پاورپوینت کامل حضرت صاحب الامر(ع) کیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حضرت صاحب الامر(ع) کیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت صاحب الامر(ع) کیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت صاحب الامر(ع) کیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
شخصیّت معصوم(ع) دو جنبه دارد: جنبه بشری و جنبه ای که ایشان به وسیله آن به عالم بالا و ملاء اعلی متّصل گشته و ارتباط برقرار می کنند. طریقه کسب معرفت الزاماً باید متناسب با همان چیزی باشد که می خواهیم نسبت به آن معرفت پیدا کنیم با ابزار و وسایلی که در دسترس ماست. ما اصلاً شایسته شناخت پیدا کردن نسبت به این شخصیْت منحصر به فرد نیستیم، چه علمای طبیعی و تجربی و چه فلاسفه و عرفا و حکیمان عادی، هیچکدام توانایی چنین چیزی را ندارند؛ زیرا شخصیّت معصوم(ع) در ظرف وسایل شناخت انسان نمی گنجد.
شخصیّت معصوم(ع) دو جنبه دارد: جنبه بشری و جنبه ای که ایشان به وسیله آن به عالم بالا و ملاء اعلی متّصل گشته و ارتباط برقرار می کنند. طریقه کسب معرفت الزاماً باید متناسب با همان چیزی باشد که می خواهیم نسبت به آن معرفت پیدا کنیم با ابزار و وسایلی که در دسترس ماست. ما اصلاً شایسته شناخت پیدا کردن نسبت به این شخصیّت منحصر به فرد نیستیم، چه علمای طبیعی و تجربی و چه فلاسفه و عرفا و حکیمان عادی، هیچ کدام توانایی چنین چیزی را ندارند؛حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در ابتدای سخنان خود دو سؤال مطرح می کنند و بعد به پاسخ این دو می پردازند. ایشان می گویند:
حضرت صاحب(ع) کیست و چگونه می توان با ایشان ارتباط برقرار کرد؟
برای دست یافتن به پاسخ سؤال اوّل، باید مسیری که برای نیل به مقصود در نظر داریم، مشخّص شود؛ زیرا معرفت پیدا کردن به وجود ایشان خود نیازمند معرفت و شناخت است.
شخصیّت معصوم(ع) دو جنبه دارد: جنبه بشری و جنبه ای که ایشان به وسیله آن به عالم بالا و ملاء اعلی متّصل گشته و ارتباط برقرار می کنند. طریقه کسب معرفت الزاماً باید متناسب با همان چیزی باشد که می خواهیم نسبت به آن معرفت پیدا کنیم با ابزار و وسایلی که در دسترس ماست. ما اصلاً شایسته شناخت پیدا کردن نسبت به این شخصیّت منحصر به فرد نیستیم، چه علمای طبیعی و تجربی و چه فلاسفه و عرفا و حکیمان عادی، هیچ کدام توانایی چنین چیزی را ندارند؛ زیرا شخصیّت معصوم(ع) در ظرف وسایل شناخت انسان نمی گنجد.
شناختن امام معصوم(ع) و ویژگی هایی که از سوی خداوند متعال به او لطف شده، تنها برای کسانی مقدور و میسّر است که به مقام عصمت دست یافته باشند و او همان حکیمی است که می داند چه خبر است و قضیه از چه قرار است؟ نه فیلسوفان که از طریق فلسفه و نظریّات فلسفی گام برمی دارند و نه علمای طبیعی با قوانین و ابزارشان و نه عارفان که با استعانت از عرفان و ادلّه ذوقیشان طیّ طریق می کنند. تنهاآنها که به مقام عصمت رسیده اند و با آن و در آن زیسته اند، معصوم(ع) را می شناسند و ایشان را به ما می شناسانند.
از این روست که پیش از هر چیز دیگری، برای یافتن پاسخ سؤالمان باید بفهمیم که خود امامت چیست و به چه معناست؟ و پس از آن به طور کلّی و عمومی امام را شناخته و به دنبالش، جویای معرفت حضرت حجّت(ع) شویم.
