پاورپوینت کامل سهم امام چقدر است؟ ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سهم امام چقدر است؟ ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سهم امام چقدر است؟ ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سهم امام چقدر است؟ ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

یک ماه مانده به شعبان و شروع عید ولایت و امامت، جوان خوش سیمایی از جانب سردبیر یکی از رسانه های مذهبی مأموریت یافته بود تا با من مصاحبه کند. در ساعت مقرّر با قلم و کاغذ و ضبط صوت خبرنگاری وارد شد؛ در حالی که بر یک برگ کاغذ سفید چند سؤال تایپ شده داشت. سؤال ها را روبه روی من گذاشت و دکمه ضبط صوت را فشرد. ..

سال های درازیست که با گفت وگوهای مناسبتی روزنامه نگارها خو کرده ام؛ از همان سال های اوّلیه ورودم به جمع روزنامه نگاران. این امر مختصّ ماه شعبان و رمضان نبود. دفاتر و کشوی میز تحریریّه همه مطبوعات مملوّ از بایگانی پرونده های اشخاص و ایّام و حوادث ملّی و مذهبی است که به دلیل تعلّق خاطر مردم یا مردان صاحب منصب به آنها، موضوع مقاله ها و مصاحبه ها می شوند. متناسب با روز و روزنامه، به سراغ بایگانی می روند، گرد و خاک یک ساله را می تکانند و بهانه ای می سازند و صفحاتی را از یادداشت ها و عکس ها می انبارند و نفس راحتی کشیده و دیگر بار دل به روز، شخص و حادثه ای دیگر می سپارند و این چرخه هماره در دفاتر مطبوعات و صفحات رسانه ها در حال چرخش است.

سهم امام زمان(عج) از رسانه های ما چقدر است؟

یادم نمی آید این عبارت، اوّلین سؤال تایپ شده بر کاغذ سفید آن خبرنگار بود یا آنکه پر رنگ تر از بقیه سؤالات به چشم آمد و ذهن مرا به یک باره به خودش درگیر ساخت. او می خواست بداند از دیدگاه من، سهم امام از هزاران هزار رسانه چاق و لاغر چقدر است؟ و شاید هم می خواست بپرسد، رسانه های رنگارنگ عصر ما، در میان هزارها و میلیون ها فرصت گفت وگو چه سهمی را به امام زمان(ع) اختصاص می دهند. بی حاشیه و مقدّمه از آن جوان پرسیدم: سهم امام از چی؟ از امکانات یا از فرصت ها؟ و بی آنکه منتظر پاسخ او شوم، ادامه دادم، ما چه تعریفی از خود و جایگاه و مقام خود اراده کرده ایم که گمان می بریم می توانیم برای امام و سهم او از چند بلندگو و رادیو و تلویزیون و. .. سخن بگوییم یا مالک روزنامه و مجلّه ای بخواهد از تقسیم سهام و سهم امام از رنگین نامه اش بنویسد؟

از منظری دیگر، ما دانسته یا نادانسته واجد چه سهمی از معرفت و شناخت درباره امام و حجّت مبین حضرت حق هستیم؟ و این شناخت را از کجا حاصل کرده ایم و منبع و مصدر علم ما درباره امام معصوم(ع) کجاست که گمان می بریم می توانیم به ارائه تعریف و تعیین جایگاه و سهم امام از چیزی یا جایی مشغول شویم؟

می دانستم سخنم کمی پیچیده شده و از ظرفیّت آن جوان و کشش ذهنی او خارج شده، بنابراین گفتم:

امام زمان(ع) خلیفه خدا، حجّت حضرت حق، قائم مقام او، مالک و صاحب اختیار کلّ هستی به اذن الله است. شخص شخیصی که بود و نبود جمله خلایق آشکار و نهان در گرو بودن ایشان است.

مگر نه این است که ما ایشان را، بقیّـ[الله، خلیفـ[الله،حجّـ[اللهو. .. خطابمی کنیم؟

خلیفه الزاماً واجد صفات آنکه از جانبش و به حکمش خلیفه شده باشد؛ وگرنه خلیفه نخواهد بود.

