پاورپوینت کامل رویکرد استراتژیک به اخبار آخرالزّمان (قسمت پایانی) ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رویکرد استراتژیک به اخبار آخرالزّمان (قسمت پایانی) ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رویکرد استراتژیک به اخبار آخرالزّمان (قسمت پایانی) ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رویکرد استراتژیک به اخبار آخرالزّمان (قسمت پایانی) ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
۲۵
اشاره: گفتیم که روایات آخرالزمان به دو گونه نشانه گذار و استراتژیک قابل دسته بندی هستند. نگرش استراتژیک به این روایات، پیش نیازهای فکری، فرهنگی و… ویژه ای را می طلبد: ۱. جمع بین اعتقاد به تقدیر علمی و عینی خداوند با زمینه سازی، ۲. درک فلسفه تاریخی از ظهور، ۳. نیازهای متدولوژیک و استنباطی.
در شماره گذشته، به بحث درباره چارچوبه تفسیری ـ کلامی روایات در مقام گردآوری پرداختیم و در این قسمت، درباره چارچوبه تفسیری ـ کلامی برای مقام داوری سخن خواهیم گفت.
۳ـ ۲. چارچوبه تفسیری ـ کلامی برای مقام داوری
پس از گردآوری اخبار، نوبت به داوری درباره آنها می رسد. کشف دلالات آنها و جمع بندی جهت استخراج مختصات جامع ظهور، مرحله داوری را تشکیل می دهد. در اینجا نیز نیازمند یک اصول راهنما و چارچوب تفسیری هستیم که از محکمات قرآن و سنت اخذ گردد که به برخی از آنها اشاره می شود:
الف ـ نشئه ظهور نزدیک تر به قیامت تا دنیا: در اخبار آخرالزمان، به خصوص پس از ظهور در کنار پدیده های مجرّبی مثل خسف (فرو رفتن در زمین) بیدا، قحطی و… به پدیده هایی برمی خوریم که برایمان شناخته شده نیستند (غیر مجرّب) مثل طلوع خورشید از مغرب, طولانی شدن روزها, اینکه فرد مؤمن در زمان او، در مشرق، برادر خود را در مغرب می بیند, بر ابرها سوار می شوند۱ و… .
برای یافتن دلالت اینگونه پدیده ها چه باید کرد؟ هر تفسیری ناگزیر از مبنای کلامی خاص خود است رویکرد اوّل این است که این بیانات را تعابیری مجازی و تمثیلی از تکامل تکنولوژی کنونی بدانیم که در عصر ظهور تکامل شده است! رویکرد دیگر رویکرد معجزه گر است. بدین معنا که همه پدیده های غیر مجرّب را حمل به اعجاز حضرت می نماید. همه دلالت مطابقی دارند لکن با اعجاز و خرق عادت رخ می دهد.
رویکرد سومی هم مطرح است و آن اینکه پدیده های غیر مجرّب، نه تکامل یافته تکنولوژی اند و نه اعجاز و خرق عادت، بلکه عادت نشئه ظهور چنین است. یعنی به جای اینکه خرق عادت شود، عادت و نوامیس نشئه ظهور به مرتبه بالاتری از نشئه دنیای کنونی رسیده است.
پیش از توضیح بیشتر این رویکرد به مبانی کلامی این سه تفسیر توجهی نماییم:
مبنای کلیدی تفسیر اوّل همان دیدگاه مهندس بازرگان در مقاله «راه طی شده انبیا» است. یعنی مسیر غرب، راه طی شده انبیا است. اگر انبیا می خواستند صنایع را بسازند، می ساختند اینها ربطی به ایمان و کفر و دین و بی دینی ندارد! اصلاً دین برای آموزش اینها نیامده است، لذا امام عصر(ع) هم که آمد از همین پیشرفت استفاده می کند! عجب اینکه برخی منتقدان بازرگان که خود اهل علمند برای تفسیر این روایات، همین گونه تفسیر کرده اند، بدون اینکه به مبنای فاسدش توجه داشته باشند.