امام و امامت
از جمله گفتارهای ارزنده معصومان(ع) در باب تعریف امام و امامت گفتاری از امام رضا(ع) است. طبیعی است که در یک جلسه که هیچ، درصد جلسه هم نمی توان ماهیّت امامت را به خوبی ترسیم کرد و توضیح داد؛ لیکن مقصود ما از این صحبت ها این است که برای آنها که اهل تلاشند و اوقات خویش را به تفکّر در اعماق علوم اسلامی، نظیر فقه و اصول می گذرانند، در اصول اعتقادات هم فتح بابی بشود.
امام رضا(ع) در این روایت ابتدا به تعریف امامت پرداخته اند و سپس امام و ویژگی هایش را تبیین نموده اند که مجموعاً بیست و هشت مبحث را در برمی گیرد. در اینجا صرفاً به یکی از این مباحث اشاره می کنیم که درجه و رتبه امامت را در قوس صعود و سلسله موجودات بیان می کند.آن حضرت می فرمایند:
«إنّ الإمامه أجلّ قدرا و أعظم شأنا و أعلا مکانا و أمنع جانبا و أبعد غورا من أن یبلغها الناس بعقولهم أوینالوهم بآرائهم أویقیموا إماما باختیارهم؛۲
قدر امامت بسیار والاتر و شأن آن با عظمت تر و مکانش مرتفع تر و فاصله اش [با مردم عادی] دورتر و عمقش بیشتر از آن است که مردم با عقل هایشان بتوانند بدان دست یابند یا اینکه با نظریّات خویش بدان وقوف یافته یا اینکه امامی برای خویش برگزینند».
آنچه برای علما مهم است، فهم و درایت روایت است نه خود آن.
تعبیر اوّل امام رضا(ع) اجلّ از والائی امامت است و والایی قدر و مقام می طلبد.
تعبیر دوم ایشان اعظم از عظمت آن است و عظمت هم خود نیازمند شأنی است که بدان فهمیده شود.
تعبیر سوم اعلی از برتری اش بوده و برتری محتاج مکان است.
تعبیر چهارم امنع حکایت از دست نیافتنی بودنش دارد و آن هم نیاز به مکانی برای فهم دارد.
تعبیر پنجم ابعد را با توجّه به معنای تعمّق می توان دریافت.
و ضمن این اوصاف است که می توان نظاره گر تجلّی علم امام رضا(ع) بود که امام به علمش شناخته می شود. یکی از مصیبت های ما این است که اوقات خویش را صرف فهم کلمات و عبارات ابوعلی سینا و دیگران کرده ایم و به فهم گفتار معصومان(ع) نپرداخته ایم که با اشاره ای کوچک در کلامشان میلیاردها مغز، همانند عقل ابوعلی سینا را به بار می آورد.
هر کدام از کلمات ایشان، خود غوغایی از علم است و محتاج تلاش جدّی عقلی تا بتوان آن را فهمید و موضوع و محمول و متعلّق و متعلّقٌ به را دریافت و با وجود این، آیا می توان فهمید که حقیقت امامت چیست؟
هیهات! که بتوانیم حقّ فهم و درکش را ادا کنیم.
امامت کجای سلسله مراتب هستی قرار گرفته است؟
أعظم شأنا… و أبعد غوراً من یبلغها الناس بعقولهم.
تنها به عبارت «أبعد غوراً» بیاندیشید تا دریابید که موضوع در اینجا، همانند منطقه الفراغ ها و سیاه چاله هایی است که ستاره شناسان از آن سخن می گویند که هر نور و شعاعی در آنجا خاموش می گردد و هر ستاره ای را متلاشی و منهدم می کند. در ابتدای این فضای بی انتها، زمین گیر شده و هرگز نخواهد توانست عمق و انتهایش را بیابد.
حضرت فرموده اند که شخصیّت امام از جنس عالم بالاست؛ دستگاهی الهی است با عمقی بسیار و به مراتب بزرگ تر از آنکه مردم بتوانند با عقل ها و اندیشه های خویش بدان دست یابند. تمام انسان ها و بلکه اصلاً طبیعت بشری قابلیّت و قدرت فهم این موضوع را ندارد.
