمّ عرضهم ثمّ علی الملائکه؛۲

و خدا، همه نام ها را به آدم آموخت؛ سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه نمود.

فرموده «آن ها» و نفرموده است «آن»:

ثمّ عرضها علی الملائکه؛

و این شاید به این معنا باشد که معصومین(ع)، دارای دو جنبه و دو حیثیت هستند، یکی
جنبه آیه بودن و نشانه بودن آن ها برای خداوند متعال، که چون وجود نورانی آن ها
واجد همه کمالات است، کاشفیت این انوار مقدسه و آیه بودنشان نیز تام است، و دقیقاً
همه صفات خداوند را متجلی می سازند، از این جهت چهارده معصوم(ع)، یک نور هستند، و
به لحاظ اتحاد مکشوف (خداوند سبحان)، در کاشفیت یکی هستند، و در این صورت ضمیر مفرد
مونث برای همه آن هاست، که از این جهت وقتی آن ها را نگاه می کنیم متعدد هستند، و
چهارده نفرند. پس وقتی توجه به مخلوقیت آن ها می کنیم یعنی همان تفاوتی که با
خداوند سبحان دارند، روح مطهر آنها را چهارده جسم، متفاوت و متعدد، می بینیم، و در
این صورت ضمیر جمع مذکر برای آن ها می شود.

پس اگر می گوییم هدف نهایی انسان رسیدن به خداوند متعال است، منظور همین است که
وجود او دارای همه کمالات خالق گیتی باشد، تا آیه تام الهی گردد، و وجودش تنها از
نظر جسمی مخلوق و متعدد باشد، ولی از جنبه روحی هم سنخ با خداوند تبارک و تعالی
باشد مگر از جهت ممکنیّت، که ارواح انسان ها اگر همه کمالات را هم تحصیل کنند،
بالاخره زمانی نبوده و بعد به وجود آمده اند، و این همان ممکنیّت آن هاست که در ذات
آن ها نهفته، و امکان انقلاب ماهیت، و دگرگون شدن ذات آن ها از ممکنیّت به واجبیّت
وجود ندارد، زیرا که می بایست ابتدائیت برای خلقت خویش را، از خود حذف کنند، تا در
گذشته همیشه باشند، و حتی زمانی هم که نبوده اند، وجود داشته باشند، و این تناقض
صریحی است که محال است.

دو تفاوت مهم

وقتی می گوییم که انسان استعداد رسیدن به خداوند متعال در آفرینش او گذاشته شده، و
خلقت او در احسن تقویم است، و می تواند به آخرین درجه از کمال که یک ممکن الوجود
(با حفظ صفت ممکنیت)، توانایی رسیدن به آن را دارد، برسد، دو نکته مهم در صفت
ممکنیت خوابیده، که در سایر صفاتی که یک موجود می تواند داشته باشد نیست:

۱. هر صفتی غیر از موصوف است مثلاً علمی که یک نفر دارد غیر از خود اوست، و همچنین
قدرتش غیر از خود شخص است، زیرا شخصی داریم که در ابتدا فاقد یک علم و یا قدرتی
است، و سپس واجد آن علم و قدرت می شود. مثل دیواری که رنگی را ندارد و بعد آن رنگ
را پیدا می کند ولی صفت ممکنیت این گونه نیست. زیرا وقتی گفتیم انسان صفت ممکنیت
دارد این صفت به خود انسان سرایت می کند، و هستی او را از ابتدا ممکن الوجود و
مخلوق می کند، و امکان ندارد که اول انسان را بدون صفت ممکنیت تصور کنیم، و سپس آن
صفت را برای او قائل بشویم. پس اگر صفات دیگر، جدای از موصوف باشد و سرایت به آن
نکند، صفت ممکنیت چیزی جز موصوف ممکن الوجود، نیست، و منهای موصوف، صفتی به نام
ممکن الوجود ندارد.

۲. هر صفتی از صفات مخلوق غیر از صفت دیگر اوست، مثلاً مصداق علمی که در وجود هر
کسی است، غیر از مصداق قدرت اوست، و همین طور هر صفتی که دارد،۳ ولی صفت ممکنیت
برای انسان باعث می شود که همه صفات انسان، رنگ ممکنیت پیدا کند، و همه صفات،
ابتدایی پیدا کند که قبل از آن نبوده است، و برای به وجود آمدنش محتاج به
واجب الوجود می گردد، که منشأ خلق آن صفات در ممکن الوجود گردیده است. زیرا وقتی
موصوفی ممکن الوجود شد، و ابتدایی برای خلقت او فرض شد، حتماً همه صفات او هم به
تبع موصوف، ممکن می شود، و امکان ندارد که موصوف ممکن باشد، و زمانی موجود نبوده
باشد، ولی صفات او قدیم باشد؛ زیرا صفات یک شیء، همچون رنگ روی دیوار است، که امکان
ندارد قبل از خود دیوار، رنگ روی دیوار موجود باشد.

از این رو تفاوت مهمی که صفت ممکنیت با سایر صفات دارد به این نکته می رسیم که
انسان کامل، گرچه به ظاهر یک تفاوت با واجب الوجود دارد، و آن ممکن الوجود بودن
اوست، ولی در واقع همین یک صفت، آن قدر وسیع است که از یک طرف سرایت به موصوف
می کند، و آن را هم ممکن الوجود می نماید، و از طرف دیگر سرایت به همه صفات پیدا
می کند، و همه صفات او را ممکن می کند. زیرا در حقیقت این صفت صفتی در کنار بقیه او
صاف نیست بلکه مبیّن آن است که همه صفات، مخلوق و ممکن است.

از این جهت، دست روی هر صفتی از صفات انسان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.