پاورپوینت کامل تدابیر پیامبر برای تثبیت خلافت علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تدابیر پیامبر برای تثبیت خلافت علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تدابیر پیامبر برای تثبیت خلافت علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تدابیر پیامبر برای تثبیت خلافت علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

می توان تدابیر پیامبر اکرم(ص) در تبیین و تثبیت خلافت و جانشینی امام علی(ع) را در سه نوع خلاصه کرد:

۱ـ آمادگی تربیتی امام علی(ع) از کودکی و امتیاز او در کمالات و فضایل و علوم؛

۲ـ بیان نصوص ولایت و امامت؛

۳ـ اجرای عملی با تدابیر مخصوص در اواخر عمر پیامبر.

اینک هر یک از این سه مورد را توضیح می دهیم:

الف ـ آمادگی تربیتی

از آن جا که قرار بود خلیفه و جانشین رسول خدا(ص) امام علی بن ابی طالب(ع) باشد، لذا اراده و مشیّت الهی بر آن تعلّق گرفت که از همان ابتدای طفولیت در دامان رسول خدا(ص) و در مرکز وحی تربیت شود.

۱ـ حاکم نیشابوری می گوید: «از نعمت های خدا بر علی بن ابی طالب (ع) این بود که بر قریش قحطی شدیدی وارد شده، ابوطالب(ع) عیال وار بود. رسول خدا(ص) به عموی خود عباس، که از ثروتمندان بنی هاشم بود، فرمود: ای ابافضل! برادرت عیال وار است و قحطی بر مردم هجوم آورده، بیا به نزد او رویم و از عیالات او کم کنیم. من یکی از فرزندانش را انتخاب می کنم، تو نیز یک نفر را انتخاب کن، تا با کفالت آن دو از خرجش بکاهیم. عباس این پیشنهاد را پذیرفت و با پیامبر(ص) به نزد ابوطالب(ع) رفتند و پیشنهاد خود را بازگو کردند. ابوطالب(ع) عرض کرد: شما عقیل را نزد من بگذارید و هر کدام از فرزندانم را که می خواهید به منزل خود ببرید. رسول خدا(ص) علی(ع) را انتخاب کرد و عباس، جعفر را برگرفت. علی(ع) تا زمان بعثت پیامبر(ص)، با آن حضرت بود و از او پیروی کرده و او را تصدیق می نمود.»[۱]

۲ـ در آن ایّام پیامبر اکرم(ص) به مسجد الحرام می رفت تا نماز بخواند، علی(ع) و خدیجه نیز به دنبالش می رفتند و با او در مقابل دیدگان مردم نماز می خواندند، و این در زمانی بود که کسی غیر از این سه، روی زمین نماز نمی گزارد.[۲]

عباد بن عبدالله می گوید: از علی(ع) شنیدم که می فرمود: «من بنده خدا و برادر رسول خدا و صدّیق اکبرم؛ این ادعا را کسی بعد از من، غیر از دروغگو و افترا زننده، نمی کند، هفت سال، قبل از مردم با رسول خدا(ص) نماز گزاردم.»[۳]

ابن صباغ مالکی و ابن طلحه شافعی و دیگران نقل می کنند: «رسول خدا(ص) قبل از دعوت به رسالت خود هرگاه می خواست نماز بگزارد، به بیرون مکّه، در میان درّه ها، می رفت، تا مخفیانه نماز بخواند و علی(ع) را نیز با خود می برد، و هر دو با هم هر مقدار می خواستند نماز می گزاردند و باز می گشتند.»[۴]

۳ـ امام علی(ع) آن ایّام را، در نهج البلاغه چنین توصیف می کند: «شما می دانید که من نزد رسول خدا چه جایگاهی دارم، و خویشاوندیم با او در چه درجه است. آن گاه که کودک بودم مرا در کنارش می نهاد و در سینه خود جا می داد و در بستر خود می خوابانید، چنانکه تنم را به تن خویش می سود، و بوی خوشِ خود را به من می افشاند! و گاه بود که چیزی را می جَوید و به من می خورانید. از من دروغی نشنید و خطایی ندید.

هنگامی که از شیر گرفته شد خدا بزرگ ترین فرشته خود را شب و روز هم نشین او فرمود، تا راه های بزرگواری را پیمود و خوی های نیکوی جهان را فراهم نمود.

من در پی او بودم ـ در سفر و حضر ـ چنان که بچه شتری در پی مادر. هر روز برای من از اخلاقِ خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پیروی از آن می گماشت. هر سال در «حراء» خلوت می گزید، من او را می دیدم و جز من کسی وی را نمی دید. آن هنگام، اسلام در هیچ خانه ای جز در خانه ای که رسول خدا(ص) و خدیجه در آن بود، راه نیافته بود، من سوّمین آنان بودم. روشنایی وحی و پیامبری را می دیدم و بوی نبوت را می شنیدم.

