پاورپوینت کامل ارتباط معنوی با ساحت مقدس مهدوی (ع) ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ارتباط معنوی با ساحت مقدس مهدوی (ع) ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارتباط معنوی با ساحت مقدس مهدوی (ع) ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ارتباط معنوی با ساحت مقدس مهدوی (ع) ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۹
زمانی که از ارتباط معنوی سخن می گوییم، اصولاً این نوع ارتباط، در مقابل ارتباط
فیزیکی مطرح می شود.
ارتباط معنوی از لحاظ رتبه ای، بسیار بالاتر از ارتباط فیزیکی است. اگر کسی به
ارتباط معنوی برسد ولو حضرت را به ظاهر نبیند، ضرر نکرده است و اگر کسی به این
ارتباط معنوی نرسد ولو اینکه ایشان را ببیند، نفعی نبرده است.
این ارتباط فیزیکی و ظاهری یا دیدن حضرت، اگرچه سعادت بزرگی است و دعاهایی هم، چون:
اللّهم أرنی الطلعه الرشیده
خداوندا آن چهره ارجمند را به من بنمایان.
در این زمینه داریم ولی هدف نیست و در روز قیامت هم ما را بازخواست نمی کنند که
چرا حضرت را ندیدی. ولی اگر ارتباط معنوی با حضرت نباشد، آن طرف بازخواست می کنند.
چون مقصود و هدف، همین ارتباط است. البتّه باید توجه داشت هدف نهایی، قرب پروردگار
است و قرب پروردگار بدون ارتباط معنوی که همان ارتباط ولایی و معرفتی با امام
زمان(ع) است، حاصل نمی شود.
در ابتدا باید مقدمه ای را ذکر کنم:
از فرهنگ اهل بیت(ع)، به دست می آید که لطف خداوند متعال که بر عالم نازل می شود،
محصول بلاهایی است که بر سر انبیا و اولیا می آید یعنی آنها زیر بار سنگین ترین
بلاها می روند و به برکت آن بلاها، چیزی از رحمت خدای متعال نصیب ما می شود.
روایتی از وجود مقدس حضرت امام صادق(ع) است که فرموده اند: حضرت یوسف(ع) از نه
سالگی، آن بلاها را تحمل نمود (ربوده شدن، افتادن درون چاه، بردگی، ماجرای زلیخا،
زندان و…) اما در این بلاها صبر جمیل کرد تا اینکه به واسطه او، امتی مورد رحمت
خدای متعال قرار گرفت؛ به طوری که وقتی بلاها و آزمایش ها تمام شد، خشک سالی هم از
بین مردم مصر رفت و حضرت یعقوب(ع) نیز که در دوران غیبت غافل نبود و اشک می ریخت،
به مقاماتی رسید. البته بیشتر از همه خود یوسف(ع) مورد رحمت خداوند سبحان قرار
گرفت. پس می توانیم از این روایت، یک قاعده کلی دربیاوریم. رشدهایی که مردم در طول
دوران به دست آورده اند، بر اساس همین قاعده است. یعنی بلاهای اولیا، سبب رشد مردم
شده است. اگر از حضرت امیر(ع) می شنوید که وقت نماز خواندن، تیر از پایشان بیرون
می کشند یا اینکه هر شب هزار رکعت نماز می خوانند، اینها بالاترین عبادات حضرت
نیست. بالاترین عبادت ایشان، آن سختی ها و بلاهایی است که می کشند و این بلاها را
صبورانه تحمل می کنند و هیچ شکایتی هم نمی کنند و بالاترین عبادت ایشان، آن ماجرایی
است که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) برای ایشان درست کردند که در پشت در، آن طور با
خانمشان رفتار کردند، در حالی که خود حضرت هیچ کار نتوانستند بکنند. اگر پیامبر
اکرم(ص) فرمود: «ضربه علیٍّ یوم الخندق أفضل من عباده الثقلین؛ ضربه (شمشیر) علی(ع)
در روز جنگ خندق (و کشتن عمروبن عبدود) از همه عبادات جن و انس با فضیلت تر است»
اینها بالاترین عبادت حضرت نیست. بالاترین عبادت ایشان، غصب خلافت و شهادت همسرشان
است. در آن روز حضرت امیر(ع) نه تنها ایستادند که پشت در خانمشان را بزنند، بلکه
اجازه شهادت حضرت را دادند و این خیلی سنگین بود. خانم فاطمه زهرا(س) هیچ کاری را
بدون اذن حضرت امیر(ع) انجام نمی دادند. حالا در این وقت اگر ایشان در را باز
می کند، حتماً به اذن شوهرشان بوده است. چون اولاً وقتی مرد در خانه باشد، زن برای
باز کردن در نمی رود و ثانیاً این مورد، اصلاً یک مورد عادی نبود. هم حضرت زهرا(س)
و هم حضرت امیر(ع) می دانستند چه کسانی پشت در آمده اند و می دانستند که اینها قصد
اهانت دارند. «زمخشری» در کشاف نقل می کند:
او آمد پشت در. سر و صدا راه انداخته بود و می گفت به علی بگویید بیاید بیرون وگرنه
خانه را با اهلش به آتش می کشم. گفتند در این خانه فرزندان پیغمبر(ص) زندگی
می کنند، گفت: «و إن» یعنی باشد، اگر چه فرزندان پیغمبر(ص) در آن باشند.
