پاورپوینت کامل غریب غایب ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل غریب غایب ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غریب غایب ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل غریب غایب ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
۴۶
مرحوم حاج آقا میرزا مصطفی گوهریان ـ یکی از افراد وارسته ـ گفته است: انسان اگر
دعایی را سال ها بخواند و حاجتی را از خداوند متعال درخواست نماید بالاخره به حاجتش
خواهد رسید، ولو آنکه عمرش را در به دست آوردن آن سپری نماید.
در فرازی از «مناجات شعبانیه» می خوانیم:
إلهی ما أظنّک تردّنی فی حاجهٍ قد أفنیت عمری فی طلبها منک.
پرورگار من، هیچ گاه گمان نمی برم که در حاجتی که عمر خود را در طلب آن از تو، فانی
و سپری کرده ام، مرا ردّ نمایی.
پس اگر سال ها در طلب تشرف به خدمت سرور دو عالم، حضرت حجت بن الحسن المهدی(ع)
بودیم، بدانیم در نهایت به این لطف و تفضّل الهی نائل خواهیم شد، و باید مطمئن به
استجابت دعای خویش باشیم.
مرحوم حاج آقا مصطفی گوهریان(ره) برای مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب و نیز
برای پدر این جانب آیت الله سید بهاءالدین مهدوی، قصّه تشرف خویش را نقل کرده بود و
بنده از پدرم شنیدم که آن مرحوم گفته بود: من از ایام جوانی بسیار مشتاق زیارت جمال
دل ربای یوسف فاطمه(ع) بودم و تنها حاجت و آرزویی که از خدای خویش داشتم همین بود
که جمال زیبای آن حضرت را ببینم. به خاطر شدت اشتیاقی که داشتم در هر فرصت مناسبی
که دعا مقرون به اجابت است، همین خواسته را از خدای متعال تقاضا می کردم؛ بعد از
نمازهای واجب، در قنوت نمازها، در حرم های ائمه اطهار(ع) و امامزاده ها، و در دل
سحرها.تا اینکه سال ها گذشت و اثری به دنبال آن همه پافشاری نیافتم. احساس کردم که
من لیاقت دیدار جمال زیبای آن عزیز فاطمه(ع) را ندارم. پس به فکرم رسید این گونه
دعا کنم که، خدایا توفیق زیارت و درک محضر نورانی آن حضرت را نصیب من فرما ولو آنکه
حین دیدار آن بزرگوار را نشناسم، و پس از اتمام دیدار، متوجه بشوم که خدمت حضرت
بقیهالله(ع) رسیده ام.
مدتی گذشت تا آنکه توفیق زیارت خانه خدا، مکه و مدینه نصیبم شد و در آن مکان های
مقدس نیز اجابت دعا و خواسته خود را از پروردگار مسئلت نمودم، به خصوص در کنار
دیوار کعبه، پرده خانه خدای متعال را در آغوش گرفتم و برای نائل شدن به زیارت مقصود
کعبه گریه و پافشاری نمودم.
پس از بازگشت از سفر مکه، یک شب در دل سحر در حالی که هنوز اذان صبح نشده بود، از
منزلم واقع در چهار سوق شهر اصفهان، بیرون آمدم تا برای اقامه نماز صبح به مسجد
آمیرزامحمدهاشم در اول خیابان طالقانی بروم. در اثنای راه وقتی به فضای باز چهار
سوق رسیدم، به طرف قبله ایستادم و سلامی به معصومین(ع) نمودم، سپس پشت به قبله به
طرف قبر مطهر علی بن موسی الرضا(ع) سلامی عرض کردم و پس از آن مجدداً به سمت قبله
ایستادم و خدمت حضرت بقیهالله ـ ارواحنا فداه ـ سلام و عرض ارادت نموده، حاجت خویش
را از پروردگار متعال خواستار شدم. سپس به راه خود ادامه دادم و وارد مسجد
آمیرزامحمدهاشم شدم. هنوز دقایقی به اذان صبح باقی مانده بود و خادم مسجد به قصد
تجدید وضو بیرون رفت و من وارد شبستان مسجد شدم در حالی که هنوز فضای مسجد کاملاً
تاریک بود و هیچ کس هم در شبستان مسجد نبود. در گوشه ای از فضای تاریک مسجد مشغول
عبادت بودم که ناگهان از طرف جلوی مسجد که محراب و منبر قرار دارد شخصی باجلالت و
عظمت بسیار ظاهر شد و مقارن با ظهور او فضای شبستان، کاملاً نورانی و مانند روز
روشن شد. در آن لحظات، طبق دعایی که کرده بودم آن چنان تصرّفی در وجودم شده بود که
اصلاً به فکرم خطور نمی کرد که ایشان چه کسی هستند، و حتی احتمال هم نمی دادم. تا
اینکه حضرت به سمت من تشریف آوردند و من که هنوز همه مسائل را عادّی می پنداشتم به
آقا نگاه می کردم و پس از سلام و تحیّت دست مبارک خویش را جلو آوردند و با من دست
دادند. وقتی دست یداللهی حضرتش را گرفتم، احساس کردم که دست بشر معمولی نیست؛ زیرا
که بسیار لطیف و فوق العاده نرم بود. در این هنگام یک لحظه به فکرم خطور کرد که
شاید ایشان مولای انس و جان و همان آقایی هستند که سال هاست در آرزوی دیدنشان دعاها
و گریه ها کرده ام ولی به محض ورود این فکر در ذهنم، امام(ع) که از فکر من کاملاً
اطلاع داشتند، دست مبارک خویش را از دست من درآورده و غایب شدند. همین طور که
ایستاده بودم یک مرتبه متوجه شدم کسی در جلوی من نیست و تنها هستم و فضای مسجد هم
کاملاً تاریک است. در این لحظه بود که فکرم به کار افتاد و با قرائنی که وجود داشت
فهمیدم پس از سال ها انتظار به مراد خویش رسیده ام. پس از غائب شدن آن حضرت، مدتی
حالم منقلب بود و به شدت گریه می کردم که چرا امام(ع) تشریف بردند و آن بزرگوار را
نشناختم و از محضرشان محروم شدم ولی از طرف دیگر آن قدر خوشحال بودم که پروردگار من
پس از سال های متمادی دعا، انتظار و جست وجو دعایم را در آن روز مستجاب نموده است.
آن روز پس از بیرون آمدن از مسجد از زیادی سرور و خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم.
قدری شیرینی خریدم و به منزل بردم و آن روز را جشن گرفتم، گرچه اهل منزل خبر از
نشاط روحی و سرور باطنی من نداشتند.
پیام ها و ب
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 