پاورپوینت کامل اسلام هراسی و اسلام گرایی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسلام هراسی و اسلام گرایی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام هراسی و اسلام گرایی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام هراسی و اسلام گرایی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
درک این معنا، یعنی شرایط انفعالی عارض شده بر حیات فرهنگی و تمدّنی غربی کمی سخت می نماید. سر و صدای ماشین های جنگی و رسانه ای مردان عصبانی، ساده دلان را می فریبد و گاه به هراس می اندازد.
این روزها احساس جریحه دار شده مسلمانان به دلیل هتک حرمت کشیش افراطی آمریکایی، تری جونز و هوادارنش به «قرآن مجید»، موج بزرگ اعتراضی را در میان مسلمانان سراسر جهان برپا کرده است. به همین مناسبت اخبار و تحلیل های خبری بسیاری از طریق رسانه ها منتشر شده است. دریچه های گشوده شده توسط روزنامه نگاران و تحلیل گران مباحث سیاسی، اجتماعی و مذهبی، هر یک منظری از حادثه را فراروی خوانندگان گشوده است.
در این نکته تردیدی نیست که «تری جونز» نه یک شخص، بلکه نماینده جریانی است که با تکیه بر قدرت و نفوذ مردان سیاسی و امنیّتی غرب، مجال طرح موضوع و عملیّاتی کردن آن را یافته است. به رغم آنکه، طرّاحان و عاملان از عکس العمل جهان اسلام و هزینه های تحمیلی بر غرب از این طریق با خبر بودند؛ لیکن این عمل شنیع همه قوّه و توان خود را از انگیزه ای اخذ می کند که از نظر غرب، از درجه ای و رتبه ای از ضرورت برخوردار است که پیشاپیش تحمّل خسارات ناشی از عکس العمل مسلمانان سراسر جهان را ممکن و ناگزیر می سازد.
قبل از آنکه دیدگاه خود را درباره این حادثه و عوامل محرّک آن بیان کنم، به حادثه ای مشابه اشاره می کنم که صدها سال قبل از این و در اوّلین فصل از حمله مغول به جهان اسلام رخ نمود. در آن سال هم بیگانگان از روی غرور و تبختر، قرآن ها را بر سنگفرش ها ریختند، هتک حرمت کردند و جنایت ها نمودند تا آنکه گذر ایّام نه تنها حقّانیت این مصحف آسمانی را ثابت کرد، بلکه هتّاکان را هم در خدمت قرآن و اسلام در آورد. ناقل این ماجرا، مرحوم عطا ملک جوینی، مورّخ و نویسنده «تاریخ جهانگشا» است.
تاریخ جهانگشا، در روایت سال های هول و هراس حمله مغول به سرزمین های اسلامی که به گواهی برخی مورّخان حاصل حیله و همراهی اربابان کلیسا برای حمله دو سویه شرقی و غربی مغول و صلیبیّون بود، روایتی شنیدنی از ورود چنگیز به «بخارا» و تصرّف مسجد آن شهر دارد. جوینی در تاریخش می نویسد:
چنگیز به مسجد راند و پیش مغصوره [محلّ ایستادن امام در مسجد] بایستاد و پسر او تولی پیاده شده و بر بالای منبر برآمد. چنگیز پرسید که سرای سلطان است؟ گفتند: خانه یزدان است. او نیز از اسب فرود آمد و بر دو سه پایه منبر برآمد و فرمود که: صحرا از علف خالی است. اسبان را شکم پر کنند. انبارها که در شهر بود، گشاده کردند و غلّه می کشیدند و صنادیق مصاحف [صندوق های قرآن ها] را به میان صحن مسجد می آوردند و مصاحف را در دست و پای می انداخت و صندوق ها را آخور اسبان می ساخت و کاسان نبید [جام های شراب] پیاپی کرده و مغنیان [آوازخوانان] شهری را حاضر آورده تا سماع و رقص می کردند و مغولان، بر اصول غنای خویش، آوازها بر کشیده.
