پاورپوینت کامل از انتخاب تا ازدواج ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از انتخاب تا ازدواج ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از انتخاب تا ازدواج ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از انتخاب تا ازدواج ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
۶
من در آن شب در خواب دیدم که مسیح و شمعون و جمعی از حواریون در کاخ جدّم گرد آمدند
و در همان موضعی که جدّم تخت را قرار داده بود منبری نصب کردند که از بلندی سر به
آسمان می کشید و محمد(ص) به همراه جوانان و شماری از فرزندانش وارد شدند. مسیح به
استقبال او آمد و با او معانقه کرد.
محمد بن بحر شیبانی گوید: در سال ۲۸۶ ق. وارد کربلا شدم و قبر آن غریب ـ رسول
خدا(ص) ـ را زیارت کردم سپس به جانب بغداد رو کردم تا مقابر قریش را زیارت کنم و در
آن وقت گرما در نهایت خود بود و بادهای حارّه می وزید و چون به مشهد امام کاظم(ع)
رسیدم، نسیم تربت آکنده از رحمت وی را استشمام نمودم که در باغ های مغفرت در پیچیده
بود. با اشک های پیاپی و ناله های دمادم بر وی گریستم و اشک، چشمانم را فرا گرفته
بود و نمی توانستم ببینم و چون از گریه باز ایستادم و ناله ام قطع گردید، دیدگانم
را گشودم. پیرمردی را دیدم پشت خمیده با شانه های منحنی که پیشانی و هر دو کفِ دستش
پینه سجده داشت و به شخص دیگری که نزد قبر همراه او بود می گفت: ای برادرزاده!
عمویت به واسطه علوم شریف و غیوب دشواری که آن دو سیّد به وی سپرده اند شرف بزرگی
یافته که کسی جز سلمان بدان شرف نرسیده است و هم اکنون مدّت حیات وی استکمال
پذیرفته و عمرش سپری گردیده است و از اهل ولایت مردی را نمی یابد که سرّش را به وی
بسپارد. با خود گفتم: ای نفس! همیشه از جانب تو رنج و تعب می کشم و در همه حال برای
کسب علم بدین سو و آن سو می روم و اکنون گوشم از این شخص سخنی را می شنود که بر علم
فراوان و آثار عظیم وی دلالت دارد. گفتم: ای شیخ! آن دو سیّد چه کسانی هستند؟ گفت:
آن دو ستاره نهان که در سُرّ من رأی خفته اند. گفتم: من به موالات و شرافت محلّ آن
دو در امامت و وراثت سوگند یاد می کنم، که من جویای علوم و طالب آثار آنها هستم و
به جان خود سوگند که حافظ اسرار آنان باشم.
گفت: اگر در گفتارت صادق هستی آنچه از آثار و اخبار آنان داری بیاور و چون کتب و
روایات را وارسی کرد، گفت: راست می گویی. من بشر بن سلیمان نخّاس از فرزندان ابو
ایّوب انصاری و از موالیان امام هادی و امام عسکری(ع) و همسایه آنها در «سرّ من
رأی» بودم. گفتم: برادرت را به ذکر برخی از مشاهدات خود از آثار آنان گرامی بدار.
گفت: مولای ما امام هادی(ع) مسائل بنده فروشی را به من آموخت و من جز با اذن او
خرید و فروش نمی کردم و از این رو از موارد شبهه ناک اجتناب می کردم تا آنکه معرفتم
در این باره کامل شد و فرق میان حلال و حرام را نیکو دانستم.