به قول خواجه شیراز که خطاب به ایشان می گوید:

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی ز یُمن صحّت توست

که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

جمال و کمال و صحّت عالم آشکار و نهان و ساکنان جمله عوالم ملکی و ملکوتی در همه مراتب و شعب و همه آنچه در معنی و مفهوم «ما سوی الله؛ آنچه که غیر خداست در هستی» مصداق پیدا می کند، در گرو و بسته سلامت و صحّت خلیفـ[الله است که واجد جمله شئونات خداوند (به اذن الله) است. از همین جاست که در جایی دیگر حضرت خواجه شیراز می فرماید:

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری

کلاه سروری ات کج مباد بر سر حُسن

که زیب بخت و سزاوار تخت و تاج سری

به بوی زلف و رخت می روند و می آیند

صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری

کلاه سروری و تاج سیادت و آقایی بر سر صاحب اختیار همه آفریده ها (به اذن الله)، حضرت حجّت خداست که به طفیلی و هوای او سایر مخلوقات رخصت و مجال آمد و شد و جلوه گری در صحن چمن هستی و صحرای عالم وجود می یابند.

در «دعای عدیله» می خوانیم: امام ما آن کسی است که: «ببقائه بقیتُ الدّنیا، بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السّماء؛ به بقاء و حضور او دنیا باقی است و به وجود و برکت اوست که رزق و روزی آفریده می رسد و به وجود اوست که زمین و آسمان ثابت مانده است.»

تا آن همه نباشد، امامی در مقام خلافت خداوندی، حکمش نافذ و جاری و لازم الاجرا بر بندگان نمی شود.

* در این حال ممکن است سؤال شود؛ امّا امام، یعنی خلیفه خداوند که در پس پرده غیبتند؟

در پاسخ باید گفت، اگرچه پرده غیبت و عدم حضور عینی امام در میان مردم، مجال اعمال ولایت و خلافت و امارت بر مردم را توسط امام از بین برده و به عبارتی امام، مبسوط الید نیستند؛ لیکن به دلیل داشتن و جاری بودن سایر شئونات، در کار عالم و آدم به اذن الله مشغولند و منشأ اثر اصلی می باشند؛ مانند تقدیر مقدّرات خلق عالم و جاری ساختن روزی آفریده های خداوند در هر صبح وشام و هر ماه و سال. این مردمند که بفهمی، نفهمی مانع از عمل امام و اعمال خلافت و امارت بر زمین شده اند؟ معصوم می فرماید:

ما اهل بیت، آن نعمتی هستیم که خداوند به سبب ما بندگان را نعمت داده است و این نعمتی است که منقطع نمی شود و خداوند از حقّ این نعمتی که به ایشان ارزانی داشته سؤال خواهد کرد.

موضوع ظهور، جز مبسوط الید شدن امام برای اعمال ولایت تمام عیار و اظهار سایر شئوناتی که خداوند به ایشان داده است، نیست. از این طریق کار خلق عالم رو به صلاح رفته و زمین از جور و فساد پاک می شود.

امام خود در زمره منتظرانند

امام(ع) از یک سو منتظر اذن پروردگار برای خروج از پرده غیبتند و از دیگر سو منتظر مردمند. قرار نیست که از طریق اعجاز یا مجبور کردن مردم حکومت حقّه جاری و ساری شود. آماده شدن مردم در موارد و مناسبات زیرقابل شناسایی است:

۱.پذیرش دولت عدل امام مبین؛

۲. آماده شدن مردم برای برگرداندن حقّ ضایع شده اوصیای پیامبر اکرم(ص) به ایشان؛

۳. آماده شدن مردم برای یاری دادن امام در اجرای احکام الهی و مجاهدت با ظالمان؛

۴. آماده شدن مردم برای تسلیم محض در برابر اوامر و نواهی امام(ع) و بالأخره؛

۵. و بالأخره انعقاد عهد درست جمعی با امام و روی گردانی از عهد امامت باطل (اهل کفر و شرک و نفاق).

