پاورپوینت کامل این است آخرالزّمان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل این است آخرالزّمان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این است آخرالزّمان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل این است آخرالزّمان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
برداشت عمومی مردم از اصطلاح «آخرالزّمان» مترادف با «ملاحم و فتن» است؛ مجموعه ای از جنگ ها، آشوب ها و فتنه های فراگیر. آنها، مجموعه وقایع و حوادثی را که در ظرف زمانی آخرالزّمان، به عنوان دوره و عصری خاص، حادث می شود، عین آن دوره و مترادف با آن می شناسند. گویا، پیش آگاهی آنان از حجم، گستره و کیفیت ابتلائات، یعنی مجموعه ملاحم و فتن در آن دوره و عصر چنان است که ظرف و مظروف را در هم عجین و یکی فرض می کنند.
در ادوار و اعصار گذشته هم فتنه و جنگ و آشوب فراوان رخ داده است. اساساً، ملاحم و فتن در کیفیت و کمیتی متفاوت با آدمی به زمین آمده و قرین همه ادوار حیاتش بوده است، زیرا عرصه زمینی محلّ بروز منازعات و تضادهاست و حسب همین تعامل و تضاد است که حرکت اتّفاق می افتد، ولی منسوب شدن عصر و دوره آخرین پیامبر ـ حضرت خاتم الانبیا(ص)ـ به آخرالزّمان، پیش از آنکه مرتبط به ملاحم و فتن این عصر باشد، به جایگاه این عصر و عهد و آخرین بودنش نسبت به ادوار پیشین برمی گردد؛ زمانی که در انتهای آن، بشر بزرگ ترین تجربه تاریخی و عصر ظهور منجی موعود را در می یابد.
آخرالزّمان، با بعثت نبی رحمت(ص) آغاز شد؛ چنان که ایشان فرمودند: «من پیامبر آخر الزّمان هستم»؛ دوره ای که هرچه به انتهایش نزدیک تر می شود، بشر تلاطم و بحران را بیشتر تجربه خواهد کرد تا وقتی که در اثر تراکم بحران ها، ملاحم و فتن، انباشتگی ظلم و جور به نهایت خودش می رسد. در آن هنگامه، حیات آدمی در کمیت و کیفیت عین فتنه و ملحمه و از جنس آن می شود. پیامبر اکرم(ص) از این تراکم و انباشتگی ظلم و جور، با عبارت مملو شدن یاد می کنند و می فرمایند: «… و یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛ و زمین را پر از عدل و داد می کند آن چنان که پر از ظلم و جور و ستم شده بود».
این تعبیر، انباشتگی ویژه ظرفی را به نمایش می گذارد که دیگر آن فضای خالی وجود ندارد، گوئیا همه حجم حیات آدمی را در کیفیت و کمیت از خود انباشته ساخته است.
از همین روست که می توان گفت: وجه ممیز ملاحم و فتن آن عصر با سایر اعصار قبل، ابتدا در «فراگیری» و گستردگی بحران ها، ملاحم و فتنه ها است؛ ورنه پیش از عهد حضرت رسول الله(ص) هم ملحمه و فتنه بوده، طغیانگر و جافی هم بوده، لیکن، در هیچ عصری ملحمه و فتنه در آن حدّ و قواره فراگیر نبوده است.
این فراگیری، نه به کثرت و تعدّد حاکمان و طاغیان ظالم و فتنه جو، بلکه به «فراگیری و عمومیت ظلم و جور» میان جوامع و مردم برمی گردد. همه مردم، اعمّ از حاکم و محکوم، مالک و رعیت، سلطان و شبان، جملگی در این ظلم و در این ظلمت شریک اند و همراه و همگام با آن. بی شک، شما به دست همه مردم، چوب و چماق و اسلحه نمی بینید، چنان که همه مردم لباس حاکم و سلطان و امیر بر تن ندارند و حتّی بسیاری از مردم از دیدن ظلم و ستم رفته بر رعیتی از سوی حاکم و سلطانی، بیزارند و ممکن است از او تبرّی هم بجویند، ولی مفهوم ستم و ظلم، تنها در جور و ستمِ حاکمان بر رعایا مصداق پیدا نمی کند؛ در حالی که در نزد مردم، این بارزترین مصداق ظلم، (ستم حاکم بر رعایا) همه مفهوم و معنی ظلم را به خود اختصاص داده است. این معنی، بی شباهت با درک عمومی مردم از رزق و روزی نیست؛ در حالی که همه آنچه بر بشر فرود می آید و از آن بهره می برد یا بدان محتاج است، صورتی از رزق و روزی است؛ مثل سلامتی، علم، حکمت، توفیق عبادت و نان. بشر نان و خورشت صبح و شام را روزی می شناسد، از جزء، اراده کل می کند. به همین صورت، مصداقی بارز از ظلم را که عمدتاً در محاکم قضایی و نزد حاکم ظاهر می شود، همه ظلم می شناسد و از دیگر صورت ها و مصادیق آن غفلت می ورزد؛ البتّه اهل خرد این چنین نیستند.
ظلم در برابر عدل و به معنی خارج شدن هر چیز از جای اصلی و حقیقی خودش است؛ اعم از آنکه مالی از کیف و خانه مظلومی به ناحق جابه جا شده باشد یا آنکه ناشایست و نابخردی بر مسند حاکمیت و امارت تکیه زده باشد و مانند آن.