در این حالت، امیر جلال الدّین علی بن الحسین الرندی که مقدّم و مقتدای سادات ماوراء النّهر بود و در زهد و ورع مشارالله [مورد اشاره و زبانزد] روی به رکن الدّین امام زاده، که از افاضل علمای عالم بود، آورد و گفت: مولانا! چه حالت است اینکه می بینم؟ به بیداری است یا رب یا بخواب؟
مولانا امام زاده گفت: خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست.
به راستی هم چنین بود و هست. گذر زمان راز همه آمد و شدها را برملا ساخت و سرکش ترین قوم بی فرهنگ و تمدّن را، مغول را واداشت تا بر آستان فرهنگ و تمدّن منبعث از قرآن، زانوی ادب به زمین زند. امّا در عصر ما؛ واقعه قرآن سوزی، در ایالات متّحده آمریکا؛ یعنی قطب غرب و تمدّن تکنولوژیک غربی در شرایطی و توسط قومی رقم می خورد که به رغم تصوّر در وضعیّـی کاملاً انفعالی به سر می برند.
درک این معنا، یعنی شرایط انفعالی عارض شده بر حیات فرهنگی و تمدّنی غربی کمی سخت می نماید. سر و صدای ماشین های جنگی و رسانه ای مردان عصبانی، ساده دلان را می فریبد و گاه به هراس می اندازد.
این ماجرا را از چند منظر می توان دید.
۱. اوّل سخن اینکه، به اعتراف بسیاری از اهل نظر در جهان، تاریخ غربی از روزهای آغازین قرن بیستم و شاید هم پیش تر، بحران در دو حوزه فرهنگی و تمدّنی را به تجربه نشسته است. این دو حوزه بحران را از منشأ دیگری، یعنی بحران در حوزه تفکّر و مبانی نظری دریافت کرده اند. غرب ابتدا در مبانی و مبادی نظری و دیدگاه کلّی به هستی، مبتلابه بحران شده و سپس در فرهنگ و صورت تمدّنی.
آمران و عاملان ماجرای قرآن سوزی، به درستی پی برده اند، عامل اصلی و مسبّب بروز شرایط انفعالی در غرب و همه آنچه که این انفعال در پی خواهد داشت، «کتاب» است و نه شخص.
اشخاص را می توان کشت و از آنان خلاص شد، امّا افکار را چه می توان کرد؟ عامل اصلی به چالش کشیده شدن غرب در حوزه فرهنگی و تمدّنی قبل از آنکه اشخاص باشند، افکارند. قرآن و اسلام، به تمامی، تاریخ و تفکّر، فرهنگ و تمدّن غربی را در بنیاد و مبانی، دچار بحران و چالش ساخته است. درست از همین جا، بنای به ظاهر سترگ و آهنین فرهنگی و تمدّنی غربی ضربه خورده و فرو می ریزد؛ چنان که چهارصد سال پیش از این، تفکّر اومانیستی و سکولاریستی در غرب، فرهنگ و تمدّن مسیحی را در بنیاد دچار بحران ساخت و در مسیری تدریجی باعث فروپاشی تمام عیار آن شد و فرهنگ و تمدّن مدرن خود را بر ویرانه های تاریخ قبلی بر کشید.
اینک، غرب، خود را مواجه با لرزش هایی در پایه ها می بیند. پایه های نظری، مبانی و مبادی ویژه ای که غرب را برپا داشته بود، امّا اینک تفکّری نو، دینی و مدّعی بر کشیدن بنای تمدّنی دیگر و مدّعی پیشنهاد شیوه نو در مدیریّت کلان سیاسی ـ اجتماعی بشر، از صحن و سرای کتاب آسمانی قرآن سر برآورده و به تمامی غرب و تاریخ و تفکّر و تمدّن چهارصد ساله اش را مورد بازخواست قرار داده و تهدید می نماید.
بی تردید هیچ کدام از ملل و نحل سابق و لا حق شرقی و غربی، همچون مسیحیّت و یهودیّت به دلیل ابتلا به تحریف و سکولاریزم وحشتناک قادر به بازخواست از مبانی نظری تمدّن غربی و به چالش کشیدن تمام عیار آن نیستند؛ مگر قرآن مجید و تفکّر ولایی هم سنگ آن.