اینها همگی در زمره پیش نیازهای امر ظهور مقدّس امام هستند.

ما موضوع و مفهوم انتظار را بد فهمیده ایم. قرار نیست، نشسته و دست بسته بر سر جادّه انتظار منتظر بمانیم. انتظار، رفتن به سوی امام است. در واقع منتظر اصلی و حقیقی، خداوند یکتا و امام زمانند. این رفتن است که مجال مبسوط الید شدن امام را به اذن الله فراهم می آورد؛ در حالی که در ما احساس استغناء و بی نیازی از امام موج می زند. گمان می کنیم همه امور درست و روبه راهست یا به مدد عقل و نفس علیل خودمان قابلیّت رو به راه شدن را پیدا می کند، ضمن آنکه به دلیل فقدان معرفت کامل درباره امام(ع)، از همه شئونات ایشان، از جمله استحقاق تمام و تام خلافت و امارت ایشان بر زمین بی خبریم. از همین روست که به جای آنکه در خدمت ایشان درآییم، برای امور خرد و جزیی، امام را در خدمت می آوریم. ایشان را برای سامان دادن و رتق و فتق امور جزیی و خرد زندگی که جملگی آلوده حوادث و هواجس است، وارد می کنیم و پس از مراد گرفتن دیگر بار بر سر کار خود می رویم. در واقع، ما به خودمان مراجعه می کنیم و نه به امام. رجوع حیث تفکّر و عمل ما به خودمان است؛ در حالی که خودمان هم در بند حوادث و هواجس اسیر هستیم.

انتظار به معنی رفتن و رها شدن است. گسست قفل های هوا و هوس که بر دست و پای مرغ اندیشه و عمل خود بسته ایم. به معنی بی اعتبار دانستن خود و جانشین کردن امام مبین، بر مسند و منصب تمام امور جزیی و کلّی حیات است. متأسّفانه ما در غفلت تمام، راه رسیدن به حقوق خودمان را هم گم کرده ایم.

چه کسی می تواند بگوید حقّ ما چیست؟ حقّ ما چقدر است؟ سهم ما چیست؟ سهم ما چقدر است؟ وقتی از خود، از انسان، تعریفی ناقص و مطابق آنچه این علوم و فنون بریده از وحی و عالمان سکولار دوران جدید به ما شناسانده اند، ارائه می دهیم، معلوم است که پی به حق و استحقاق و استعداد خود هم نبرده ایم.

ما خودمان را در دایره زمان و مکان فانی، این جهانی و تجربی یافته ایم و در همین فضا و مکان از خود تعریف داده ایم. آیا این تمامیّت انسان و حقیقت انسان چنان که کتاب آسمانی معرفی می کند، است؟

نتیجه این تعریف غلط، مقصد غلط، رفتن غلط و طیّ طریق کردن غلط انسان در عرصه زمین شده است.

اگر تعریف از انسان را عوض کنید، همه چیز عوض می شود. ما خودمان را از پنجره دید و تعریف دیگران شناخته ایم و از همین جا به دنبال آنان و برای رسیدن به مقصد آنان، مطابق آنان گام می زنیم و بر فریادها و ناله های جان و قلب و فطرت خود نیز بی اعتناییم.

بنی آدمی که تکلیفش درباره خودش چنین است، چگونه اراده می کند درباره خلیفـ[ الله و صاحب الأمر و العصر و مالک هستی تعیین سهم کند؟

می گفتیم در زمان مبسوط الید نبودن خلیفـ[ الله، یعنی امام عادل و رئوف منصوب از سوی حضرت حق و صاحب اختیار، همه خلایق مظلوم واقع می شوند، از جمله انسان ها. همه از حق و استحقاقشان دور می افتند و به عکس با مبسوط الید شدن امام، همه به حقّشان می رسند و چنان که آفریده شده اند، به مراتب عالی کمال دست می یابند.

