پاورپوینت کامل نبرد گسترده برای فراموشی غدیر ; گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین حسینی قزوینی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نبرد گسترده برای فراموشی غدیر ; گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین حسینی قزوینی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نبرد گسترده برای فراموشی غدیر ; گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین حسینی قزوینی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نبرد گسترده برای فراموشی غدیر ; گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین حسینی قزوینی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
۶
هجمه به شیعه از یک ناحیه نیست. مخالفان داخلی و خارجی ما متعددند: وهابی ها، بهایی ها، صوفی ها، صهیونیست ها، مسیحی ها و بسیاری دیگر که هر کدام به نوعی ضربه می زنند ولی آنچه که مهم و شاخص است که جنگ تمام عیار با شیعه دارد وهابی ها هستند که رسماً شیعه را مرتد، مشرک، کافر می دانند و جهاد با آنان و کشتن ایشان را واجب می شمرد. در مقابل ما وهابی ها با بیش از پنجاه ماهواره بین المللی، بیش از چهل هزار سایت اینترنتی و امکانات بی پایان نفت قرار دارند.
* اشاره:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیّد محمد قزوینی از جمله محقّقان بنام و خطیبان پرکار شیعه در شهر مقدّس قم است. از ایشان آثار متعدّدی در حوزه رجال، کلام و نیز فقه متقارن و تطبیقی میان فرق اسلامی منتشر شده است. وی ریاست مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(ع) را در کنار تدریس، تألیف و سخنرانی های متعدّد بر عهده دارد. این مؤسسه، علاوه بر پشتیبانی سایت خود مؤسسه، و سایت های «شیعه نیوز»، اقدام به چاپ کتاب هایی وزین مانند «موسوعه الامام هادی(ع)»، «موسوعه الامام العسکری(ع)»، آثاری در حوزه رجال و کلام و تولید لوح های فشرده کتابخانه ای متعدّدی درباره امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام رضا(ع)، امام زمان(ع) حضرت معصومه(س) و… نموده است. از این میان «لوح فشرده پاسخگو» به تنهایی حاوی بیش از شصت هزار شبهه به همراه پاسخ آنهاست. آثار ارزشمند و تحقیقات متعدّد ایشان، به خصوص در حوزه فرقه ها و وهابیّت بهانه ای شد تا با ایشان گفت وگویی ترتیب دهیم. باشد که اسباب رضایت مولایمان را فراهم آورد. إن شاءالله.
* با تشکر از حضرت عالی که وقت خویش را در اختیار ما گذاشتید، لطفاً در ابتدا بفرمایید حدیث غدیر چه جایگاهی نزد مسلمانان دارد؟
حدیث غدیر اوج تثبیت ولایت امیرمؤمنان علی(ع) بوده به طوری که برای احدی عذر یا راه گریزی باقی نمانده باشد. همان تعبیری که حضرت صدیقه کبری(س) فرمود:
«هل جعل ابی یوم غدیر خم لأحدٍ عذراً؛ آیا پدرم در روز غدیر برای احدی عذری باقی گذاشت؟»
در حقیقت، ولایت امیرالمؤمنین(ع) از همان اوّلین روزی که نبی اکرم(ص) برای اعلان رسالت و دعوت علنی مأمور شدند، مطرح شد. پس از سه سال دعوت محدود و مخفیانه، رسول اکرم(ص) ضمن ماجرای دعوت عشیره در جمعی چهل نفره پس از بیان توحید و نبوت خویش، ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) را مطرح نمودند. در پایان رسالت هم که در مجمع بیش از صدهزار نفره غدیر، باز همان پیام ابلاغ شد. حدیث غدیر در میان شیعه از متواتراتی است که احدی ذرّه ای تردید نسبت به آن ندارد. اهل سنّت نیز با سندهای متعدّد و فوق متواتر آن را نقل کرده اند. علمای اهل سنّت بر این باورند که اگر روایتی را هفت، یا هشت نفر نقل کنند، متواتر می دانند. حدیث متواتر هم به منزله آیه قرآن شمرده می شود و انکار آن همان حکم انکار آیه قرآن را دارد. بیش از یکصد تن از صحابه حدیث غدیر را نقل کرده اند. مثلاً از ابوطفیل صحابی، هفده سند حدیث غدیر نقل شده است.