از اینجاست که عرض کردم: آنان به درستی پی به عامل و مسبّب اصلی این فروپاشی برده اند. درک این همه از کشیشی وابسته به یک کلیسای محلّی خاسته نیست.
به خواست خداوند، پرده ای از قرآن برداشته شده و خصم قرآن (ابلیس و جنود زمینی اش) متذکّر واقعه ای شده اند که به فروپاشی و اضمحلال غرب می انجامد.
بی راه نیست اگر قول مولانا امام زاده را که در قرن ششم هجری قمری در مسجد بخارا زمزمه کرد، تکرار کنم:
باد بی نیازی خداوند است که می وزد!
تفکّر، نورانی و لطیف، امّا نافذ است. بی سر و صدا جان ها را متأثّر و متحوّل می کند و در پی اش، همه صورت ها را دیگرگون می سازد. از همین رو، هیچ سلاحی و سخت افزاری قادر به مقابله با آن نیست.
غرب امروزه، تفکّر دینی، آن هم از نوع قرآنی و منتسب به پیامبر آخرالزّمان را در خانه و بر فرش خود دارد. آن هنگام که چون نسیمی لطیف مرزهای غربی را با همه حارس و پاسبان در نوردید و وارد صحن و سرای انسان غربی شد و بنیاد فرهنگی چهارصد ساله را به چالش کشید و فضا را بر آن تنگ نمود، هیچ مهندسی و تکنوکراتی و هیچ ارتش و سلاحی، قادر به تهدید آن و بیرون راندنش نبود.
بد نیست از زبان غرب درباره جایگیر شدن تفکّر دینی اسلامی در غرب بشنویم تا امکان درک یکی از دلایل اصلی اسلام ستیزی و قرآن سوزی فراهم آید.
به شهادت اطّلاعات و آمار ارائه شده از سوی مجامع و رسانه های غربی، طیّ دهه های اخیر، اسلام به نحو شگفتی در غرب منتشر شده است و در میان عموم مذاهب، رقم اوّل رشد را از آن خود ساخته است.
روزنامه پر تیراژ «سیدنی مورنینگ هرالد» می نویسد:
اسلام از مرزهای جغرافیایی عبور می کند، مکتب های سیاسی و رژیم های ملّی را پشت سر می گذارد و کشورهای گوناگون شاهد تحرّک سیاسی و رشد پاینده اسلام خواهند بود.
در همین جهت، رئیس اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی «آلمان»، پتر فریش، با ابراز نگرانی از شرایط موجود گفته است که در قرن آینده، اسلام گرایی به بزرگ ترین خطر تبدیل می شود و علّت آن هم در این است که اصول حکمت الهی حکومتی که مسلمانان در تلاش برای دست یابی به آن هستند، به هیچ وجه با اصول نظام های دمکراتیک و لیبرال هم خوانی ندارد.
حکمت الهی و تفکّر قدسی دینی مسلمانان، در مقابل تفکّر خود بنیاد، اومانیستی و سکولاریستی غربی خود را می نماید.
خطر اصلی از جانب مردان جنگی و اسلحه، غرب را تهدید نمی کند. همگان بر این قول متّفقند که در سراسر جهان کمتر کسی را یاری مقابله با انواع سلاح های مدرن غربی است. نقطه آسیب پذیر و پاشنه آشیل غرب، ساحت نظری و فکری است. همان نقطه ای که قرآن آن را به چالش کشیده است؛ در حالی که تاریخ غرب، طیّ همه سال های قرن بیستم از این حوزه روی به ضعف نهاد و همه توش و توان خود را از دست داد.
آنگاه که پایه ها و اصول در خانه جان و ذهن و زبان انسان غربی و غرب زدگان فرو می ریزد، همه صورت های بر کشیده شده بر این پایه ها هم فرو می ریزند و همه مناسبات و معاملات اجتماعی، سیاسی و… را از خود متأثّر می سازد.