تجربه کمال، حقّ تمامی آفریده های خداوند است؛ همه آنها برای طیّ مراتب کمالی آفریده شده اند.

امامت ظلم، طریق طیّ مراتب کمالی را برای جمله آفریده های خداوند مسدود می کند؛ چون او از این طریق می تواند بماند و ظالمانه حکم براند؛ چنان که از این طریق است که غیبت امام هم به درازا می کشد و مجال اعمال ولایت امام از بین می رود. فراموش نکنید که، رعایای امام، تنها انسان ها نیستند. همه مخلوقات ارضی و سماوی رعایای خلیفـت الله هستند.

صبح امید، امام مبین است که گوشه نشین پرده غیبت گشته و بدین ترتیب مجال سیر کمالی به نحو تمام از جمله آفریده ها سلب شده است. آن روز که پرده ها برافتد همه می توانند فریاد کنند:

صبح امید که شد معتکف پرده غیبت

گو برون آی که کار شب تار آخر شد

بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش

که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد

آن پریشانی شب های دراز و غم دل

همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

پریشانی، جمله بحران و بن بست های حاصل از غلبه ظلمتِ شبِ دراز ظالمان است که غم بر دل ها افکنده است.

جای خوشحالی است، شب تاریک ظلم جاری بر مقدورات و مقدّرات بشر، چون شب و روز حاصل از طلوع و غروب خورشید آسمان وقتی دارد که سر خواهد رسید و لاجرم نور خورشید حقیقی جمله کثافات و تیرگی ها را خواهد شست تا راه از بیراهه باز شناخته شود و سالک، راه مجال طیّ مراتب و خانه تکانی جان از غبار اغیار بیابد و به خورشید حقیقت قدسی برساند.

کاش مجال می یافتیم و با همین وسایل مدرن، مثل کامپیوتر، آمار تمامی جنایات و تباهی ها و جرم و جنایت جاری در میان مردم جهان را شناسایی و فهرست می کردیم. آنگاه درمی یافتیم در چه باتلاقی گرفتار آمده ایم. این همه نتیجه غیبت امام عادل در میان مردم است.

نتیجه ناگزیر دست بسته شدن امام عادل، بروز بحران و بن بست از جمله مناسبات جزیی و کلّی آفریده های خداوند است.

* چه کسی می تواند ادّعا کند که بحران زیست محیطی و نابودی زمین و دریا و جنگل ها، حقّ طبیعت است؟ چنان که کسی نمی تواند بپذیرد نابودی نسل میلیون ها موجود زنده در اثر بحران های زیست محیطی و رفتار ظالمانه بشر در عرصه زمینی، حقّ آن موجودات بوده است.

* آیا به بندهای استعمار، استثمار و حتّی استحمار گرفتار ساختن مظلومان و مستعضفان حقّ آنان است؟

آلوده شدن پهنه دریاها و اقیانوس ها و وسعت زمین به میلیاردها میلیارد تن موادّ شیمیایی مضر، حقّ طبیعت است؟

سقط هزاران هزار جنین از دامان مادران که سالانه به وقوع می پیوندد، حقّ این مخلوقات بی گناه است؟

قحطی و گرسنگی تحمیل شده بر بیش از دو سوم ساکنان کره زمین، حقّ مستضعفان است؟

* قتل عام هزاران و میلیون ها نفر از مردمان بیگناه در بحبوحه جنگ های خانمان برانداز، به چه جرمی اتّفاق افتاده است؟

* آیا سرایت هزاران نوع بیماری اخلاقی، روحی و روانی در میان جمله ساکنان زمین و آلودگی میلیون ها انسان به مفاسد اخلاقی حاصل از غلبه فرهنگ ها و تمدّن های ظالمانه، سرانجامی نیک برای مردم در پی دارد؟

و. .. هیچ کدام از آنچه را بر شمردیم، محصول حیات طیّبه در گستره زمین نیست؛ در حالی که حاصلِ دور ماندن بشر از حیات طیّبه هست و تحقّق این حیات طیّبه به تمامی در گرو حضور و عمل امام عادل و مصون از خطا و لغزش است.

