پاورپوینت کامل هنر مُلک داری در دوران فتنه ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هنر مُلک داری در دوران فتنه ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هنر مُلک داری در دوران فتنه ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هنر مُلک داری در دوران فتنه ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

استراتژیست قدیمی چینی “سن وو” که اثر گرانسنگش “هنر جنگیدن” پس از چند قرن در زمره مهم ترین آثار در حوزه مطالعات نظامی و استراتژیک قابل شناسایی است، عبارت قابل تاملی دارد، می نویسد: “در مسائل نظامی، این مطلب از اصول است که فرض را بر نیامدن دشمن نباید گذاشت، بلکه باید درباره سرعت مقابله با وی اندیشه کرد. همچنین نباید فکر کرد که دشمن حمله نمی کند، بلکه باید درصدد شکست ناپذیر کردن خود بود.”

جامعه اسلامی ما امروز درگیر تشتت و بحران ناخواسته است. تجربه فراز و نشیب ها، بن بست ها و بحران ها برای جامعه ای و قومی که به سان یک کاروان مسیر تاریخ را سپری می کند، بسیار طبیعی است.

ساحل نشینان بی حرکت و عاری از حیات و جان بالنده، مبتلای این فراز و فرودها نمی شوند چنانکه گورستان با گذر قرن ها و هزاره ها ثابت و متروکه می ماند.

تاریخ چند هزار ساله این سرزمین، تاریخ مبارزه، میدان داری و افت و خیزهای بزرگ بوده، کسب بزرگی و حفظ بزرگی بدون مبارزه و حضور در میدان اساسا غیرممکن است. همواره عواملی از بیرون یا از درون، در کمین اند تا قوم نشسته بر بلندی را به زیر آورند و خود مقام و موقعیت او را تصاحب کنند و جملگی دارایی فرهنگی و تمدنی اش را بربایند.

آشوب و آشفتگی در هر قد و قواره مهم نیست. مهم پیش بینی فراز و فرودهای احتمالی، آمادگی برای مقابله و به سلامت خارج شدن از آن است.

استراتژیست قدیمی چینی “سن وو” که اثر گرانسنگش “هنر جنگیدن” پس از چند قرن در زمره مهم ترین آثار در حوزه مطالعات نظامی و استراتژیک قابل شناسایی است، عبارت قابل تاملی دارد، می نویسد: “در مسائل نظامی، این مطلب از اصول است که فرض را بر نیامدن دشمن نباید گذاشت، بلکه باید درباره سرعت مقابله با وی اندیشه کرد. همچنین نباید فکر کرد که دشمن حمله نمی کند، بلکه باید درصدد شکست ناپذیر کردن خود بود.”

چنانکه اشاره کردم، عوامل مزاحم و خصومت ها گاه از بیرون جغرافیای خاکی یک هجوم می آورد و گاه از درون جغرافیای خاکی. صرف نظر از اینکه مجرای ورود خصم از کدام یک از حوزه های “اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی فرهنگی” باشد، به واقع، عوامل بحران ساز با استفاده از هر یک از اهرم های موجود در میان مناسبات، گاه از درون و گاه از بیرون هجوم می آورند.

به جز دو دسته عامل بیرونی و درونی بحران ساز، عامل سومی هم قابل مطالعه است. این عامل به زمینه ها و گاه نکات مغفول مانده ای برمی گردد که سایرین از آنها برای ضربه زدن استفاده می کنند.

نزد مردان فرزانه، همه این سه صورت کین ورزی و مداخل آنها قابل شناسایی و پیش بینی است. چنانکه، دیدبانان و طلایه داران سپاه، وظیفه اصلی شان شناسایی کمین گاه ها، عده و عُده خصم، منفذهای ورود سپاهیان و بالاخره نحوه مبارزه و جنگ میدانی با آنهاست.

ملک داری به هر صورت و در هر وجهی اساسا در زمره عملیات نظامی شناسایی می شود و شاید به عبارت سعدی شیراز، خود زندگی غیر جنگیدن نیست. “زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو” تمامی شیوه ها، فرمول ها و استراتژی های جنگ میدانی در تمامی ساحات حیات اجتماعی و ملک داری مصداق پیدا می کند، حتی در معاملات و بازرگانی نیز همین قاعده قابل شناسایی و اجرا است.