یک شب که در «سرّ من رأی» (سامرا) در خانه خود بودم و پاسی از شب گذشته بود، کسی
درِ خانه را کوفت، شتابان به پشت در آمدم دیدم کافور ـ فرستاده امام هادی(ع) ـ است
که مرا به نزد او فرا می خواند. لباس پوشیدم و بر او وارد شدم دیدم با فرزندش
ابومحمد و خواهرش حکیمه خاتون از پس پرده گفت وگو می کند، چون نشستم فرمود: «ای
بشر! تو از فرزندان انصاری و ولایت ائمه(ع) پشت در پشت، در میان شما بوده است و شما
مورد اعتماد ما اهل بیت هستید و من می خواهم تو را مشرّف به فضیلتی سازم که بدان بر
سایر شیعیان در موالات ما سبقت بجویی، تو را از سرّی مطّلع می کنم و برای خرید
کنیزی گسیل می دارم. آنگاه نامه ای به خط و زبان رومی نوشت و آن را در پیچید و به
خاتم خود ممهور ساخت و دستمال زرد رنگی را که در آن ۲۲۰ دینار بود بیرون آورد و
فرمود: آن را بگیر و به بغداد برو و ظهر فلان روز، در معبر نهر فرات حاضر شو و چون
زورق های اسیران آمدند، جمعی از وکیلان فرماندهان بنی عباس، خریداران و جوانان
عراقی دور آنها را بگیرند. چون چنین دیدی سراسر روز شخصی به نام عمر بن یزید برده
فروش را زیر نظر بگیر و چون کنیزی را که صفتش چنین و چنان است از خریداران و اطاعت
آنان سرباز زند، تو به آن مکاشف مهلت بده و تأملی کن، بنده فروش آن کنیز را بزند و
او به زبان رومی ناله و زاری کند و بدان که گوید: وای از هتک ستر من! یکی از
خریداران گوید من او را ۳۰۰ دینار خواهم خرید که عفاف او باعث مزید رغبت من شده است
و او به زبان عربی گوید: اگر در لباس سلیمان و کرسی سلطنت او جلوه کنی در تو رغبتی
ندارم، اموالت را بیهوده خرج مکن! برده فروش گوید: چاره چیست؟ گریزی از فروش تو
نیست، آن کنیز گوید: چرا شتاب می کنی باید خریداری باشد که دلم به امانت و دیانت او
اطمینان یابد، در این هنگام برخیز و به نزد عمر بن یزید برو و بگو: من نامه ای
سربسته از یکی از اشراف دارم که به زبان و خطّ رومی نوشته و کرامت، وفا، بزرگواری و
سخاوت خود را در آن نوشته است. نامه را به آن کنیز بده تا در خلق و خوی صاحب خود
تأمّل کند اگر به او مایل شد و به آن رضا داد من وکیل آن شخص هستم تا این کنیز را
برای وی خریداری کنم.
بشر بن سلیمان می گوید: همه دستورات مولای خود ـ امام هادی(ع) ـ را درباره خریداری
آن کنیز به جای آوردم و چون در نامه نگریست به سختی گریست و به عمر بن یزید گفت:
مرا به صاحب این نامه بفروش! و سوگند اکید بر زبان جاری کرد که اگر او را به صاحب
نامه نفروشد خود را خواهد کشت و در بهای آن گفت وگو کردم تا آنکه بر همان مقداری که
مولایم در دستمال زرد رنگ همراهم کرده بود توافق کردیم و دینارها را از من گرفت و
من هم کنیز را خندان و شادان تحویل گرفتم و به حجره ای که در بغداد داشتم آمدیم.
چون به حجره درآمد نامه مولایم را از جیب خود درآورده و آن را می بوسید و به
گونه ها و چشمان و بدن خود می نهاد و من از روی تعجب به او گفتم: آیا نامه کسی را
می بوسی که او را نمی شناسی؟ گفت: ای درمانده و ای کسی که به مقام اولاد انبیا
معرفت اندکی داری! به سخن من گوش فرا دار و دل به من بسپار که من «ملیکه» دختر
یشوعا ـ فرزند قیصر روم ـ هستم و مادرم از فرزندان حواریون یعنی شمعون وصیّ مسیح
است و برای تو داستان شگفتی نقل می کنم: جدم قیصر روم می خواست مرا در سنّ سیزده
سالگی به عقد برادرزاده اش درآورد و در کاخش محفلی از افراد زیر تشکیل داد: از
اولاد حواریون و کشیشان و رهبانان سیصد تن، از رجال و بزرگان هفتصد تن، از امیران
لشکری و کشوری و امیران عشایر چهار هزار تن و تخت زیبایی که با انواع جواهر آراسته
شده بود، در پیشاپیش صحن کاخش و بر بالای چهل سکّو قرار داد. چون برادرزاده اش بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 