پاورپوینت کامل ترکیب بند عاشورایی ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ترکیب بند عاشورایی ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترکیب بند عاشورایی ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ترکیب بند عاشورایی ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

در دلم ریخته ناگاه چه اندوه غریبی

تشنه ی روضه ام وحس صمیمانه ی سیبی

باید امشب بروم جاده خودش راه می افتد

جاده با زمزمه ی مقتل گل های غریبی

دفترم دستخوش جزر و مد شط فرات است

سهمم از باغچه ای لاله، غزل های نجیبی

با خودش برده مرا لهجه ی قرآنی پیری

کیستی پیر من ای آن که شهیدانه خطیبی؟!

کلماتش به سرم ریخت از آن خیمه، سرودم:

می شناسم تو حبیب ابن حبیب ابن حبیبی!

دستی از عرش می افتد به زمین، دست برآرید

آه می بینم از آن دست چه توفان مهیبی

ساعتی بعد ورق پاره ی انجیل در آتش

ساعتی بعد مسیح است به بالای صلیبی

ساعتی بعد سراسیمه به گودال می آید

در همین دشت زنی با چه شکوهی چه شکیبی!

((نیر))و ((محتشم )) ای کاش به گوشم بسرایند

سیزده بند به لب های خموشم بسرایند

(())

حج تان باطل اگردر عرفاتم ننشینید

تشنه لب در وزش شط فراتم ننشیند

سید آینه پوشانم ازین سمت بیایید

چه کسی گفت به کشتی نجاتم ننشینید

محو در جذبه ی پیغمبری ام پنجره تان کو

بی وضو در ملکوت کلماتم ننشینید

هان خود کعبه منم کیست زمن قبله نما تر

چه کسی گفت که در باب صلاتم ننشینید

با عبای نبوی روضه ی سیب است گلویم

کفر محضید اگر در نفحاتم ننشینید

چشم برعلقمه ای قوم عطشناک ترینید

وای اگر در گذر آب حیاتم ننشینید

من مفاتیح دعایم به خدا راه ندارید

تا که در معرض اذکار سماتم ننشینید

بعد ازاین هلهله تان حجت خورشید تمام است

در همین دشت قتیل العبراتم بنشینید!

از همین بادیه روزی عتباتی بدرخشد

((ساحل امنی و کشتی نجاتی ))بدرخشد

(())

پاسخش بود فقط تیر وهیاهوی پیاپی

کافری تیرمی انداخت به ساقی و خم می

ابن سعد ست می اند یشید از آنجا به حدیثی

که مبادا نخورم گندمی از مزرعه ی ری

با عبای نبوی سید گل های بهشت آه!

پاسخش بود فقط یکسره پاکوبی و هی هی

و فقط حر شهید آمده با موی پریشان

دست مولا ست که ناگاه گرفت آینه بروی

سرت افتاده به پایین چه شهیدانه می آیی!

مرحبا حر!چه شکوهی! تو چه آزاده ای وحی

چکمه بر دوش می آیی چه سماعی!چه شهودی!

ناگهان ولوله انداخته شور تو به هر شی

کس نمی فهمد از این قوم که فردا بدرخشد

سوره کهف در آن هلهله بر منبری از نی

لجن آلود کدامین صله ی ابن زیادند؟!

که جوابی به جز از هلهله ی سنگ ندادند

(())

عطش باغچه ای لاله ی پرپر به گلویش

محشری می شنوم از رجز حادثه جویش

رجز هاشمی کیست که در گوش فرات است

آب توفان تر از این جزر ومد افتاده به رویش؟

((ضاق صدری)) به لبش میرود آنجا که می افتد

چشم یک مادر و قنداقه ی شش ماهه به سویش

و نشسته است در خیمه چه بی تاب رقیه

تا بیاید مگر از علقمه با مشک، عمویش

(( یا اخا ادرک )) از آن سوبه هوا رفت خدایا

ساقی تشنه به خاک است و شکسته ست سبویش

خم شد آن گونه چه می خواست که آهسته بگوید

قلم اینجا به زمین می خورد از سر مگویش

لاله عباسی از آن روز عزیز است که دارد

در خودش سوره ای از سلسله ی خونی مویش!

تا ابد ماه سری در گذر علقمه دارد

و از آن دست وفا دار فقط زمزمه دارد

(())

چه کسی ریخت به هم طره پیغمبری اش را

دستی آشفت به صحرا ورق دلبری اش را

ابن سعد است هراسان نبی آمد! نبی آمد!

قتل این آینه افشا بکند کافری اش را

می تواند همه ی علقمه در مشت بگیرد

در رجز هاش ببین جزر و مد اکبری اش را

دختر ی تشنه نگاهش به چکا چاک و هیاهو

می فشارد به دو دستش گره ی روسری اش را

آمد از معرکه تا حس کند آغوش پدر را

تا بنوشد نمی از چشمه ی انگشتری اش را

آسمان خواست از آن خواهش معصوم بخشکد

ریخت بر وسعت صحرا تب نیلو فری اش را

می رود تا که در این ظهر عطشناک ببینند

شب پرستان همه شعشعه ی حیدر ی اش را

به پدر گفت که با جام می اینجاست پیمبر

کاش روح القدس آشفته می افراشت علم را

پدر افتاد ورق های گل سرخ در انگشت

پسرم داغ تو تنها به خداوند مرا کشت!

(())

ابن طاووس! بخوان تشنه بیاشوب زمین را

شرح منظومه ی هفتاد و دو خورشید جبین را

مجلس آماده شده سید طاووس کجایی؟

گوش کن می شنوی گریه ی جبریل امین را؟!

دسته ای سینه زن آمد به تماشای لهوفت

با همه بغض بخوان سوختن خیمه ی دین را

مقتل لاله بخوان قطعه به قطعه که گشایی

بر حسینیه ی ما پنجره ی خلد برین را

ابن طاووس! دلت صبح قیامت شد وقتی

می نوشتی به سر رحل نی آیات مبین را

ابن طاووس! دلم تاب نمی آورد اینجا

قسمت شعله ببین وسعتی از سبز ترین را

ابن طاووس! غروب است و من و خیمه در آتش

کشتگانند بدون کفن و خیمه در آتش

(())

مرغ شب نیست که یک حنجره حق حق بسراید

سخت دیر است زمانی که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.