پاورپوینت کامل راه های نرفته! ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راه های نرفته! ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راه های نرفته! ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل راه های نرفته! ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

اشاره: طیّ سه ده گذشته بر «انقلاب اسلامی ایران»، از راه های رفته بسیار گفته و شنیده ایم. تغییرات حادث شده در مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و. ..؛ امّا برای مراقبت و محافظت از این انقلاب، ژرفا بخشیدن به دگرگونی ها و پیراستن این درخت سبز از آفت ها و آسیب ها جا دارد که از راه های نرفته نیز سخن به میان آوریم.

در تجربه همه گذشتگان آمده است؛ چنانچه اصلاحگری و تحوّل از درون یک حوزه رهنگی و تمدّنی رخ ندهد، دیر یا زود در شرایط انفعالی، همان حوزه از عوامل و حوزه های فرهنگی و تمدّنی خارجی و بیگانه متأثّر شده و ره به دیاری دیگر و مغایر با خاستگاه اصلی خواهد پویید.

بر آن بودیم تا از سر خیرخواهی و احساس خویشی درباره نهضت بزرگی که خداوند توفیق حضور در آن را به هم ما ارزانی داشت و مراقبت از آن را نیز در تکلیف ما وارد ساخت، از راه های نرفته بگوییم. در این شماره تنها توفیق افتتاح کلام را یافتیم و با گفت وگویی با جناب آقای مهدی نصیری که خود از چهره های دردمند و دل سوز انقلاب اسلامی بوده و هستند، وجهی از این عبارت را بیان داشتیم. بدیهی است که مجال گفت وگوی بسیاری فراهم است که امید می رود خداوند توفیق پرداختن به وجوه مختلف مطلب را عطا کند. ان شاالله

+ موعود: به استناد این سخن که درباره موضوع ظهور حضرت صاحب الزّمان(ع) و تأثیر رفتار ما در سرعت یافتن این واقعه مطالب بسیاری بیان شده است و کسی که درباره امام معرفت داشته باشد، ولایت تامّ حضرت را گردن نهاده و خودش را مقیّد و مکلّف بشناسد، برایش عقب یا جلو افتادن ظهور تفاوتی ندارد و منظور از آمادگی و آماده شدن هم به معنای این است که کاری کنیم که همه مقدّمات ظهور اتّفاق افتد، ما چشم به این نداریم که تنها ما عاملیم و ظهور تنها به ما بستگی دارد. ما در هر صورت خودمان را در هیئت فردی و جمعی مکلّف می شناسیم. به گونه ای عمل بکنیم باید که عقب یا جلو افتادن ظهور فرقی به حال ما نکند و از این منظر به موضوع نگاه کنیم، در این باره چه می فرمایید؟

*آقای نصیری: باید دید مسئله ظهور چقدر بستگی به اعمال و رفتار ما دارد یا به چه نوع از اعمال و رفتار ما بستگی دارد؛ مثلاًً آیا اگر همه تبانی کنیم که ظهور اتّفاق نیافتد، ظهور عقب خواهد افتاد؟

+ موعود: و به عکس اگر همه مسیر درست را طی کنیم، ظهور جلو می افتد؟

از نظر ما این مسئله شرط لازم است؛ ولی کافی نیست. این مطلب حکایت همان سخنرانی است که گفته بود: امام مبسوط الید نیست و باید امام مبسوط الید بشود و چون مبسوط الید شدن امام منوط به آزاد شدن «حجاز» است! جمهوری اسلامی باید به حجاز حمله و آنجا را آزاد کند تا امام مبسوط الید شود. ما چون از تمامی حکمت های پشت پرده فلسفه غیبت بی اطّلاع هستیم؛ اگر بخواهیم بگوییم راز اصلی غیبت براساس همان اطّلاعات و اعمال ماست، بوالفضولی می کنیم. ما این مطلب را اساساًً درست نمی دانیم؛ ولی چنان که به مادستور داده شده، حسب آنچه به ما تکلیف شده، اگر عمل کنیم، امید این هست که این مدّت غیبت کم بشود. فاصله طولانی غیبت در اثر امید، درخواست، التجاء و ایجاد آمادگی کوتاه تر می شود.