وقتی پدر خانواده ای غایب باشد، طبیعی است که فرزندانش در معرض صدها دام و ابتلا و ضرب و شتم قرار می گیرند.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

«انا و علی ابواه هذه الامّه؛ من و علی پدران این امّتیم.»

ما اوّل پدر را از دست دادیم و سپس بی حفاظ و سپر و مراقب در معرض ضرب و شتم و لگد اغیار قرار گرفتیم.

پیامبر اکرم(ص) و علی(ع) در سیما و صورت امام مهدی(ع) متجلّی شده و ظهور یافته اند.

امام صادق(ع) فرمودند: «ما دوازده مهدی هستیم.» امام حسین(ع) نیز فرموده است: «از ما خاندان، دوازده مهدی خواهد بود که اوّلین آنها امیرمؤمنان، علیّ بن ابی طالب(ع) است و آخرین آنها نُهمین از فرزندان من است و او امام قائم به حق است. ..»۱

آنان نوری واحدند و جملگی امام و مهدی این امّتند و پدران آنها یکی پس از دیگری آمدند تا آنکه نوبت به آخرین آنها، یعنی حضرت صاحب الزّمان(ع) رسید.

فکر نمی کنید که ما مبتلای یک سوء تفاهم شده ایم؟

این جملات را خطاب به آن جوان خبرنگار گفتم که از سهم امام از رسانه ها پرسیده بود. با معلوم شدن جایگاه امام در هستی، سؤال از سهم امام از هر چیز در عالم، ناشی از سوء تفاهم است.

مثل آن است که ما از صاحب و مالک شش دانگ ملکی بپرسیم، سهمش از کلّ ملک چقدر است؟

سهم او از شش دانگ ملک، کلّ ملک است و اختیار تمام عیار درباره آن را دارد.

امام، به دلیل دارا بودن اولویّت، افضلیّت، اعلمیّت، اشرفیّت و مقام عالی و متعالی، نسبت به عموم ما سوی الله، در هر جا و هر زمان، درباره هر امر جزیی و کلّی، در میان همه معاملات مادّی و معنوی و درباره عموم خلایق (انسی، جنّی، حیوانات، نباتات، جامدات) دارای ولایت و حقّ تصرّف تامّ و تمام است به اذن الله و صاحب اختیار تمام، برای دخل و تصرّف در جزء و کلّ آن و این معنا و مفهوم درباره شأن امام و منصب امامت و جمله امامان و به تبع آنها، درباره آخرین مصداق و آخرین وصّی حضرت رسول اکرم(ص)، یعنی امام زمان(ع) درک نشده است و از همین رو، سالی یکی دو بار، در حاشیه حیات فردی و اجتماعی بحران زده و در حاشیه همه آنچه درباره اش تعلّق خاطر ویژه داریم، به ایشان می پردازیم.

مناسبتی را چونان سایر روزنامه نگاران و سایرین از مردم پاس می داریم و دیگر بار بر سر کار و بار و عادات معتاد شده خود می رویم.

واقعیّت تلخ را بخواهید؛ این عالیجناب، در این رسانه ها که شما هم از طرف یکی از همان ها روبه روی من نشسته ای، جایگاهی ندارد؛ در حالی که اساساً، ما چنان که اشاره داشتم، رقمی و عددی نیستیم که بخواهیم گستاخانه از سهم و جایگاه امام سخن بگوییم.

این منِ آفت زده، از کجا خود را نشسته بر عرش می شناسد که بخواهد سهمی به امام دهد؟ به دلیل همین جهالت، مبتلای عامیانه ترین و سطحی ترین آگاهی در این باره هستیم. بی سبب نیست که از میان هزاران رسانه و میلیون ها ساعت برنامه در کلّ سال و سالیان دراز، تنها بخ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.