اگرچه هنگامه و وقت این پرسش و پاسخ در شرایط امروز که جامعه مبتلای تنش و تجاوز است نباشد، اما به عنوان یک معلم فرهنگی، روی پرسشگر خود را متوجه کسانی می کنم که وظیفه داشتند: کمین گاه ها را شناسایی کنند، راه های نفود را ببندند، جبهه خودی را مهیای سد کردن رخنه ها کنند و با سرعت برای مقابله به پا خیزند.

ملک داری تماما در جاه و جلال عزت و بلندنشینی خلاصه نمی شود. بخش مهم تر ملک داری در چهار موضوع سابق، آن هم در وسعت همه مناسبات سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی، قابل شناسایی است.

باید پرسید: به راستی هر یک از متولیان امور پنج گانه که ارکان حکومت را شامل می شوند برای موارد برشمرده بالا (شناسایی کمین گاه، انسداد معبرها، تجهیز و مهیاسازی نیروهای خودی و بالاخره مقابله سریع و به موقع) طی سال های گذشته چه کرده اند؟ مگر نه اینکه همه ابزار (امکانات مالی، تجهیزات نظامی، تجهیزات رسانه ای، اهرم های سیاسی و…) جملگی در همین مسیر قابل تعریف اند؟ و جملگی به سهم خود مکلف و در شرایط سخت میزان توانایی، آمادگی و اقدام آنها قابل ارزیابی است؟

برای مثال شما، به عنوان خواننده و مخاطب محترم آیا سینما و سایر رسانه ها را حاضر در صحنه امروز ایران می شناسید؟

دانشگاه ها، اساتید و دانشجویان حوزه مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی را در کجا قرار می دهید؟

مگر تحصیل و گذران واحدهای درسی و جملگی جلب مدارک برای قرار گرفتن در موقعیت هایی نیست که جامعه و سرزمین فرهنگی و خاکی را در مصونیت تام نگه دارد؟ این موضوع به شما نمی نمایاند که بخش بزرگی از این همه سرمایه گزاری ها بی ثمر بوده است؟

جایگاه سازمان ها و وزارتخانه های بزرگی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی و سایران را در کدام موقعیت می شناسید؟ در کارنامه آنها شناسایی چند کمین گاه، چند راه رخنه خصم و چند طرح برای مقابله و جبران خسارات قابل شناسایی است؟

در این مجال قصد نقد حوزه عمل و نحوه حضور مدیران سازمان ها و نهادی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شرایط بحرانی و قبل از آن را ندارم، تنها می خواستم متذکر نکاتی شوم. مگر جز این است که پیش از بروز وقایع خسارت بار و سیل بنیان کن امکان سد کردن رخنه ها وجود داشت؟ بخشی از رخنه ها ایرادات و نقدهایی است که قابل تأمل اند و خصم از آنها به عنوان اهرم فشار بهره می برد. در میان این همه جای گفت وگو از “نظریه پردازان” خالی است. آنان کجایند؟ شاید بهتر بود ابتدا می گفتم آنان کیانند؟

منظور من از نظریه پردازان، همان استراتژیست ها هستند ورنه، شان اهل نظر اجل از این گفت وگوهاست و نگارنده در مقام سخن گفتن از اهل نظر، جایگاه آنان، کارکرد نظر و نقش آفرینی آنها در ارتقاء یک قوم به مدارج بالایی از سروری و آقایی در حوزه فکری و فرهنگی نیست. این سخن بگذار تا وقت دگر!

طی چهارصد سال اخیر، به تبع غلبه تاریخ غربی، “قدرت و حفظ قدرت” موضوع اصلی اقوام غربی و به تبع آنها ساکنان سایر سرزمین ها شد. در گذشته نیز قدرت و سلطنت از جایگاه ویژه خودش برخوردار بوده است.

غلبه عقل تکنیکی و کمی بر حیات انسان غربی و اصالت یافتن این عقل مجال و میدان را برای برنامه ریزی و مدیریت برای کسب قدرت و حفظ آن فراهم آورد تا انسان غربی با تکیه بر این عقل کمی، خود را دایرمدار فرض کند و برای تحقق بهشت زمینی اش برنامه ریزی کند و با مدد همه اسباب و عوامل گام به گام مدارج را طی کند. حتی با شیوه و مبانی ماکیاولی که امروز آن شیوه بر جهان سیاست غالب است. همین عقل کمی در غرب باعث انتظام همه امور و تربیت انسان غربی شد.