قرآن با متأثّر ساختن جهان بینی و دیگرگون ساختن جهان شناسی غربی، همه اخلاق و اعمال انسان های غربی و غرب زده را هم عوض می کند. درست به همین دلیل است که نویسنده «مجله فیگارو» می نویسد:
اینکه شعارهای مشهور مسلمانان با عنوان «قانون اساسی ما قرآن است» حکم یک بمب اجتماعی را در غرب خواهد داشت. حقیقتی که می توان آن ار از قوانین مربوط به روسری دریافت.
قانون اساسی وحیانی قرآنی در مقابل قراردادهای اجتماعی جعل شده توسط انسان های بریده از آسمان و کتب آسمانی به مثابه یک بمب، مناسبات اجتماعی غرب را از هم می پاشد.
هیچ کس نمی تواند به زور، زنان غربی را وادار به پذیرش روسری کند؛ در حالی که ورود قرآن به صحن و سرای دریافت ها و بینش ها، تمامی صورت و سیرت حیات زنان را دگرگون می سازد.
«قدرت» حقیقی پیش از آنکه حاصل قدرت بازو و سلاح باشد، حاصل تفکّر است. با سلاح سرد و گرم نمی توان بر فکر و اندیشه فائق آمد؛ در حالی که اندیشه، افراد مسلّح را بی سلاح و مردان بی سلاح را مسلّح می سازد تا در پی تفکّر و آرمانی خاص به راه افتاده و عمل کنند. قدرت آرمان، بر کشیده بر پایه تفکّر، از هر سلاحی کاراتر است.
غرب به خوبی می داند که دیر یا زود، مردان و زنان مسلّح به سلاح تفکّر و اندیشه دینی بر همه ساحت ها و سطوح فرهنگی و تمدّنی غربی فائق می آیند. از همین جا و قبل از آنکه همه فرصت ها از دست برود، غرب سعی در متوقّف کردن جریان سیّال اسلام خواهی دارد.
هنری کیسینجر، استراتژیست پیر و از اعضای اصلی مجامع مخفی ماسونی و یهودی در سال ۱۹۹۰ م. با درک خطر بزرگی که از سوی اسلام و مسلمانان غرب را تهدید می کند، نوشت:
در ده سال آینده، افزایش چشمگیر جمعیّت مسلمانان، بزرگترین خطر برای آمریکا خواهد بود و آمریکا باید برای جلوگیری از این خطر، با همکاری صادقانه و مخلصانه حکومت های کشورهای اسلامی، اقدامات گسترده ای را به عمل آورد تا در همه کشورهای اسلامی استفاده از ابزارها و داروهای کنترل کننده جمعیّت رواج پیدا کند.
کلام کسینجر در اثر کهولت و متأثّر از دریافت بنی اسرائیلی احمقانه است. این جمعیّت کثیر کشورهای مسلمان نیست که غرب را تهدید می کند، قدرت اسلام، قدرت تفکّر، قدرت قرآن و دریافت ویژه ای درباره عالم و آدم است که غرب را از درون انسان ها و به نحو بنیادین متأثّر ساخته و دیگرگون می سازد. این نکته را هم متدکّر می شوم که غرب ده ها سال است که از طرق مختلف سعی در کاهش جمعیّت مسلمانان و عقیم سازی مردان و زنان مسلمان دارد فاجعه ای که از آن به عنون «کشتار خاموش» یاد کرده ام. نویسنده فیگارو، در تمثیل زیبایی، از میزان نزدیک شدن مسلمانان به حوزه های مختلف ایدئولوژیک غربی و سینه به سینه ایستادن آنها در برابر صاحبان قدرت در آلمان سخن می گوید:
مسلمانان در آلمان تا بدان حد رشد کرده اند که اکنون سوسیال دمکرات ها در زمره همسایگان آنها در آمده اند. ساختمان مرکزی حزب دمکرات مسیحی آلمان در مقابل آنهاست. فاصله ساختمان مجلس تا دفتر مرکزی آنها چند متر بیشتر نیست و حتّی دفتر صدر اعظم در دسترسی آنها قرار دارد. حدّاقل چیزی که در مورد دفتر مرکزی مسلمانان آلمان می توان گفت، این است که جوانان محمّدی گام بلند و نیرومندانه در مسیر کسب قدرت برداشته اند.