* آقای نصیری: ما الآن که در مقام حکومت هستیم و نظام و امکانات اجرایی سیاسی در دست ماست، بسته به اینکه چه تلقّی ای از ظهور داشته باشیم، اعمال و رفتار ما خیلی فرق می کند. درک من از زمینه سازی این است که از یک سو جوامع بشری باید به احساس یأس کامل برسد و از سوی دیگر در میان مؤمنان، اقشار و گروه ها و بخش قابل توجّهی و نه صرفاً ۳۱۳ نفر، آمادگی روحی، روانی و عقیدتی برای این حادثه داشته باشند؛ ضمن آنکه در جای خودش اهل طلب، دعا، استغاثه و تضرّع هم جای خودش باشند. من با این تلقّی از زمینه سازی که ما باید بخشی از تمدّن اسلامی و مهدوی را بسازیم تا آقا ظهور کنند، موافق نیستم؛ مثلاًً ظهور بستگی به این ندارد که ما چقدر احکام خداوند را در دنیا یا در کشوری خاص پیاده کرده ایم. البتّه هر مقدار بتوان این کار را در هر کجا انجام داد، لازم و مطلوب و طبعاً مفید است؛ امّا وقوع حادثه ظهور منوط به آن نیست.

البتّه اینکه سیّد خراسانی یا یمانی با لشکریانشان به حضرت می پیوندند، بدین معناست که جریان های دینی و شیعی فعّالی قبل از ظهور وجود دارند که آماده حمایت و جان فشانی در رکاب حضرت حجّت(ع) هستند؛ امّا معنای آن الزاماً این نیست که آنها موفّق به تحقّق یک الگوی دینی از تمدّن، ولو به طور نسبی شده اند.

حرف من این است که چون در آخرالزّمان، یعنی همین روزگار ما، غلبه تمدّنی با کفر، الحاد و اومانیسم در سرتاسر جهان است و جامعه ما نیز به شدّت از این فضای تمدّنی متأثّر است، عرصه برای تحقّق مطلوب بسیاری از احکام الله تنگ است. بر این اساس، منطقی نیست که ما وعده تحقّق یک مدینه اسلامی هفتاد هشتاد درصدی را به مردم بدهیم. من گمان می کنم یکی از اشتباهاتی که ما مرتکب شدیم و همچنان به آن ادامه می دهیم، این است که از آغاز انقلاب تا به امروز چنین وعده هایی داده ایم؛ در حالی که به نظر من در یک برآیند نهایی از توانایی ها و تنگنا های داخلی، خارجی، تمدّنی و. .. ما اگر بتوانیم در حدّ توان و با انجام تکلیف در حوزه های فردی و جمعی، بخش هایی از اهداف دینی مان را هم محقّق کنیم، کار بزرگی انجام داده ایم. اینکه ما وعده هفتاد هشتاد درصدی بدهیم، هم خودمان را به عنوان نظام و مسئولان دچار مشکل می کنیم و هم جامعه را نسبت به خود مسئله دار می کنیم. این امر به راحتی برای مردم قابل توضیح است که ما چه تنگناهایی برای تحقّق یک جامعه تراز اسلامی داریم. اگر این مسئله برای مردم توضیح داده شود، آنگاه بسیاری از تعارضات روحی و اجتماعی که ناشی از این مسئله است که چرا جامعه آن گونه که وعده داده شده، دینی نشده است، کاهش خواهد یافت؛ به طور مثال، از جمله بحث هایی که ظرف این سی و دو سال پس از انقلاب مطرح بوده است، موضوع بانک داری اسلامی است. ما همچنان از امکان و بعضاً از محقّق شدن بانک داری اسلامی سخن می گوییم؛ در حالی که از این نکته غافلیم که بانک، امری مدرن و محصول اقتصاد مدرن بوده و ماهیتاً ربوی است و بدون ربا نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. مثلاًً آیا شما می توانید در روزگار کنونی جریمه تأخیر در پرداخت بدهی ها را که غیر شرعی است، حذف کنید؟ آیا حذف این جریمه به متضرّر شدن بانک یا ورشکستگی آنها منجر نخواهد شد؟ آیا بانک ها می توانند به راحتی بر اجرای درست عقود نظارت کنند؟ آیا دیوان سالاری بانکی خود منشاء بسیاری از مفاسد، نظیر آنچه که در اختلاس اخیر دیدیم، نیست؟ و ده ها معضل دیگر، با وجود این چه اصراری بر سخن گفتن از بانک داری اسلامی داریم و چرا برای مردم تنگنا های این امر را توضیح نمی دهیم و نمی گوییم که ما امروز گریزی از این نوع بانک در عین حال که اسلامی نیست، نداریم؟ و چرا تلاشمان را بر این امر متمرکز نمی کنیم که مثلاًً میزان سود بانکی را کاهش دهیم یا مثلاًً صندوق های قرض الحسنه را برای مبالغ پایینی که مردم به آن نیاز دارند، گسترش بدهیم.