این فراگیری و عمومیت ظلم در سال های ماقبل از ظهور امام عدل، چنان که همگان خواسته و ناخواسته و دانسته و نادانسته بدان مبتلا می شوند، به «عهد جمعی» برمی گردد؛ عهد مشترک و عمومی مردمان با مبدأ و منشأ ظلم.
همچنان که «پرستش و پرستیدن» ذاتی وجود بشر است و انسان از بدو خلقت تا الی الابد، صرف نظر از همه مصداق ها، موجودی پرستنده است و هیچ کس را نمی توان در میان نوع انسان، بی پرستش و وضعی از پرستیدن تصوّر کرد (اعمّ از اینکه خدای واحد را بپرستد یا بتی چوبین یا حتّی خودش را) تا آنجا که الزاماً انسان را «موجودی پرستنده» می توان نامید، «عهد داشتن و عهد بستن» هم، ذاتی وجود اوست و به عبارتی، از تبعات ذاتی این صفت «پرستندگی» است.
سر فرود آوردن خالصانه و صادقانه در برابر هر الهه، ایزد و بت، در خود و با خود «عهد» و «تعهّد» در برابر الهه و بت را داراست. چنان که مؤمن در دین اسلام، با خدای احد و واحد، عهد راست می کند و گسست عهد را گناه و ظلم می شناسد و شرک را به عنوان ظلم عظیم معرفی می کند.
در «وقتی» معین و شرایط تاریخی ویژه، نگاه و قلب عموم مردمان رو به سویی می آورد و انعقاد عهد و پیمانی را موجب می شود و در پی آن دوره جدیدی متولد می شود که در همه وجوه با دوره قبلی متفاوت است و موجد و سبب آن، همان عهد جمعی است.
مطابق سنّتی ثابت، رویکرد عمومی و اتّفاق جمعی بر موضع و موضوعی معین است که تولّد یا مرگ عهد و دوره ای را سبب می شود.
باعثِ ظلم فراگیر و عام که همگان را در خود فرو برده و بروز مجموعه ملاحم و فتن آخرالزّمانی را در گستره زمین سبب می شود، «عهد جمعی» و اتّفاق عمومی در ظلم است. واقعه شگفتی که در هیچ دوره و عصری نمود عینی نداشته و در عصر و عهد هیچ پیامبری دیده نشده است. آنچه که همه افراد و آحاد قومی را دیگرگون ساخته و سبب تغییر در «سوگیری عمومی» آنها می شود، جز «تغییر در عهد جمعی» آن قوم نیست. این تغییر، نه در صورت اعمال و اقوال، بلکه در «نفس» افراد حادث می شود. واسپسِ تغییر در نفس است که دیگرگونی و تغییر در صورت حیات و اعمال هم حادث می شود. اعضا و اعمال، تابع قلب و نفس اند و دیگرگونی شان هم تابع تحوّل و تغییر قلب و نفس است.
تا در نفس تغییر و تبدّلی اتّفاق نیفتد، همه همّت و قوای انسان معطوف به آن و مصروف آن نمی شود شاید از همین روست که در آیه مبارکه می خوانیم «إنّ الله لا یغیر ما بقومٍ حتّی یغیروا ما بأنفسهم…؛ در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند»۱ تغییر کلّی و عمومی در صورت و سیرت حیات جمعی و قومی در گرو تغییر در نفس و عهد جمعی آنهاست.
فرهنگ، ادب و هنجار پذیرفته شده هم که سیرت حیات مادّی و تمدّنی را در هر دوره ای به خود اختصاص می دهد، تجسّم و نمود عهدی می باشد که منعقد گردیده است.
هر عهد، به تبع خود تعهّد و تکلیفی دارد که متعهّد، دل و جان در آن کار وارد می سازد، خواه این عهد با حضرت رحمان باشد و خواه با شیطان. عهد، تنها در صورت لفظی نمی ماند، نوعی تعهّد و تضمین قلبی را در خود پنهان دارد و بشر، آن همه را بر گردن می گیرد و ولایتش را می پذیرد.
در هر صورت فرهنگ و ادب مردم، در سایه سار این عهد و ولایت می بالد و به ثمر می نشیند. به عبارت دیگر، انعقاد عهد در هر دوره و زمان، به منزله قبول ولایتی است که قومی بر آن گردن نهاده است؛ خواه این ولایت، ولایت الله باشد، خواه ولایت طاغوت.
عهد با خداوند یکتا یا طاغوت، هر یک به تبع خود، تغییر در فرهنگ و هنجار و ادبِ بودن و زیستن در عرصه زمین را داراست. چنان که این عهد و پذیرش ولایت، نتیجه محتوم خود را هم دارد، ورود به قبیله ایمان و خروج از ظلمات، یا پیوستن به قبیله طاغوت و تجربه تمام عیار و جاویدانِ آتش.
در توقیع مبارک حضرت صاحب الزّمان(ع) که به افتخار شیخ مفید(ره) صادر شده است، حضرت متذکر اجتماع قلوب شیعیان در عهد می شوند و می فرمایند: «اگر شیعیان ما، که خداوند توفیق طاعت و بندگی خویش را بر آنها ارزانی دارد، در وفای به عهد و پیمان اتّفاق و اتّحاد می داشتند و آن را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمی افتاد».۲
هر عهد و پذیرش هر ولایتی، صورتی از زندگی را در خود و با خود دارد و از آن گریز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 