مبنای محوری تفسیر دوم، اعجاز حداکثری (در مقابل اعجاز حداقلی فقط برای اثبات حقانیت خویش) می باشد. بدین طریق موعود ادیان یک استثنا است. او هیچ یک از مراحل ظهور تا پر کردن زمین از عدل و داد را با تلاش معمولی انجام نمی دهد و همه به اعجاز انجام می شود! این تفسیر غیر از توالی فاسد ـ به خصوص در خلق استراتژی ـ است اصولاً قابل دفاع هم نیست. اینکه امام در اثبات حقانیت خود از معجزه استفاده می نماید یا فرشتگان به یاری او می شتابند قابل دفاع است و از قضا همین روایات هم مستند این برداشت در توسعه اعجاز است امّا دلیل، اخص از مدعاست. فرشتگان او را یاری می کنند، همان گونه که امداد غیبی برای سایر انبیا و رسل بوده است (قرآن یاری فرشتگان در بدر را توصیف می نماید). امداد نیز از قانونی خاص تبعیت می کند که مربوط به یاری شوندگان است. هر چه جدّ و جهد و خلوص یاری شوندگان بیشتر باشد، امداد غیبی مضاعف است.۲
پس اگر میزان یاری فرشتگان بیشتر است باز به جد و جهد و تلاش مضاعف حضرت حجت و یارانش بر می گردد و این اثبات تلاش حداکثری می نماید نه اعجاز حداکثری خود معصومان نیز از دوران پر مشقت ظهور در کار و تلاش سخن گفته اند.
می ماند رویکرد سوم؛ این رویکرد نمی گوید که همین مرتبه از قوانین و نوامیس برطبیعت حاکم است و فقط آنها به کرّات خرق شده، کار با اعجاز پیش می رود بلکه معقتد است مرتبه برتری از قوانین طبیعت بر آن حاکم می شود که نشئه ملک را به قیامت و قوانین آن نزدیک تر می نماید. ریشه این سخن در بیان شریف علامه طباطبایی است.۳ این رویکرد هم ادله فلسفی دارد و هم ادله نقلی. بر اساس حکمت متعالیه و مشارب عرفانی, عالم مُلک به سمت تجرّد تام در قوس صعود در حال حرکت و تکامل است و مرتبه قیامت، مرتبه رسیدن دنیا به مبدأ خویش است (إلیه راجعون) از این رو فعلیت برتری در عالم مشاهده می شود که برای مراتب قبل شناخته شده نیست چنان که آنچه از نشئه قیامت برایمان شناخته شده نیست (مثل شهادت جوارح, شناخته شدن مجرم به سیمایش, زنده بودن بهشت و جهنم و…) اعجاز نمی باشد بلکه «خصوصیت» نشئه قیامت است. حال ظهور نیز مرتبه ای از آن حقیقت را دارد. در ذیل آیه «فذکّرهم بأیّام الله؛ آنان را به روزهای خدا یادآور شو»۴ روایاتی است که تصریح دارد ایام الله، روز ظهور، رجعت و قیامت است. به تعبیر بلند علامه طباطبائی «ظهور، رجعت و قیامت مراتب یک حقیقت واحدند».۵
یعنی خصوصیات نشئه ظهور، به قیامت شبیه تر و نزدیک تر است تا دنیای ما. عالم برای رسیدن به مرتبه قیامت ناگزیر از طیّ دو مرتبه ظهور و رجعت است و همین تفسیر سخن پیامبر(ص) است که اگر از عمر دنیا یک روز باقی باشد، خداوند آنقدر آن را طولانی می گرداند تا ظهور اتفاق افتد.
این رویکرد علاوه بر اینکه مبنای محکم عقلی و نقلی دارد با مجموعه روایات دیگر هم سازگار تر است؛ به علاوه که تمام آنچه را رویکرد دوم به دنبالش هست در خود جای می دهد.
بر اساس این رویکرد چنان امکاناتی برای مؤمن حاصل از «کمال انسان» است نه «تکامل اسباب» و تکنولوژی موجود که البته سیاق روایت هم خلاف آن را می رساند. روایات، وجود امکانات را برای مؤمنان ثابت می کند:
به حقیقت، مؤمن در زمان [ظهور] قائم(ع) در حالی که خود، در مشرق است، حتماً برادرش را در مغرب می بیند… .