در نظام تعلیم و تربیت و رسانه ها هم مسئله به همین شکل است. ما عموماً مشکل نظام تعلیم و تربیت و غیر اسلامی بودن دانشگاه ها را تنها به مدیران یا فقدان برنامه ریزی یا سالم نبودن فضای حاکم بر آن یا فقدان اساتید مناسب و معتقد به اندازه کافی مربوط می کنیم؛ این بخش جایگاه خودش را دارد؛ در حالی که غافلیم از الحاد و سکولاریسم که امری نهادینه شده در سلوک علمی نظام تعلیم و تربیت جدید است که عمری یک صد ساله در کشور ما دارد و این مشکلی نیست که با یک خیز سیاسی یا برنامه ریزی معمولی اصلاح شود. ما بدون توجّه به این مسئله شعار می دهیم و بعد به سرجای اوّل خودمان برمی گردیم و کلّی تعارض و مشکل برای خودمان و دیگران درست می کنیم. در نظام رسانه ای ما، یعنی سینما و رادیو و تلویزیون و مطبوعات هم مسئله همین گونه است. یعنی این رسانه ها برای پاسخ به یک نیاز دینی و روحی و معنوی ساخته نشده اند و از طرفی دین دار بودن فرد و جامعه، هیچ منوط به وجود این رسانه ها نیست؛ بلکه کارکرد اساسی این رسانه ها در بهترین حالت، ایجاد سرگرمی است و البتّه هرگز مسئله به سرگرمی محدود نمی شود و خیلی از اقتضائات باطل را با خود می آورد. ما از یک سو خرسندیم که مثلاًً از این رسانه ها سخنرانی ها و برنامه های مذهبی پخش می کنیم و از سوی دیگر هم فیلم و سریال و مستند خارجی و داخلی بسیاری که آمیخته به انواع سموم فکری و فرهنگی است، به خورد جامعه می دهیم. من هرگز نمی گویم بساط دانشگاه ها یا رسانه ها را برچینیم. این کار نه ممکن است و نه در شرایط کنونی مطلوب؛ امّا می گویم که اوّلاً بفهمیم که با چه واقعیت های تلخ و گریز ناپذیری مواجهیم؛ ثانیاًً به اندازه وسع و توانایی هایمان در صدد اصلاح نسبی اینها برآییم، از ادّعای اسلامی کردن رسانه و دانشگاه به مفهوم هفتاد هشتاد در صدی آن کوتاه بیاییم و این قدر خود و جامعه را آزار ندهیم.

+ موعود: یعنی عدم تحقّق مطلوب را شما به نبود شناخت لازم و کافی ما به طور کلّی از حوزه فرهنگی و تمدّنی غالب برمی گردانید؟

