پاورپوینت کامل هفتمین پرده ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هفتمین پرده ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هفتمین پرده ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هفتمین پرده ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
ویژه نامه پیام آورمهربانی ها(ص)
علی سرائی
پرده اول: ولادت
هر آینه رسول خدا(ص) برای شما الگویی خوب و نمونه ای کامل است.
سوره احزاب، آیه ۲۱
هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که صدای گام های پرشتاب مردی سکوت کوچه های مکه را در آن
صبح زیبا در هم می شکست. می خواست خود را هر چه سریع تر به خانه عروسش برساند.
بالاخره روزی که انتظارش را می کشید، رسید.
امروز جمعه ۱۷ ربیع الاول سال عام الفیل است. دیشب کنار کعبه بود که ناگهان خوابش
برد. در خواب دید که خانه کعبه با همه ی ارکانش از زمین کنده شده و به جانب مقام
ابراهیم(ع) به سجده افتاد و سپس راست شد و گفت: «الله اکبر»! پروردگار محمّد مصطفی،
پروردگار من، حالا مرا از نجاست های مشرکان و پلیدی های کافران پاک گردانید. سپس
بت ها لرزیدند و به زمین افتادند…».
بزرگ مرد قبیله قریش ـ عبدالمطلب ـ روزها و ساعت ها را شمرده بود تا روز موعود فرا
رسد و او یادگار پسر از دست داده خود عبدالله را در آغوش بگیرد و ببوید و ببوسد.
حالا دیگر به خانه آمنه نزدیک شده، فقط چند قدم مانده است. قدم ها را پر شتاب تر
برداشت. خود را به گهواره نوزاد رساند و با شوق بسیار نوه اش را در آغوش گرفت. اشک
از دیدگانش جاری شد. گفت: نامش را چه گذاشته ای؟
آمنه گفت: «محمّد»، چرا که پس از تولدش صدایی شنیدم که می گفت: بهترین مرد را
زائیده ای، پس او را محمّد نامگذاری کن.
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
چندی نگذشت که از گوشه و کنار خبرهای عجیبی رسید که وقوع آن ها درست همزمان با
تولد این نوزاد بود:
۱. آب دریاچه سماوه (بین کوفه و شام که کسی سال ها در آن آب ندیده بود) زیاد شد و
به جریان افتاد.
۲. آب دریاچه ساوه که آن را می پرستیدند، فرو رفت و خشک شد.
۳. ایوان عظیم کاخ مدائن (کاخ شاه ایران) به لرزه در آمد و چهارده کنگره
(دندانه های سر دیوار) آن فرو ریخت.
۴. آتشکده فارس، پس از هزار سال روشنایی خاموش شد.
۵. تخت هر پادشاهی در آن صبح واژگون شده بود.
۶. دانش کاهنان از ذهنشان رفته بود و جادوی ساحران باطل گردیده بود.
۷. …
علی سرایی
پرده دوم: کودکی، نوجوانی و جوانی
مادرش آمنه مدتی محمّد(ص) را شیر داد و در آغوش خود نگه داشت. پس از آن حلیمه از
طایفه بنی سعد که به مکه آمده بود تا برای امر معاش، کودکی را برای شیر دادن
بپذیرد، عهده دار شیر دادن او شد. بعد از دو سال او را به مادرش باز گرداند، ولی به
دلیل این که از وجود این طفل برکت ها دیده بود، با رضایت مجدد مادرش، محمّد(ص) را
به محل سکونت خود باز گرداند. پس از مدتی او را به مکه آورد و در سن پنج سالگی به
مادرش آمنه تحویل داد. هنگامی که محمّد(ص) به سن شش سالگی رسید، مادرش آمنه رحلت
نمود و جدش عبدالمطلب سرپرستی او را به عهده گرفت. هنگامی که او هشت ساله شد،
عبدالمطلب نیز در گذشت و عمویش ابوطالب سرپرستش گردید.
محمّد(ص)، در سن سیزده سالگی عمویش را در مسافرت شام که به منظور تجارت انجام گرفت،
همراهی کرد.
در بین راه راهبی به نام بحیرا او را دید و به پیامبری او بشارت و از آینده او خبر
داد.
محمّد(ص)، در سن بیست سالگی به همراه جمعی از جوانان مکه پیمان معروف «حلف الفضول»
را بستند.
با این پیمان سوگند یاد کردند که از هر مظلومی دفاع کنند و تا حق او را نگیرند، از
پای ننشیند.
محمّد(ص) در سن بیست و پنج سالگی با خدیجه(س) که از اشرف و صاحب سرمایه بود، آشنا
شد و با سرمایه او برای تجارت به شام رفت و پس از بازگشت با وی ازدواج کرد.
رفتار و گفتار محمّد(ص) در کودکی و جوانی چنان بود که نظر بزرگسالان را به خود
متوجه ساخت و به قدری شخصیت وی در دیده ی ایشان بزرگ جلوه کرد که سال ها پیش از آن
که به پیامبری مبعوث گردد، او را «امین» لقب دادند.
ابوطالب، عموی آن حضرت می گفت:«هرگز از محمّد(ص) دروغ و کار ناشایست و جاهلانه
ندیدیم، نه بیجا می خندید و نه سخنان بیهوده می گفت».
ابن عباس می گوید: «وقتی صبحانه برای اطفال می آوردند آن حضرت رو شسته و خوشبو از
خواب بیدار می شد و حاضر می گشت».
