پاورپوینت کامل رسول یار ;گفت وگو با حضرت آیت الله محمّد ناصری دولت آبادی ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رسول یار ;گفت وگو با حضرت آیت الله محمّد ناصری دولت آبادی ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسول یار ;گفت وگو با حضرت آیت الله محمّد ناصری دولت آبادی ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رسول یار ;گفت وگو با حضرت آیت الله محمّد ناصری دولت آبادی ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

یک نفر از این دو نفر به آن آقا گفت: «آقا! اجازه می دهید که آشیخ محمد را با خود ببریم؟» فرمودند: «باید سه امتحان بدهد» پیش خود گفتم: «اینها به یکدیگر چه می گویند؟» با کسب اجازه، بلند شدم برای تطهیر و وضو. همین که پایم را بیرون گذاشتم، دیدم آسمان تاریک است. بسیار تعجب کردم. برگشتم؛ دیدم؛ مسجد هم کاملاً تاریک است.

اشاره:

نام شیخ محمد کوفی برای بسیاری از دلدادگان حضرت ولی عصر(ع) غریب نیست. او کسی است که واسطه رساندن نامه حضرت مهدی(ع) به مرجع بزرگوار شیعه، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (مدیسه ای) است. علاوه بر آن، تشرف ها و حالاتی از وی، در سینه برخی مرتبطان با او به یادگار مانده است. در این رابطه، گفت وگویی هر چند کوتاه با حضرت آیت الله ناصری دولت آبادی از اساتید بنام حوزه علمیّه اصفهان و از صاحب نظران معارف مهدوی صورت گرفته است. این عالم بزرگوار در سنین جوانی در نجف اشرف با مرحوم کوفی مرتبط بوده و نکات جالبی از او در سینه دارند که متن آن تقدیم خوانندگان گرامی موعود می گردد.

* با تشکر از اینکه وقت گران قدر خود را در اختیار ما قرار دادید. درباره مرحوم شیخ محمد کوفی، تشرفی معروف است که در مسجد کوفه داشته است. لطفاً در ابتدای صحبت از آن تشرف برای ما بگویید.

آنچه از این تشرف در ذهن دارم این است که ایشان می گفت:

شب بیست و یکم یا بیست و سوم ماه مبارک رمضان کوفه بودم. با خود گفتم: بهترین کار، این است که امشب، برای احیا، در مسجد کوفه باشم. از کوفه، به مسجد کوفه رفتم. افطار و سحری را برداشتم و یک اتاق گرفتم. افطاری خوردم و گفتم: «پیرمردی هستم و خیلی توان ندارم. کمی استراحت کنم و برای اعمال سحر بلند شوم». خوابم برد. بیدار که شدم، دیدم هوا روشن است. خیلی ناراحت شدم و گفتم: «چه خاکی به سرم شد! آمدم کمرم را روی زمین بگذارم۱ و برای اعمال شب قدر آماده شوم؛ ولی محروم شدم». با عجله بلند شدم از مسجد بیرون بروم برای تطهیر و وضو گرفتن، تا قبل از آفتاب زدن، نماز صبحم را بخوانم. در این بین، دیدم در مقام غیر معروفه حضرت امیر(ع) یک نفر خوابیده و عبایش را تا سینه کشیده است. دو نفر هم خیلی مؤدب بالای سرش نشسته اند. من رسیدم و سلام کردم. جوابم را دادند. «علیک السلام آشیخ محمد! بفرمایید». من نفهمیدم جریان چیست و اصلاً یادم رفت که آفتاب دارد می زند و باید بروم نماز بخوانم. رفتم نشستم و گفتم: «این آقا کیست که خوابیده است؟» به عربی گفتم (چون خود ایشان نیز عرب بود). آنها گفتند: «ایشان آقای عالَم است». پیش خود گفتم: «اینها عرب هستند و نمی فهمند و دقت ندارند. حتماً می خواهند بگویند: ایشان آقای عالم است. گفتم: «ایشان آقای عالِم هستند؟» گفتند: «نه آشیخ محمد! ایشان آقای عالَم است». باز هم نفهمیدم. دیدم آقا بلند شدند و آب آوردند. ایشان میل فرمودند و رو به من گفتند: «بگیر بخور». گفتم: «نمی خواهم». (آشیخ محمد کوفی، فکر می کرد که امروز، روز ماه رمضان است و چون هوا روشن شده بود، از پذیرفتن و خوردن آب امتناع کرد. آن دو نفر گرفتند خوردند. یک نفر از این دو نفر به آن آقا گفت: «آقا! اجازه می دهید که آشیخ محمد را با خود ببریم؟» فرمودند: «باید سه امتحان بدهد» پیش خود گفتم: «اینها به یکدیگر چه می گویند؟» با کسب اجازه، بلند شدم برای تطهیر و وضو. همین که پایم را بیرون گذاشتم، دیدم آسمان تاریک است. بسیار تعجب کردم. برگشتم؛ دیدم؛ مسجد هم کاملاً تاریک است. از کسی پرسیدم: «ساعت چند است؟» گفت: «دو ساعت از شب رفته است». بسیار غبطه خوردم و بر سرم زدم؛ ولی هیچ فایده نداشت.

* درباره آن امتحان که آقا فرمودند، آیا اطلاع دارید که چه بود و نتیجه اش چه شد؟

مرحوم حاج ملا باقر [=پدر حضرت آیت الله ناصری] از آشیخ محمد کوفی سؤال کردند: «از امتحان درست درآمدی؟» او گفت: «خیر، آقای حاجی».

قضیه دیگری نیز درباره حاج شیخ محمد کوفی نقل شده است که ایشان، واسطه رساندن نامه امام زمان(ع) به مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بوده است. دراین باره اگر مطلبی هست بفرمایید.

مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی پس از کشته شدن فرزندشان در بعضی حرکت های اجتماعی، تصمیم به انزوا و دوری از اجتماع و مرجعیت می گیرند؛ ولی نامه ای از سوی حضرت(ع) به دست ایشان می رسد. واسطه آوردن این نامه را می گویند که مرحوم شیخ محمد کوف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.