* آقای نصیری: خیر، مشکل اساسی در بستر تمدّنی ویرانی است که عرصه را بر بسیاری از اصلاحات اساسی و عمیق تنگ کرده است. اگر به شناخت درست برسیم، به این نتیجه می رسیم که امکان تحقّق مطلوب بسیاری از احکام و اصلاحات دینی وجود ندارد و وسع ما نسبی و محدود است. چون شناخت نداریم، فکر می کنیم هفتاد، هشتاد درصدش را می توانیم محقّق کنیم. وقتی نمی توانیم اصلاح کنیم، از همان اصلاح بیست، سی درصدی هم می مانیم. این مطلب به معنی نفی انقلاب و حکومت نیست و آن تلقّی ای نیست که باید قبل از ظهور دست روی دست گذاشت. نخیر باید تلاش کرد؛ امّا این بسیار مهم است که شما وسع و مقدورات و توانمندی و تنگنا های خودتان را بفهمید: «رَحِمَ اللهُ امْرَأً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَه»۱ وقتی یک حکومت تشکیل می شود، به همان اندازه که شناخت توانایی ها باید برایش مهم باشد، باید شناخت ناتوانایی ها هم مهم باشد. یعنی بدانیم به چه عرصه هایی می توانیم وارد شویم و چه عرصه هایی شدنی نیست و به همان میزان شدنی ها پیش برویم. این مطلب، شاید نکته جدیدی به نظر برسد؛ ولی من به ادّله مختلف روی این مطلب ایستاده ام.

+ موعود: این سخن شما مجال بزرگی برای توجیه بسیاری از ندانم کاری ها، سهل انگاری ها، بی برنامگی ها و بالأخره واگذاری پیشاپیش میدان به خصم فراهم می آورد. شاید هم گمان برده اید طیّ سه دهه اخیر به تمامی و بی کم و کاست منطبق بر استراتژی های اساسی، شناخت ماهیّت فرهنگی و تمدّنی غربی و مطابق احکام شرع مقدّس عمل کرده ایم که به این نتیجه رسیده و سقف دستاورد مسلمانان در تحقّق ارکان های اسلامی را حدود بیست تا سی درصد شناسایی می کنید و بیش از این را از عهده مسلمانان خارج می شناسید.

تردیدی نیست که همواره رابطه مستقیمی میان وسعت امکانات و انجام تکلیف وجود دارد و ما درباره مردمی مسلمان گفت وگو می کنیم که خداوند به آنها مجال تأسیس حکومت داده است. کسی ادّعا یا تمنّای تحقّق دولت کریمه اهل بیت(ع) را ندارد، چون این دولت قطعاً با دست با کفایت حجّت خداوند(ع) تحقّق می یابد؛ امّا فکر نمی کنید پذیرش بیست یا سی درصدی اصلاحات در هنگام وجود وسعت و قوّت ملک داری و حکومت، به معنای واگذاری میدان به خصم و قبول انفعال و حتّی شکست باشد؟

حرف من این است که واقع نگری در امر مبارزه و حکومت بسیار ضروری و حیاتی است و ما باید فهم درستی از زمانه و مؤلّفه های حاکم بر آن داشته باشیم. البتّه برخی ها سعی می کنند تا به ما بگویند که ما در دوران پیشرفت و تعالی بشر قرار داریم و مثلاً عصر علم و تکنیک و. .. است و دیگر جایی برای دین و شریعت نیست، بدیهی است که این به نوعی کفر و ارتداد و اعتقاد به سکولاریسم است.

* آقای نصیری: مگر همه ما این روایت را نخوانده ایم که همه اصناف و اقشار قبل از ظهور به حکومت می رسند و آزمایش خودشان را پس می دهند و توانمندی ها و ناتوانایی های خودشان را می فهمند تا وقتی حضرت آمدند، نگویند: اگر ماهم بودیم، چنین حکومت عدلی برپا می کردیم. این روایت حتماًً در مقام نفی مبارزه و انقلاب و تشکیل حکومت نیست؛ بلکه می خواهد متذکّر تنگناهایی شود که یک حکومت و انقلاب داعیه دار عدالت و معنویت و دیانت قبل از ظهور با آن مواجه می شود. ما از این روایت این استنباط را باید کنیم که قبل از ظهور، نمی توان وعده تحقّق مدینه اسلامی و عادله صد در صدی و هفتاد در صدی را به مردم داد و یک نهضت دینی و اصلاحی باید متوجّه این محدودیت باشد. حرف دیگر بنده در این باره این است که ما وقتی تحلیل درستی از تنگناها نداشته باشیم، نظام را دچار مشکل می کنیم و ای بسا مشکلات سیاسی و امنیّتی برای نظام درست می کنیم. نظامی که در چشم مردم، پیو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.