پرده ی سوم: برگزیده شدن (بعثت)
و خداوند را، چه تدبیرهایی شگفت و زیباست، در آستین چهره ی خلقت و افروختن مشعل
هدایت.
خدا خواست تا چهره ی آفرینش را روشن کند، محمّد را آفرید. خواست تا بر آدمیان منت
نهد و تاریخشان را به طراوت بهار مبدل سازد و شب کائنات را به روز روشنایی و فروغ
وحی، بیاراید، محمّد مصطفی(ص) را برگزید و برانگیخت.
مبعث فصلی بهاری در پهنه قرون بود که محمّد(ص) را همچون گلی زیبا بر دامن رسالت
نهاد و در زمانی که خشکسالی معنویت و قحطی حقیقت بود، زمین را با فروغ چهره ی این
خورشید، تابان نمود.
آری از آن روز که بر فراز حرا آیات الهی بر دل محمّد(ص) نشست، از آن عصر، که صبح
هدایت با «اقرأ» آغاز شد، از آن شب که جبرئیل امین بر محمّد(ص) آشکار شد و او را
«یا رسول الله» مخاطب قرار داد، از آن لحظه که پیامبر(ص) در بازگشت از غار حرا، در
طول مسیر مشاهده کرد که همه چیز بر او سجده می کند و با آهنگ «السلام علیک یا
نبی الله» به مبعوث خاتم، سلام می دهند، از آن روز که خانه خدیجه با نور نبوت فروغ
گرفت، از آن بعثت آخرین سفیر الهی سال ها می گذرد.
در این همه سال، آیین رسول مکی و پیامبر مدنی همواره سد زمان ها را شکسته و
پرده های کفر را کنار زده و دنیا را در قدم جلوه های ابدیت افکنده است.
او آمد تا زنجیرها را از دست و پای اندیشه ها و ایمان های جاهلیت زدگان بگشاید.
«الله اکبر»، «الله اکبر»
این پیام آن پیام آور نور است که در رواق هستی طنین انداز است. درود بر حبیب خدا
«محمّد»، که جهان را از حلاوت محبت خدا پر کرد و زمان و تاریخ را از موج «تکبیر»
آکند.
دامنه ی بعثت آن مبعوث، تا همیشه تاریخ گسترده است. امروز هم، موج آن، دامن گستر و
نورافشان است.
نامش، بر بام جهان در گستره ی زمین و زمان، بلند باد، تا هماره ی هستی،… تا همیشه
تاریخ.
برگرفته از روایت انقلاب ج ۳
جواد محدثی
پرده ی چهارم: جوانان و پیامبر (ص)
پیامبر (ص) همیشه به نوجوانان و جوانان توجه زیادی داشت و همواره می فرمود:
من شما را سفارش می کنم که به نوبالغان و جوانان نیکی کنید، زیرا آنان دلی رقیق تر
فضیلت پذیر تر دارند.
خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش
بترسانم. جوانان سخن مرا پذیرفتند و با من پیمان بستند ولی پیران از قبول دعوتم
سرباز زدند و به مخالفت با من برخاستند.
نوجوانان و جوانان از آن جهت که دارای دلی پاک اند بهتر از دیگران پذیرای سخن حق
هستند. به همین دلیل پس از شروع دعوت پیامبر(ص) به اسلام، جوانان بیش از دیگران به
او پیوستند و پیامبر(ص) نیز برای این گروه ارزش و احترام خاصی قائل بود و در بسیاری
موارد با وجود صحابه مسن، جوانان را برای مسئولیت های کلیدی انتخاب می کرد و از
آن ها در گفتار و عمل حمایت می نمود.
پیامبر(ص) به شرط وجود صلاحیت و شایستگی در یک جوان او را برای تصدی پست های مهم
برمی گزید. از جمله جوانانی که پیامبر(ص) امور مهم را به آن ها می سپرد می توان از
علی بن ابیطالب(ع) نام برد که شرح آن نیازمند به تحریر کشیدن صفحات مستقلی است. از
دیگر جوانان مورد اعتماد رسول اکرم(ص) می توان از جعفربن ابیطالب نام برد که در ۲۴
سالگی رهبر مسلمانانی است که بر حبشه هجرت کرده اند و تدابیر و کلام نافذ او موجب
شد نجاشی پادشاه حبشه مسلمانان را بپذیرد. در سن ۲۷ سالگی به فرماندهی سپاه اسلام
در جنگ موته برگزیده شد که در آن جنگ به شهادت رسید.
همچنین می توان از مصعب بن عمیر نام برد که با وجود سن کم به عنوان نماینده رسول
خدا(ص) برای آموزش قرآن و معارف دینی، قبل از هجرت به مدینه فرستاده شد و اقدامات
سنجیده او راه را برای هجرت پیامبر (ص) هموار کرد.
از دیگر جوانان مورد اعتماد رسول اکرم(ص)، عتاب بن اسیر بود که پس از فتح مکه به
عنوان فرماندار آن جا برگزیده گردید. و… ده ها جوان دیگر که با وجود سن کم
مسئولیت های مهمی به آنان سپرده شد و این نشان از جوان گرایی با محوریت لیاقت و
شایستگی در رسول خدا(ص) بوده است.
پرده پنجم: نور محمّدی
چو تکوین۱جهان را ساز کردند
نخست از نور او آغاز کردند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 