اینچنین کسانی آمده بودند پشت در. مشخص بود این چنین افرادی، قصد چنین کاری دارند.
قضیه یک ملاقات معمولی نبود. در این چنین صحنه ای که حضرت زهرا(س) می خواهند دم در
بروند، بدون اجازه شوهرشان که نمی روند. پس اجازه گرفتند، اجازه شهید شدن را. چون
حضرت امیر(ع) می دانستند چه اتفاقی می افتد. اگر بگوییم نمی دانستند، علم غیب حضرت
زیر سؤال می رود و اگر می دانستند، پس این را هم می دانستند که اجازه شهادت حضرت
زهرا(س) را صادر می کنند و این بود که حضرت را پیر کرد.
بزرگ ترین عبادت هر معصوم، مصیبت هایی است که تحمل می کنند. بزرگ ترین عبادت
اباعبدالله(ع)، عاشورای اوست. بزرگ ترین عبادت حضرت سجاد(ع) مصیبت هایی است که بعد
از عاشورا بر سر ایشان آمد. بزرگ ترین عبادت امام رضا(ع) هجرت اوست که غریبانه مورد
کنایه و طعنه علویان افراطی قرار گرفتند. به ایشان می گفتند که درباری شده، به
دربار مأمون می رود، می خواهد ولیّ عهد بشود، امّا امام(ع) خود می دانستند که چه
می کنند. ایشان می دانستند که با هجرتشان، یک پایگاه برای اهل بیت(ع) درست می کنند
که اگر چه آن زمان، زیاد به کار نیاید، ولی در آخرالزمان به درد فرزندشان حضرت
مهدی(ع) می خورد. به دنبال امام رضا(ع) چهارهزار نفر از فرزندان و اقوام و خویشان،
ایشان به ایران آمدند تا حضرت را ببینند. برخی از آنها در بعضی شهرها شهید شدند و
برخی به مرگ طبیعی از دنیا رفتند. هر کدام از این امام زاده ها، کانونی برای تشیّع
و مکتب اهل بیت(ع) شدند. با ورود امام(ع) به ایران، بنی عباس از ایران خارج شدند،
چون حضرت به آنها سفارش کردند که پایتخت را به بغداد منتقل نمایند و وقتی آنها به
بغداد رفتند، ایران به عنوان یک پایگاه بلامانع و بلامعارض برای تشیّع رشد کرد، اما
در ابتدا علویان فهمیدند و به خاطر همین مسئله، نیش و کنایه می زدند. امام(ع) در
چنین وضعیتی، نیش و کنایه را از دوستان، و ظلم و جفا را از دشمنان تحمل می کردند.
بزرگ ترین عبادت امام زمان(ع) نیز بلاهای اوست. ما چه می دانیم که بلاهای ایشان
چیست و چقدر سخت است. یکی از بلاهای سنگین ایشان، همین غیبت طولانی است. در بین
روایات، روایتی است که یکی از شاگردان حضرت امام صادق(ع) به نام سدیر صیرفی
می گوید:
با جمعی از شاگردان امام(ع) رفتیم که آقا را ببینم. وقتی که وارد منزل شدیم دیدیم
امام(ع)، فرش زیر پایشان را کنار زده اند و روی زمین نشسته اند و به شدت گریه
می کنند و ناله می زنند.
سدیر می گوید:
عقل از سرمان پرید که چرا آقا این چنین می کنند؟ چه مصیبتی وارد شده که حضرت
این چنین ضجهّ می زنند؟ می گوید: گوش کردیم فهمیدیم که حضرت در بین سخنانشان، چنین
می فرمایند: «سیّدی! غیبتک نفت رقادی وضیّعت علیّ مهادی…؛
آقای من! غیبت شما خواب را از چشمان من ربوده و راحتی را از من گرفته…»
رفتیم و گفتیم آقا خبری شده است؟! آیا بلا و مصیبتی به خانه شما آمده که این چنین
ناله می کنید؟ امام(ع) فرمودند: کتاب جفر را نگاه می کردم (کتابی است نزد ائمه(ع)
که اخبار خاصی در آن نگاشته شده است…) چیزی که اشک مرا جاری کرد، غیبت طولانی
فرزندم است که بلای اوست و در آخرالزمان رخ خواهد داد.