اگر چه اقوام غیر غربی پا جای پای غرب گذاشتند و امید تجربه قافله تمدن و نیل به آن را در سر پروراندند، لیکن با مسامحه از کنار همه آنچه که در حوزه نظری و فرهنگی موجب شده بود تا غرب تمدن تکنولوژیک را به تمامی حاصل آورد، گذشتند، آنها را کپی کردند و استفاده از اتومبیل و ساخت آسمان خراش را به مثابه غربی شدن و تجربه تمام مدرنیته فرض کردند. دست آخر هم برای خلاصی از دست سنت های مذهبی شرقی، نسخه های دیکته شده سازمان های جهانی را برای توسعه و تجربه توسعه یافتگی علاج درد بی درمان خود فرض کردند. نتیجه این واقعه طی دویست ساله گذشته همین شده که در تمامی کشورهای شرقی و غیرغربی ملاحظه می کنید؛ در یک کلام “بحران زدگی” در فکر و فرهنگ و تمدن.

نباید از یاد برد که غرب، با پشت پا زدن به آسمان و تقدس زدایی از عالم و آدم، همه اساطیر و دریافت های اساطیری، همه ادیان و بینش و دریافت اسوه های دینی درباره عالم و آدم و مقصود و مأوای بشر را متعلق به عصر پیشینیان گذشته و دوران بی علمی و ابتدایی حیات آدمی بر زمین فرض کرد و همه دریافت سکولاریستی و ماتریالیستی را مطمح نظر قرار داد. از همین رو، رجوع به گذشته و اسوه ها و دریافت های پیشین را صاحب توانایی و قدرت برای گذار از فراز و نشیب ها ندانست. از نظر غرب، آن همه مربوط به گذشته بودند، اشیایی برای موزه ها و اشخاصی برای درج در تاریخ و دفتر خاطرات عمومی بشر، از همین جا تاریخ جدید، (طی چهارصد سال اخیر) با رویکرد جدید، علوم جدید و مقصد جدید و راه و روش جدید قابل شناسایی است.

از همین جاست که دو گروه مهم “نظریه پردازان استراتژیست و قهرمانان نورس” جایگزین همه مواریث، همه اسوه ها و مقدسات گذشتگان شدند تا کار و بار بشر در عصر جدید به سامان برسد. بی این دو، کار و بار انسان غربی برای سیر در عالم غربی به سامان درنمی آید.

از این منظر حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و حتی فرهنگی غربیان و غرب را بنگرید. صدها ایدئولوژی و ایدئولوگ در نقطه عطف های مهم پدید آمدند تا به حیات سیاسی اجتماعی بشر غربی در مقاطع مختلف سر و سامان بدهند و از فروپاشی و ایستایی در امانش دارند.

صدها و هزارها نظریه پرداز و استراتژیست در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پدید آمدند و هر یک سهمی از حرکت های اجتماعی را نصیب خود ساختند و هزاران قهرمان، که جملگی ساخته و پرداخته دستگاه رؤیاساز قهرمان پروری ورزش، سینما و… بودند، تا انسان غربی روی پا بماند و در انفعال و ایستایی نغلطد و تاریخ غربی فاعلیت خود را از دست ندهد.

غرب به این همه احتیاج داشت. بی این همه نمی توانست برود. ماندگاری اش در گرو همه این ابزار بود و البته، به نحو احسن نیز از این همه استفاده کردند. از همین رو، سرمایه گزاری در این میدان ارزش داشت. ساکنان سایر سرزمین ها و سایر اقوام نیز، دانسته و ندانسته متأثر از قهرمانان و نظریه پردازان و ایدئولوگ های غربی بوده و هستند. کدام کشور را در جهان می شناسید که مبتلا به فوتبال، سینما و قهرمانانش نباشد. با این تفاوت که قهرمانان این میادین در شرق، خنثی، بی اثر و گاه ضد حرکت اند و فاقد تأثیر و نقش در حیات اجتماعی مردم. البته در بسیاری اوقات کاتالیزور و مقوم مناسبات پست بشر نیز بوده اند.

کدام کشور را در جهان می شناسید که مبتلا به حزب و حزب بازی نباشد و متأسفانه در حالی که عموما متأثر از ایدئولوژی های قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی اروپا هستند؛ چه احزاب چپ و چه راست. البته این همه برای غرب باعث تداوم حیات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، اسط

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.