«بعقولهم» یعنی عقل تمام ارباب واصحاب اندیشه که عقل افلاطون و ارسطو و ابوعلی سینا و شیخ انصاری هم در این میان است؛ تمام عقل ها که بدینجا برسند، نورشان خاموش می گردد و قدرت هایشان درهم می شکند.
نصب امام
این اوّلین نکته روایت مذکور بود، نکته بعدی در آن این است که امام می فرمایند: «یا اینکه به اختیار و انتخاب خویش امامی برگزینند یا با آراء و اندیشه های خود بتوانند بدان دست یابند.» سؤالی در اینجا پیش می آید که دلیل این مدّعا چیست؟ دلیلی که حضرت برای آن می فرمایند، ضعف و ناتوانی مردم از درک امامت و انتخاب امام است و با لفظ «إن الإمامه» آن را بیان کرده و به دنبال آن پنج مورد از عناوین این علّت را تبیین می کنند.
«إنّ الأمامه خصّ اللّه عزّوجلّ بها ابراهیم الخلیل،علیه السلام، بعد النبوه و الخله قربته ثالثه و فضیله شرّفه بها و اشار بها ذکره فقال…
ثم أکرمه اللّه تعالی بأن جعلها فی ذرّیتّه أهل الصفوه والطهاره فقال… فلم تزل فی ذرّیتّه یرثها بعض عن بعض قرنا فقرنا حتّی ورثّها اللّه تعالی النبی، صلی اللّه علیه وآله، فقال جلّ و تعالی…
فکانت له خاصّه فقلّدها، صلی اللّه علیه وآله، علیّا، علیه السلام، بأمر اللّه تعالی علی رسم ما فرض اللّه فصارت فی ذرّیتّه الأصفیاء الذین آتاهم اللّه العلم والإیمان، بقوله…
فهی فی ولد علی، علیه السلام، خاصه إلی یوم القیامه إذ لا نبیّ بعد محمّد، صلی اللّه علیه و آله، فمن أین یختار هؤلاء الجهّال؟!؛۳
خداوند متعال امامت را به ابراهیم خلیل(ع) پس از نبوّت و خلیل گشتن او در رتبه سوم عطا نمود و این امر فضیلتی بود که به وی عنایت کرد و مقام و منزلتش را بدان رفعت بخشید و فرمود: سپس خداوند متعال وی را اکرام نمود و آن را در میان آن دسته از ذریّه و خاندانش که اهل صفا و طهارت بودند، قرار داد و فرمود: پس همواره این منصب در خاندانش دست به دست می گشت و از هم به ارث می بردند تا اینکه خداوند متعال آن را نصیب حضرت ختمی مرتبت(ص) گردانید و فرمود: از آن حضرتش بود تا آنکه آن را به رسم آنچه خداوند برایشان واجب گردانده بود، به دست علی(ع) سپرد و پس از ایشان هم در خاندان پاکش که خداوند علم و ایمان عطایشان گردانیده بود، قرار گرفت که فرمود: این منصب تا قیامت در میان فرزندان علی(ع) قرار دارد؛ چرا که هیچ پیامبری پس از محمّد(ص) نخواهد آمد. پس این جاهلان چگونه و از کجا می خواهند (امامی برای خویش) برگزینند؟!»
با این حساب امامت، مقامی است که خداوند حضرت ابراهیم(ع) را مخصوص آن گردانید و به ناچار باید با آنکه مرحمت کرده و آنکه به او مرحمت شده و با آنچه بدو لطف کرده اند، آشنا شد. آنکه لطف کرده، خداوند سبحان بوده است؛ با اسم جامعش که تمام صفات کمالی را در خود جای داده است و به حضرت ابراهیم(ع) عنایت شده که پس از آنکه در ابتدا، به مقام نبوّت و سپس به مقام خلیلی دست یافت، شایسته چنین عطایی شد. وقتی که می گوییم مقام نبوّت، منظورمان آن مقامی است که به قول قرآن در «آیه ۷۵ سوره
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 