۱ از عمیره، هجده نفر نقل می کنند.۲ از زید بن ارقم، شانزده نفر،۳ از زیاد بن ابی زیاد، دوازده نفر نقل کرده اند. مرحوم علامه امینی(ره) از بعضی از بزرگان اهل سنت نقل می کند که مثلاً از ابن جریر طبری، از هفتاد طریق این روایت نقل شده و این در حالی است که گفتیم تنها وجود هفت طریق آن را متواتر می کند. از ابن عقده، صد و پنج طریق؛ از ابوسعید سجستانی، صد و بیست طریق؛ از ابوبکر جعالی، صد و بیست و پنج طریق و از بعضی از بزرگانشان نیز تا صد و پنجاه طریق نقل می کنند تا جایی که از «حافظ ابوعلای همدانی» با دویست و پنجاه طریق نقل شده است.۴ صرف نظر از همه اینها عبارتی از «ذهبی» نقل شده که اگر فقط همین عبارت را داشتیم کافی بود. ذهبی شخصیتی است که تمام تلاش را برای زیر سؤال بردن روایات فضایل امیرالمؤمنین(ع) به کار برده است. او می نویسد: کتابی از ابن جریر طبری درباره حدیث غدیر دیده ام که از کثرت طرق آن دچار وحشت و شگفتی شده ام.۵ یکی از شخصیت های برجسته وهابی، ناصر الدین البانی است که از او به بخاری عصر یاد می شود و بن باز، او را «امام الحدیث» می خواند. او نیز حدیث غدیر را در زمره احادیث متواتر می داند و به ابن تیمیه اشکال می کند که چطور او این حدیث را تضعیف کرده است؛ آن هم در حالتی که هر دو بخش آن به تواتر ثابت شده است.۶
* با توجه به این تواتر و این همه شاهد ماجرای غدیر چرا تنها هفتاد و دو روز پس از واقعه غدیر خم و اندکی پس از رحلت پیامبر(ص) که محبوب ترین شخصیت نزد اصحاب بودند، دستور صریح حضرت کنار گذاشته شد و تاریخ به نحوی خلاف آن رقم خورد؟
درباره مخالفت صحابه با خلافت امیرالمؤمنین(ع) چند مسئله باید مورد توجه قرار گیرد که بدون این مسائل نمی توان مطلب را به خوبی فهمید. اوّل، اینکه در میان قوم عرب تا پیش از بعثت، فرهنگ و حکومت قبیله ای حاکم بوده است. رئیس قبیله هر نظری می داد افراد تابع او بودند و از او تبعیت می کردند. آنها رأیی غیر از رأی شیخ قبیله نداشتند. نکته دوم، اینکه اسلام به نحوی شایسته در قلوب مردم جای نگرفته بود؛ لذا ما نمی توانیم توقع داشته باشیم که صحابه پس از بیست و چند سال مصاحبت پیامبر(ص) خود را مهذب کرده باشند و به جایی رسیده باشند که گفتار پیامبر(ص) را گفتار خداوند متعال بدانند و مخالفت با دستور ایشان را مخالفت با دستور خداوند. این مطلب به طور جدی برای آنها جا نیفتاده بود. برای شما چند نمونه از همان سال آخر حیات پیامبر(ص) به نقل از صحیح ترین کتاب های اهل سنت می آورم تا ببینید آنان حتی در آن مقطع هم مطیع حضرتش نبودند و از ایشان سرپیچی می کردند. در حالی که ایشان حیّ و حاضر بودند از دستوراتشان تخطی می کردند چه رسد به اینکه ایشان در میان مردم نباشند. زمان جاهلیت رسم بر این بود که هر کس محرم می شد بعد از مناسک به عرفه، مشعر و منا می آمد. پس از حجهالوداع پیامبر(ص) فرمودند، باید این رسم جاهلیت برچیده شود. هر کس احرام بست، احرام اوّلی احرام عمره است و با «تقصیر»۷ همه چیزهایی که با احرام بر او حرام شده بود، حلال می شود. آنهایی که با خود قربانی نیاورده اند از احرام بیرون بیایند و همه چیز بر آنها حلال است. مردم از این دستور که در آخرین روزهای حیات نبوی داده شده بود با بدترین عکس العمل تمرّد کردند. این اعتراض با الفاظ چنان رکیکی بود که با صمیمی ترین دوستان یا حتّی غلام و بنده تحت فرمان خود چنین صحبت نمی شود و از نقل آن واقعاً معذوریم. عزیزان برای اطّلاع می توانند به منابعی که این مطلب را نقل کرده اند مراجعه نمایند.