پاورپوینت کامل ما بچه های حضرتیم! ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ما بچه های حضرتیم! ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما بچه های حضرتیم! ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ما بچه های حضرتیم! ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
مصاحبه باحجت الاسلام حسن صدّیقین
ما بچّه های حضرتیم؛ انسان ها رعیت آن حضرتند؛ بنابراین این سؤال مطرح است که وجود مقدّس حضرتشان چطور ما را می سازند؟ آیا ما برای تربیت شدن باید برویم پیش اشخاص، یا خود حضرت نظر خاصّی دارند، یا راه سومی در کار است؟
حجّت الاسلام والمسلمین حسن صدّیقین، ایشان عمده تحصیلاتشان را در «اصفهان» و به ویژه نزد پدرشان گذرانده اند و برخی از علوم، نظیر تعبیر خواب و استخاره و تفسیر قرآن را از معظّم له به ارث برده اند.
به خدمتشان رسیدیم تا برخی از سؤالات شما را با ایشان مطرح کنیم و ایشان هم با رویی باز و گشاده ما را پذیرفتند. آنچه در پی می آید حاصل گفت وگو با ایشان است.
* به عنوان اوّلین سؤال، لطفاً بفرمایید به نظر شما در حال حاضر کدام یک از ابعاد موضوع مهدویت نیاز به بحث و گفت وگوی بیشتری دارد؟
در حال حاضر نیاز به چند موضوع را هم در خودم و هم در جامعه بیشتر احساس می کنم. مهم ترین مسئله، نوع بهره برداری از وجود مقدّس امام زمان(ع) است. به این معنی که چطور می شود ما از حضرتشان بهره برداری کنیم؟ فرض کنید شما گنجی داشته باشید و بهترین گنج الهی هم باشد، امّا اگر نشود از آن بهره برداری کرد، کنار گذاشته می شود. بنابراین اگر ما بتوانیم این مبحث را به گونه ای مطرح کنیم که جا بیفتد و این تماس و ارتباط برقرار شود، خیلی مسائل حل می شود. البتّه کار خیلی ظریف است.
موضوع دوم نوع تربیتی است که حضرت دارند. ما بچّه های حضرتیم؛ انسان ها رعیت آن حضرتند؛ بنابراین این سؤال مطرح است که وجود مقدّس حضرتشان چطور ما را می سازند؟ آیا ما برای تربیت شدن باید برویم پیش اشخاص، یا خود حضرت نظر خاصّی دارند، یا راه سومی در کار است؟ به همین دلیل بنده هفده، هجده سال پیش، از قرآن و روایات شروع کردم تا ببینم حضرت السّاعه و الآن چه نوع تربیتی انجام می دهند؟ یک چیزهایی هم البتّه به اذن خداوند جمع و جور کردم، خداوند و وجود مقدّس حضرتشان هم لطف کردند، ولی بنده احساس کردم آوردن آن در جامعه از بعضی جهات قابل تأمّل و دقّت است.
واقعاً حضرتشان چه نوع تربیتی برای ما دارند؟ زیرا ما اعتقادمان این است، با دلایلی که می دانیم اهل بیت(ع)، قرآن ناطق هستند. از بای بسم الله تا آخر قرآن همه به نوعی ازتجلیات نور ولی الله است؛ چون خداوند اسم شریفش را ظهور می دهد و ظهور اسم خداوند تجلّی ولی الله است. مرحوم مجلسی نظرشان این است که فقط ۶۰ تا ۷۰ آیه قرآن درباره امام مهدی(ع) است، امّا من اعتقادم این نیست، بلکه معتقدم چون ایشان قرآن ناطق هستند، همه قرآن یک نوع عنایت و تجلّی از حضرتشان دارد. با استناد به آیات و روایات تربیت این است که: تربیت شدن خیلی مهم است؛ یعنی اگر تمام علم های الهی، تمام قدرت های الهی در اختیار من باشد؛ ولیکن من انسانیت، شرافت و خلق و خویی که مرضی خداست، نداشته باشم زیان آور است. مثلاً بلعم باعورا علم اسم اعظم را می دانست و قدرتش را داشت؛ ولیکن نتیجه عکس گرفت. خیلی مهم است که این قلب ها و دل ها ساخته شود و ما تربیت بشویم، ادب شویم تا این وجود آمادگی و پذیرش این را داشته باشد که نظر حق، اراده حق، حرف حق که آمد، بتوانیم بپذیریم. امّا شرمنده ام خود خداوند هم بلا تشبیه اگر تشریف بیاورند یک مطلبی را بگویند اگر من نخواهم حق جو باشم، اثرگذار نخواهد بود.