من هنگامی که وحی بر او(ص) فرود آمد، آوای شیطان را شنیدم، گفتم: ای فرستاده خدا این آوا چیست؟ فرمود: این شیطان است و از این که او را نپرستند نومید و نگران است. همانا تو می شنوی آنچه را من می شنوم و می بینی آنچه را من می بینم، جز این که تو پیامبر نیستی و وزیری و به راه خیر می روی.»[۵]

۴ـ پیامبر اکرم(ص) هنگام هجرت به سوی مدینه، علی(ع) را انتخاب کرد تا در جای او بخوابد، آن گاه امانت ها را به صاحبانش برگرداند و سپس با بقیه زنان بنی هاشم به سوی مدینه هجرت کند.[۶]

۵ـ در سنین جوانی او را به دامادی خود برگزید، و بهترین زنان عالم یعنی فاطمه زهرا(ع) را به ازدواج او درآورد. و این هنگامی بود که خواستگاری ابوبکر و عمر را رد نموده بود.[۷]

پیامبر(ص) بعد از ازدواج فرمود: «من تو را به ازدواج کسی درآوردم که در اسلام از همه پیش تر و در علم از همه بیشتر و در حلم از همه عظیم تر است.»[۸]

۶ـ در غالب جنگ ها پرچم مسلمانان یا تنها مهاجرین به دست علی بن ابی طالب(ع) بود.[۹]

۷ـ در حجّه الوداع در هدی و قربانیِ پیامبر(ص) شریک شد.[۱۰]

۸ـ پیامبر(ص) در طول مدّت حیاتش او را امتیاز خاصّی داده بود، که احدی در آن شریک نگشت یعنی اجازه داده بود که علی(ع) ساعتی از سحر نزد او بیاید و با او مذاکره کند.[۱۱]

امام علی(ع) می فرمود: من با پیامبر(ص) شبانه روز دو بار ملاقات می کردم: یکی در شب و دیگری در روز.[۱۲]

۹ـ هنگام نزول آیه شریفه (وَ أمُرْ أهْلَکَ بِالصَّلاهِ) پیامبر(ص) هر روز صبح کنار خانه علی(ع) می آمد و می فرمود: «الصلاه رحمکم الله (إنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً)».[۱۳]

۱۰ـ در جنگ خیبر بعد از آن که ابوبکر و عمر کاری از پیش نبردند، پیامبر(ص) فرمود: پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند، خداوند او را هرگز خوار نخواهد کرد، باز نمی گردد تا آن که خداوند به دست او فتح و پیروزی برساند. آن گاه علی(ع) را خواست، و پرچم را به دست او داد و برایش دعا کرد. و پیروزی به دست علی(ع) حاصل شد.[۱۴]

۱۱ـ پیامبر(ص) ابوبکر را با سوره برائت، امیر بر حجّاج نمود، آن گاه به امر خداوند علی(ع) را به دنبال او فرستاد تا سوره را از دست او گرفته و خود، آن را بر مردم ابلاغ کند. پیامبر(ص) در پاسخ اعتراض ابوبکر فرمود: من امر شدم که خودم این سوره را ابلاغ کنم یا به کسی که از من است بدهم تا او ابلاغ نماید.»[۱۵]

۱۲ـ برخی از اصحاب دری را به سوی مسجد باز کرده بودند که پیامبر(ص) دستور داد تا همه درها بسته شود به جز در خانه علی(ع).[۱۶]

۱۳ـ عایشه می گوید: رسول خدا(ص) هنگام وفات خود فرمود: حبیبم را صدا بزنید که بیاید. ابوبکر را صدا زدند. تا نگاه رسول خدا(ص) به او افتاد سر خود را به زیر افکند. باز صدا زد: حبیبم را بگویید تا بیاید. عمر را خواستند. هنگامی که پیامبر(ص) نگاهش به او افتاد سر را به زیر افکند. سوّمین بار فرمود: حبیبم را بگویید تا بیاید. علی(ع) را صدا زدند. هنگامی که آمد، کنار خود نشانید و او را در پارچه ای که بر رویش بود، گرفت در این حال بود تا آن که رسول خدا(ص) دست در دستان علی(ع) از دنیا رحلت نمود.[۱۷]

امّ سلمه نیز می گوید: رسول خدا(ص) هنگام وفاتش با علی(ع) نجوا می نمود و اسراری را به او بازگو می کرد و در این حال بود که از دنیا رفت. لذا علی(ع) نزدیک ترین مردم به رسول خدا(ص) از حیث عهد و پیمان است.[۱۸]

۱۴ـ ترمذی از عبدالله بن عمر نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) بین اصحاب خود عقد اخوت بست. علی(ع) در حالی که گریان بود خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، بین اصحاب خود عقد اخوّت بستید ولی میان من و کسی عقد اخوت نبستید؟

رسول خدا(ص) فرمود: «تو برادر من در دنیا و آخرتی!»

توجه خاص پیامبر(ص) به علی(ع) جهتی جز آماده کردن علی(ع) برای خلافت نداشت، و اینکه نشان دهد تنها کسی که برای این پست و مقام قابلیّت دارد امام علی(ع) است.