۸ این در حالی است که قرآن کریم می فرماید: «ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا؛ آنچه را رسول خدا برای شما آورده، بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده، خودداری نمایید»۹ و «من یعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبیناً؛ هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است».۱۰ این آیات کجا رفت؟ این روایت نه در منابع دست دوم که در «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری» آمده است؛ همان کتابی که آنها آن را تالی تلو قرآن می دانند. در همان جا آمده که پیامبر اکرم(ص) از این جریان بسیار ناراحت و غضبناک شدند؛ زیرا سخن ایشان را مضحکه قرار داده بودند. عایشه که راوی قضیه است مسبّبان را نفرین می کند.
در روایت دیگری آمده که آن حضرت فرمودند: «مالی لا أغضب و أنا آمر بالأمر فلا اتّبع؛۱۱ چرا غضبناک نشوم در حالی که دستور می دهم و از من تبعیت نمی شود». اینها در حالتی است که آن حضرت حضور داشتند. آن وقت ما توقع داریم پس از رحلت ایشان، این صحابه صحبت های حضرت را درباره موضوع خلافت و امامت که بالاتر از مسائل شرعی است و با قبول آن ملزم به تبعیت محض می شوند بپذیرند. اگر عرب مسائل شرعی را تا حدی قبول می کرد لیکن بحث امامت و حکومت را اصلاً به این سادگی نمی پذیرفت. ماجرای مشهوری که به هنگام بستری بودن پیامبر(ص) رخ داد و در برابر درخواست قلم و کاغذ برای مکتوب کردن خلافت پس از خویش، صحابه موضع گرفتند و ایستادند. این مطلب در همه منابع معتبر آمده که آنان در این جلسه وقیح ترین عبارت را از ابتدای خلقت انسان تا کنون، درباره پیامبر خویش به کار بردند که اساساً در هیچ امت دیگری سابقه نداشت و آنان حتّی جسارت هایشان مؤدبانه بود که مثلاً: «تو و خدایت بروید و بجنگید ما همین جا می نشینیم». قرآن، پیامبر(ص) را دارای خلق عظیم بیان می کند و آنان چنان ایشان را عصبانی می کنند که حضرت در این جلسه آنان را از منزل خویش بیرون می کنند و معلوم است به قدری دلشان سوخته و قلبشان شکسته است که نمی توانند حضور آنان را در منزل خویش تحمل کنند. حضرت با این حرکت می خواستند وقاحت گفتار و کردار آنان را ثابت کنند تا مبادا رهبری جامعه اسلامی را بر عهده بگیرند. نکته سوم، اینکه از ابوحامد غزالی صاحب «احیاءالعلوم» پرسیدند چطور در حالی که صحابه در غدیر با علی بن ابی طالب(ع) بیعت کردند پس از آن در سقیفه بساط مخالفت با او را پهن کردند؟ غزالی می گوید حالت اوّل رضایت و تسلیم بود و پس از آن هوای نفس برای ریاست طلبی بر آنان غلبه کرد تا جایی که سخنان پیامبر(ص) را نشنیده گرفتند و آن را به قیمت ناچیز چند صباح حکومت و خلافت فروختند. نکته چهارم از حضرت امیر(ع) درباره مخالفت صحابه، با ایشان در مقام خلافت پرسیدند، حضرت فرمودند: «… آنان مستبدانه این مقام را از ما گرفتند در حالی که ما برترین نسب ها را داشتیم و نزدیک ترین افراد به پیغمبر اکرم(ص) بودیم و در حقیقت این نوعی ظلم و حسادت بود که در حقّ ما روا داشتند و عدّه ای در امر خلافت انحصارطلبی کردند و عدّه ای هم سخاوتمندانه از کنار آن گذاشتند».۱۲ چه تعبیر گویا و زیبایی است.