سومین مطلبی که در جامعه های مذهبی کم مطرح می شود و خیلی کم اهمّیت است، امّا در مناجات های حضرت سجّاد(ع) و در بین روایات خیلی مطرح است، بحث روحیه داشتن، شاد بودن و انبساط دل است. تا صحبت از حسینیه و مسجد می شود ارتکاز ذهنی گریه است، اشک، ناراحتی، غم و غصّه است. هر جا مثلاً توسّل به امام زمان و اهل بیت(ع)، انجام شود مربوط به گرفتاری هاست. امّا ما برویم در خانه خدا و چهارده معصوم(ع) تا روحمان شاد بشود، انبساط درونی پیدا کنیم و اصلاً بخندیم. آیه قرآن هم هست که «أنّه هو اضحک و ابکی.» آیا اصلاً نظر خدا و اهل بیت(ع) هست که ما بخندیم یا نه؟ در جامعه های مذهبی به بحث خنده، شاد بودن، لذّت های حقیقی زندگی، تفریحات، کم پرداخته و روی آنها کم سرمایه گذاری می شود. به قول امام سجّاد(ع) در مناجات مبارکشان اگر آدم آن روحیه و انبساط را نداشته باشد، چطور می خواهد تقویت بشود و در خانه خدا برود و عنایت بگیرد!؟ اصلاً چطور حال داشته باشد؟ من احساس کردم واقعاً در این گونه مسائل خیلی کم کار می شود و بنابراین یک حالت بسیار خشکی از این جهت دیده شده است. همه ما چه پیرمرد باشیم چه پیرزن، آخرش یک دل شادی را می خواهیم که این جان و دلمان به قول معروف مثل حبیب بن مظاهر، خندان بیاید و وارد کربلا بشود. نمی دانیم باید این را از کجا پیدا بکنیم. اگر روی این هم کار بشود، خیلی عالی است که ببینیم آقا ولی عصر(ع)، چطور خنده می آورند، شادی می آورند، انبساط دل می آورند و روحیه می آورند که عنوان قرآنی اش بشارت است. ببینید در قرآن برای خوش کردن دل بحث بشارت داریم، بشارت می دهند، مژده می دهند این هم اگر رویش کار بشود، خیلی مفید است.
* لطفاً در صورت امکان در مورد این بحث شادی و نشاط که اشاره فرمودید، توضیح بیشتری بدهید.
امام کاظم(ع) می فرمایند: که ساعاتتان را جوری تنظیم کنید که تفکّر در قدرت خدا، کسب و کار، عبادت و زندگی و ساعتی هم برای تفریح بخواهید. فرمول تفریح چیست؟ چطور می شود که یک دل شاد می شود؟ آقا هم یک چنین کاری می کنند، اوّل باید فرمولش را پیدا کرد تا ببینیم که وجود مقدّسشان این کار را چگونه انجام می دهند؟ ما اگر بتوانیم جامعه مذهبی مان را تقویت کنیم فعّال کنیم و روحیه بدهیم، خیلی خوب می توانند بگریند. مقدّمه هر گریه ای، انبساط دل است تا انسان بتواند آن اشک واقعی، آن اشک شوق و ذوق را داشته باشد. اشک امام حسین(ع) با اشکی که من برای پدر و مادرم یا عزیزی که از دست می رود می ریزم، فرق دارد. این یک اشک معرفتی است، اشکی است که رحمت خدا با آن می آید و در آن انبساط وجود دارد، شما می بینید بعد از اشک برای امام حسین(ع) روحتان باز می شود، امّا وقتی مثلاً به قبرستان می روید برای عزیزتان که از دنیا رفته است گریه می کنید، تازه دلتان می گیرد. ما یک انبساط و تفریح می خواهیم. در تفریحات چند چیز وجود دارد:
۱ـ نظم؛ ما تفریح نامنظّم نداریم. یک نظمی در آن هست، باغی که همه اش به هم ریخته باشد، نمی شود و آهنگ و موسیقی که نظم نداشته باشد، نمی شود. هر کاری که تفریح باشد، یک نظم خاصّی دارد. در ظاهر ما وقتی خسته می شویم و روح و شادیمان را از دست می دهیم که یک بی نظمی در کار بیاید.
۲ـ در تمام تفریحات تنوّع فکری وجود دارد، چه سالم، چه ناسالم، با یک وسیله ای فکر را تنوّعش می دهند.