اگر تکنولوژی متکامل شده بود که برای فاسق و مؤمن، بالسویه بود. فعلیت و صیرورت بیشتر زمین نیز آثار خاصّ خود را دارد و از جلمه آبادانی آن, اخراج نبات و گنج های آن و… اینها نه مجاز است و نه خرق عادت
ب ـ زبان علمی و عملی اخبار اهل بیت(ع): از آنچه درباره رویکرد سوم گفتیم، این نتیجه گرفته نمی شود که همه اخبار غیبی قرآن و عترت به همین معنای متداول شناخته می شوند تا مثلاً وقتی اوصافی عجیب برای الاغ دجال می شمارد، آن را به چارپایی عظیم الجثه و… تطبیق کنیم! اینجا نیز یک مبنای تفسیری دیگر وجود دارد و آن اینکه زبان اخبار علمی، با زبان اخبار عملی یکی نیست. زبان اخبار عملی عرفی است زیرا برای مکلّّفان دیروز و امروز بالسویه است پس باید وقتی می فرماید: «فتیمّموا صعیداً طیّباً؛۶ پس بر خاک پاک تیمم کنید», «صعید» برای مخاطبان زمان صدور شناخته شده باشد. مخاطبان متأخر این خطاب نیز باید به فهم عرفی مخاطب زمان صدور رجوع نمایند. ولی آیا اخبار علمی نیز لزوماً باید چنین باشد؟ واضح است آن محذور (عمل به تکلیف) را ندارد. ای بسا چون برای مخاطب صدور آن واقعیت شناخته شده نیست به زبان غیر عرفی و در قالب تشبیه و کنایه بیان شود. مثلاً اگر معصومان می خواستند از میکروب بگویند، چگونه آنرا به مخاطب زمان خود بشناسانند پس لاجرم از تعابیری مثل شیطان استفاده می کنند. این تفکیک که امام خمینی(ره) در کشف الاسرار بیان فرموده است، در تفسیر اخبار آخرالزمان، به خصوص پدیده های پس از ظهور بسیار مفید فایده است.
ج ـ وضع اساسی برای حقایق نه مصادیق: علامه طباطبایی در مقدمه تفسیر المیزان به خوبی این موضوع را تبیین فرموده است. وقتی قرآن می فرماید «فرشتگان دارای بال هستند» نباید بال پرنده یا مانند آن در ذهن تصور شود که ناسازگاری با تجرّد فرشتگان به ذهن تبادر نماید. چون اسامی نه برای مصادیق بلکه برای حقایق وضع شده اند. بدین معنا که همان طور که کمله «ترازو» در طیّ قرون به مصادیق متفاوتی به کار رفته که هیچ شباهتی با هم ندارند امّا همه کار سنجش را انجام می دادند, می تواند بر نوع مجردی از آن با خصوصیاتی خاص در عرصه قیامت صدق کند که باز «میزان» باشد امّا شبیه هیچ کدام از ترازوهای معهود نباشد بلکه موجودی مجرد و دارای شعور بوده که سنجش کیفیات ایمان و کفر، کار اوست. پس نمی توان زود حکم کرد که «میزان», «صراط», «بال» و… در قیامت معنای کنایی و مجازی دارد یا حکم کرد که همین معنای عرفی و شناخته شده دارد. یعنی واقعاً پلی مثل این پل ها روی جهنم تا بهشت کشیده شده است! بلکه پل هست امّا نه معنای کنایی و مجازی دارد یا نمی توان حکم کرد که همین معنای عرفی و شناخته شده را دارد. یعنی واقعاً پلی مثل این پل ها روی جهنم تا بهشت کشیده شده است! بلکه پل هست امّا نه به معنای مصادیق معهود.
سه اصل تفسیری در کشف الایات اخبار عبارتند از:
۱. پدیده هایی که شبیه پدیده های قیامتی تصویر شده اند را نباید با پدیده های دنیای موجود شناخت و بدان ها تأویل برد چون ظهور بدان نشئه نزدیک تر است.
۲. پدیده هایی را که با واژگان شناخته شده ما بیان شده امّا نتایج متفاوتی از آن گرفته شده، نباید به مصادیق معهود تأویل نمود بلکه باید حقیقت آنرا مورد توجه قرار داد.
۳. پدیده هایی را که به زبان رمز گفته شده، اخبار علمی است و باید رمز گشایی شود.
۳ـ۳. نظامی برای طبقه بندی دلالات
آنچه به دنبال کشف دلالت آن هستیم یا ح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 