* هر کدام از مهاجران و انصار چه نقشی در این ماجرا داشتند؟
ما باید در اینجا نقش مهاجران و انصار را جدا کنیم. مهاجران که نقش روشنی دارند. آنان خیلی با حضرت یک دل و یک رنگ نبودند و در جنگ های زمان حیات حضرت مانند بدر، احد و… کاملاً مشهود است. تا جایی که وقتی در جنگ احد حضرت فرمودند: «عمویم حمزه هیچ گریه کننده ای ندارد». هیچ یک از مهاجران عکس العملی نشان ندادند و در مقابل، انصار زنان خود را جمع کردند که بر شهدای خود دیگر گریه نکنید و همگی با هم برای عموی پیامبر(ص) بگریید. حتی اگر حمایت انصار نبود معلوم نبود سرنوشت اسلام و حتی پیامبر(ص) چه می شد. عمده علل گسترش و حفظ اسلام حمایت انصار بود ولی متأسفانه می بینیم که انصار پس از رحلت پیامبر(ص) از اوّلین افرادی هستند که برای امر خلافت به سقیفه می آیند. این یک معمای جدی است. پس از بحث و مطالعه بسیار به این نتیجه رسیده ایم که انصار در طول ایام، برخورد قریش را با پیامبر(ص) دیده بودند. که در حدیبیه و احرام مکه و بسیاری مواضع دیگر شاهد مخالفت های قریش با پیامبر(ص) بودند؛ لذا مطمئن بودند که قریش هرگز نمی گذارد که خلافت به امیرالمؤمنین(ع) برسد و در مقابل از خلافت قریش می ترسیدند زیرا سران قریش به دست انصار کشته شده بودند. در تمام جنگ های بدر، احد و خندق ضربه را آنها زده بودند. این مطلبی است که یکی از انصار در همان روز سقیفه آن را تصریح کرده است که ما می ترسیم چنانچه یکی از دیگران به قدرت برسد به انتقام کشتگانشان همه ما را از دم تیغ بگذرانند. از همین رو انصار پیش دستی کردند تا قدرت را از دست قریش بگیرند. سعد بن عباده در جواب پرسش فرزندش در همین باره گفته بود:
ما می دانستیم قریش نخواهد گذاشت خلافت به علی(ع) برسد نظرمان بر این بود که ابتدا حکومت را به دست بیاوریم و پس از استقرار، آن را به علی(ع) بسپاریم و مانع تسلط قریش شویم. سعد تنها کسی بود که تا آخر عمر با هیچ یک از خلفا بیعت نکرد. بسیاری از انصار هم تصریح کرده بودند که تنها علی(ع) ولیّ امر مؤمنان است. در مقابل، تعدادی از مهاجران که مخالف این امر بودند زمینه را فراهم کرده بودند بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) خلیفه دوم تعداد بسیاری از قبیله اسلم را که سابقه طولانی در دشمنی با انصار داشتند، مأمور کرد که به زور از همه برای خلیفه اوّل بیعت بگیرند و در مقابل، بنی اسلم هر چقدر پول بخواهند بدهند. به طوری که در منابع تاریخی آمده کوچه های مدینه مملو از حضور آنان بود و کشش چنین جمعیتی را نداشت و همه آنها به تصریح شیخ مفید(ره) چماق به دست بودند. تمام منابع اهل سنت این جمله را از خلیفه دوم نقل کرده اند که: «وقتی بنی اسلم را دیدم، به نصرت یقین یافتم». به همین جهت بود که هر چقدر حضرت امیر(ع) و حضرت زهرا(س) خطبه خواندند و به در خانه انص
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 