ب ـ تصریح بر ولایت و امامت

تدبیر دیگر پیامبر اکرم(ص) این بود که در طول ۲۳ سال بعثت هر جا که موقعیت را مناسب می دید یادی از ولایت امام علی(ع) و جانشین خود کرده، و مردم را به این مسئله مهمّ تذکّر می داد. به برخی از آن ها فهرست وار اشاره می کنیم، زیرا در بحث «عوامل ظهور شیعه» به صورت مفصل اشاره نموده ایم:

آیات

۱ـ آیه ولایت: (انّما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون).[۱۹]

۲ـ آیه إنذار: (انّما انت منذر و لکل قوم هاد).[۲۰]

۳ـ آیه تبلیغ: (یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس).[۲۱]

۴ـ آیه اکمال: (الیوم الکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا).[۲۲]

۵ـ آیه تطهیر: (إنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).[۲۳]

۶ـ آیه اولی الامر: (أطِیعُوا اللهَ وَ أطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أولِی الأمْرِ مِنْکُمْ).[۲۴]

روایات

۱ـ حدیث غدیر: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه».[۲۵]

۲ـ حدیث دوازده خلیفه: «یکون بعدی إثنا عشر أمیراً کلّهم من قریش».[۲۶]

۳ـ حدیث ولایت: «و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی».[۲۷]

۴ـ حدیث وصایت: « انّ لکلّ نبیّ وصیّاً و وارثاً و إنّ علیّاً وصیّی و وارثی».[۲۸]

۵ـ حدیث منزلت؛ پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: « أنت منّی بمنزله هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی».[۲۹]

۶ـ حدیث خلافت؛ پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: « أنت أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له واطیعوا».[۳۰]

۷ـ حدیث ثقلین: « انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی، ما إن تمسکتم بهماه لن تضلّوا بعدی أبداً».[۳۱]

۸ـ حدیث مدینه علم: « انا مدینه العلم و علیّ بابها فمن اراد العلم فلیأتها من بابها».[۳۲]

۹ـ حدیث سفینه: « مثل اهل بیتی کسفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها زخّ فی النار».[۳۳]

۱۰ـ حدیث امان: « النجوم أمان لأهل السماء و أهل بیتی أمان لأمّتی من الاختلاف فإذا خالفتها قبیله من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبلیس».[۳۴]

۱۱ـ حدیث حق: « علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ یدور حیثما دار».[۳۵]

۱۲ـ حدیث قرآن: « علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ».[۳۶]

ج ـ تدابیر عملی

پیامبر اکرم(ص) در آخر عمر خود نیز برای تثبیت خلافت امام علی(ع) راه هایی را عملی کردند تا شاید جلوی مکر و حیله دیگران را در غصب خلافت بگیرند، ولی متأسفانه این تدابیر اثری نداشت، زیرا گروه مخالف، چنان قوی بود که نگذاشت این تدبیرهای پیامبر(ص) عملی شود. در این جا به چند نمونه از تدابیر عملی اشاره خواهیم کرد:

۱ـ بلند کردن دست امام علی(ع) در روز غدیر خم

پیامبر اکرم(ص) برای به جا آوردن آخرین حج که به حجه الوداع معروف شد با جماعت زیادی از اصحاب به سوی مکه حرکت کرد. در سرزمین عرفات برای مردم خطبه ای ایراد فرمود. در آن خطبه خواست امامان بعد از خود را معرفی کند تا امّت بعد از خود به گمراهی و فتنه و آشوب نیفتد. ولی گروه مخالف بنی هاشم که با خلافت اهل بیت(ع) دشمنی می ورزیدند در کمین بودند تا مبادا در آن جمع عظیم، پیامبر(ص) مطلبی بگوید و توطئه های آنان نقش بر آب شود. جابر بن سمره سوائی می گوید: من نزدیک پیامبر(ص) بودم تا سخنان او را بشنوم. حضرت در خطبه اش اشاره به خلفا و امیرانی بعد از خود نمود و فرمود: «امامان و خلفا و جانشینان بعد از من دوازده نفرند». جابر می گوید: پیامبر(ص) به این جا که رسید عده ای شلوغ کردند به حدّی که من نفهمیدم پیامبر(ص) چه گفت. از پدرم که نزدیک تر بود پرسیدم، گفت: پیامبر(ص) در ادامه فرمودند: «تمام آنان از قریشند».

شگفتا هنگامی که به مُسند جابر بن سمره در «مسند احمد» مراجعه می کنیم، می بینیم تعبیراتی از جابر آمده که سابقه نداشته است. در برخی از روایات جابر بن سمره آمده: هنگامی که سخن پیامبر(ص) به این نقطه رسید فرمود: جانشینان بعد از من دوازده نفرند: مردم فریاد زدند. در بعضی دیگر آمده «تکبیر گفتند» و در برخی دیگر: «شلوغ کردند» و در برخی دیگر: «بلند شده و نشستند».

جمع این روایات که همگی از یک راوی است به این است که در آن مجلس طیف مخالف دسته هایی را برای بر هم زدن مجلس قرار داده بود تا نگذارند که پیامبر(ص) به مقصود خود در امر خلافت و جانشینی برسد. و این دسته ها درصدد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.