قبل از آنکه آخرین فراز از موضوع را بیان کنم نگاهی به رشد و گسترش اسلام در غرب خواهم داشت:
رابرت اسپنسر، منتقد سرسخت اسلام که تاکنون و در همین راستای اسلام ستیزی هفت جلد کتاب، ده پژوهش و بیش از دویست مقاله نوشته است، به نقل از برنارد لوئیس، مستشرق یهودی الاصل آلمانی می نویسد: در پایان این قرن (قرن بیست و یکم) اروپا مسلمان خواهد شد.
خانم اوریانا فالاچی را بسیاری می شناسند. خبرنگار کهن سال جنگی که در اوایل انقلاب، برای انجام مصاحبه با امام خمینی(ره) به ایران آمد، در آخرین کتاب خود به نام «نیروی خرد» می نویسد:
ده درصد نوزادانی که در سطح کشورهای اتّحادیّه اروپا چشم به جهان می گشایند، مسلمان هستند.
حال، نگاهی گذرا به وضع اسلام در کشورهای غربی داشته باشیم. اوّل فرانسه:
فرانسه:
کارشناسان آمار، با مقایسه رشد دو جمعیّت مسلمان و مسیحی در فرانسه معتقدند این کشور تا چهل سال آینده به کشوری با جمعیّت حدّاکثری مسلمان تبدیل خواهد شد.
هم اکنون سی درصد کودکان و نوجوانان زیر ۲۰ سال در فرانسه مسلمانند. این نرخ در شهرهای بزرگی مثل «پاریس» «نیس» و «مارسی» ۴۵ درصد کودکان و نوجوانان زیر ۲۰ سال را شامل می شود.
بر اساس اطّلاعات فراهم شده، تا سال ۲۰۲۵ از هر پنج فرانسوی یک نفر مسلمان خواهد بود و چنانچه نرخ جمعیّت به همین منوال پیش رود، فرانسه به کشوری مسلمان تبدیل می شود.
در حال حاضر، تعداد ۵ میلیون نفر مسلمان در فرانسه زندگی می کند. این رقم بیشترین تعداد مسلمانان ساکن در یک کشور اروپایی را نشان می دهد.
باید دید سایر کشورهای اروپایی از چه وضعی برخوردارند.
انگلستان:
در سی سال پیش، جمعیّت مسلمانان انگلستان ۰۰۰,۸۲ نفر بود در حالی که امروزه، این تعداد به ۰۰۰,۵۰۰,۲ مسلمان در این کشور رسیده است. در این کشور بیش از یک هزار باب مسجد وجود دارد که بیشتر این مساجد و کلیساهای خریداری شده از مسیحیان تأسیس شده است.
نرخ رشد جمعیّت در بریتانیا ۶/۱ درصد است. در یونان ۳/۱ درصد، در آلمان ۳/۱ درصد در ایتالیا ۲/۱ و در اسپانیا ۱/۱ درصد است.
به شهادت کسانی که به انگلستان رفته و حوزه های علمیّه اسلامی این کشور را دیده اند، مجالس طلّاب در برخی مدارس بی شباهت به حوزه های علمیّه قم نیستند.
میانگین رشد جمعیّت مسیحیان در ۳۱ کشور اتّحادیه اروپا ۳۸/۱ درصد است در حالی که جمعیّت شناسان معتقدند اگر رشد جمعیّت یک کشور در ۲۵ سال متوالی کمتر از ۵/۲ درصد باشد نجات فرهنگ و تمدّن آن کشور امکان پذیر نخواهد بود. این همه در حالی که است که واتیکان، رسماً اعلام کرده است که: جمعیّت مسلمانان در جهان از جمعیّت کاتولیک ها بیشتر شده و ظرف ۵ الی ۶ سال دیگر، اسلام بزرگ ترین دین جهان خواهد بود.
آلمان
مجله فیگارو درباره حضور مسلمانان در مساجد و نمازخانه های وابسته به جوامع اسلامی آلمان می نویسد:
«حضور مسلمانان چنان است که پاپ، تنها می تواند رؤیای چنین استقبالی از کلیساها را در سر بپرورد.» مسلمانان در حال حاضر در آلمان، ۲۲
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 