شاید ما بفهمیم که این چه بلایی است. ولی شما کافی است یک لحظه تصور کنید. وقتی شما
یک یا دو خبر ظالمانه در این عالم می شنوید، دیگر خواب ندارید. وقتی مثلاً در عراق
می بینید با زن و بچه های شیعه آن گونه رفتار می کنند، وقتی این صحنه ها را
می بینید، گاهی اوقات، شب خواب ندارید و می گویید اینها انسانند و اینها شیعه
هستند. حال تصور کنید… امام زمان(ع) که دیگر حجاب ندارند، همه این ظلم ها را
می بینند و در عین حال، فعلاً به خاطر دوران غیبت، دست حضرت باز نیست. او چه
می کشد! وقتی یاران معاویه، به شهر انبار حمله کردند و خلخال از پای یک زن یهودی
بیرون کشیدند، حضرت فرمودند که اگر در مصیبت این ظلم و واقعه، یک مسلمان جان بدهد و
بمیرد، من ملامتش نمی کنم. حال ببینید امام زمان(ع) چه می کشد که زن یهودی که نه،
بلکه گاهی ناموس شیعه در خطر می افتد. اینها بلاهای امام زمان(ع) است. لذا شما در
دعای ندبه می گویید: «عزیز علیّ أن تحیط بک دونی البلوی» یعنی برای من سخت است که
بلاها بر سر شما ریخته شود و من راحت باشم. پس امام زمان(ع) و امام هر زمانی زیر
بار سنگین ترین بلاها هستند و در اثر آن بلاکشی و عبادت خالصانه که زیر باران بلاها
انجام می دهند، خداوند سبحان رحمت را نازل می کند و در واقع همه بر سر سفره بلاکشی
آن معصوم نشسته ایم.
حالا این غیبت که بلای حضرت است رخ داده و به خاطر این بلا، رحمت پروردگار نازل
می شود. از جمله این رحمت ها، رشدهایی است که برای عده ای پیدا می شود. یعنی به
خاطر آن غیبت، یک عده به رشدهایی می رسند. البته فلسفه اصلی غیبت امام زمان(ع)، بعد
از ظهور ایشان مشخص می شود. همان طور که فلسفه کارهای حضرت خضر بعد از بیان ایشان
برای حضرت موسی(ع) مشخص شد. ولی حکمت های غیبت را می شود فهمید. یکی از حکمت های
غیبت همین است که عده ای پس از غیبت به رشدهایی می رسند. امام سجاد(ع) می فرمایند:
إنّ اهل زمان غیبته القائمین بإمامته و المنتظرین لظهوره أفضل من أهل کلّ زمان.
به حقیقت، مردم دوران غیبت امام مهدی(ع)، که معتقد به امامت آن حضرت و منتظر ظهورش
باشند، برترین مردم اهل همه زمان ها هستند.
حتی از زمان حضور و ظهور امام(ع). چون دوران غیبت، دورانی است که معرفت افراد باید
به حدی برسد که بتوانند با امام ارتباط برقرار کنند ولو اینکه امامشان را
نمی بینند. لذا شیعیان آخرالزمان برترین مردم همه زمان ها هستند. خوشا به حال این
افراد. در روایات داریم که شیعه در زمان غیبت می تواند خود را به حدی برساند که
دیگر حجاب غیبت برای او نباشد. یعنی به حدی از ارتباط برساند که فاصله خودش تا ظهور
را پیشاپیش طی می کند: «کمن کان فی عسکره» مثل کسی که در لشکر امام است، مثل کسی که
در خیمه امام است، به شرط اینکه بداند چه باید بکند تا به این حدّ برسد. این حتی
برای شیعیان امام صادق(ع) و امیرالمؤمنین(ع) هم فراهم نبود، ولی برای شیعیان الآن
فراهم است. همان طور که گفتیم ارتباط با امام زمان(ع)، ارتباط معرفتی است، ارتباط
والایی است که از معرفت های درجه پایین شروع می شود و بعد به معرفت های بسیار بالا
می رسد که می شود أفضل از کلّ زمان بشوند. خیلی از دوستان کلمه معرفت را اشتباه
می گیرند. همین که می گوییم معرفت؛ فکر می کنند باید بروند و مطالعاتشان را زیاد
کنند، یعنی معرفت لغوی را معنا می کنند و معرفت لغوی یعنی شناخت، شناخت هم که با
کتاب و علم به دست می آید، پس می گوید باید برویم کتاب بخوانیم. و بعد، از آن طرف
نگاه می کند، می بیند عده ای که از این علم و کتاب خوانده اند، کسانی نیستند که با
امام زمان(ع) رابطه داشته باشند، به خاطر همین، دچار تناقض
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 