۳ ـ نو شدن؛ برخلاف آنکه خیلی ها می گویند: ما در تفریح و شادی ها فکر را راکد می کنیم. اتّفاقاً کاملاً برعکس آن است، یعنی تمام اینها یک نوع فکر جدید به انسان می دهد و این فکر جدید چون از آن حالت بیرون می آید، انسان احساس شادی می کند. بنابراین به تعداد انسان های عالم تفریحات وجود دارد. تفریحی که شما می توانید داشته باشید، من جور دیگر می توانم داشته باشم. امّا فرمولش یکی است. ممکن است شما از کتاب خواندن لذّت ببرید امّا من مثلاً ممکن است تفریحم نماز باشد، یکی دیگر ممکن است تفریحش گل های باغ باشد. امّا چطور سالم و ناسالمش را تعیین کنیم؟ حجّت الله آن تفریحات سالم را ایجاد می کنند. چطور؟ به انسان رشد می دهند، انسان را حقیقت بین می کنند، تنوّع فکری و فکر جدیدی که به او می دهند، خوابش نمی کند؛ بیدارش می کند و به او رحم می دهد، انصاف می دهد و باز برمی گردد به صفات فطرتی. من اگر یک تفریحی بکنم که بی انصاف بشوم و حقّ شما را بخورم، این تفریح ناسالم است، ولو قرآن خواندن باشد، من باید قرآن بخوانم که شاد بشوم، منصف بشوم و دوست داشته باشم که انسانی دیگر خوشحال است.
* در عصر غیبت چگونه می توان از وجود آن حضرت بهره برداری کرد، آیا راه خاصّی وجود دارد؟
این مطلب مهمّی است که چگونه می توانیم از نور حجّت الله استفاده کنیم؟ در مبحث تشرّفات، من نمی توانم به قیل و قال ها تکیه کنم؛ بگویم که مثلاً بزرگی گفته است که اگر این ختم را انجام دهید، می توانید، یا مثلاً بزرگی گفته است که اگر چهل شب چکار بکنید، چهل شب چهارشنبه فلان جا بروید… چون همه اینها را من امتحان کردم و دیدم جواب نمی دهد. چیزی که من به اذن خداوند دریافته ام، این است که اگر انسان به فکر برود حقیقت خودش را پیدا کند و واقعاً تشنه بشود که «اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک». اگر انسان پی ببرد که واقعاً تشنه است و درخواست کند از پروردگار، جلّ جلاله، برایش (تشرّف) پیش می آورد، البتّه به چند شرط: نخواهد دکّان باز کند، نخواهد مدّعی باشد، نخواهد ریاست طلبی بکند، نخواهد خودش را مطرح کند و شهرت طلبی بکند. باید پاک پاک پاک باشد. یعنی اگر ذرّه ای حرص و طمع آدم را بگیرد یا بخواهد یک عنوانی برای خودش در جامعه درست بکند، به هیچ وجه این مسئله ممکن نمی شود. اگر کسی تمام عمر این موانع را مخصوصاً حبّ ریاست، حبّ شهرت، حبّ این چیزها را بگذارد کنار و واقعاً بخواهد، چند امتحان سر راه هست: اوّل، باید امید انسان از همه قطع بشود. من اگر امید دارم که این و آن کمکم کنند، نمی شود «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک.» دوم، خدا را باید از رگ حیات خودم به خودم نزدیکتر بدانم. سوم، جایی که خدا نیست، نباید در ذهنم بیاید. همه جا محضر خداست. اگر انسان این چند امتحان را پس بدهد، موفّق می شود و کاری به گناه اصلاً ندارد. من اعتقادم این است که گناه خودش صرفاً گناه نیست، ولی ریشه ها و علّت های درونی دارد؛ یعنی وقتی من مغرور شدم، مبتلا می شوم به گناه چشم، دست، زبان و جوارح دیگر؛ وقتی که من حریص شدم، مبتلا می شوم به خیانت در امانت و امثال آن؛ وقتی من حسود شدم مبتلا به گناهان سخن چینی، تهمت، غیبت و. .. می شوم. بنابراین اگر این درون از غیر پاک شد و واقعاً «هب لی کمال الانقطاع» آمد و انسان همیشه خودش را در محضر خدا دید و مغرور نشد، خود خداوند، جلّ جلاله، راه را روشن می کنند. من اینجا متمسّک می شوم به قسمتی از زیارت امین الله؛ «اللّهمّ إنّ قلوب المخبتین الیک والهه و سبل الرّاغبین إلیک شارعه»؛ راه کسی که رغبت کند به سوی تو باز است. مسلّماً وقتی که راه خدا باز است، مسلّماً راه حجّت الله هم به این وضوح باز است «و اعلام القاصدین الیک واضحه». غیبت به این معنا اصلاً مفهوم ندارد که، نستعیذ بالله، حضرت رحمت خدا را غیب کرده باشند. اصلاً نمی شود و خدا دستگاهش را تعطیل نمی کند. این غیبت به این دلیل است که انسان از آن عالم چشم ظاهری به درون و تعقّل و تفکّر و دل وارد بشود و حقیقت را پیدا کند. بنابراین در اکثر ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 