پاورپوینت کامل سرچشمه خباثت و دشمنی ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرچشمه خباثت و دشمنی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرچشمه خباثت و دشمنی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سرچشمه خباثت و دشمنی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۵۳

جریان وهّابیت جریانی دست ساخته «انگلستان» در دل کشورهای اسلامی است، که این روزها آتش تمام فتنه ها و خون ریزی های جهان اسلام را از جهنّم فکری و اعتقادی پیروانش درمی آید. در نوشتار حاضر، نگاهی بسیار گذرا و اجمالی به زندگی نامه ابن تیمیه خواهیم انداخت.

ولادت و نسب ابن تیمیه

وی دوشنبه ۱۰ ربیع الأوّل سال ۶۶۱ ه. ق. در شهر «حرّان» (ترکیه امروزی) به دنیا آمد. شهر حرّان در زمان ابن تیمیه مرکز صابئه و بت پرستان و فلاسفه بود. ابن تیمیه در خانواده ای که یک قرن پرچمدار جریان حنبلی این شهر بود، به دنیا آمد و رشد یافت.

نکته قابل توجّه اینکه عرب بودن ابن تیمیه از حیث تاریخی قابل اثبات نیست و شواهد و قرائن قابل توجّهی وجود دارد که به استناد آن می توان احتمال صابئی و در نتیجه، اصالتاً یهودی بودن او را قبول کرد. به عبارت دیگر او را هم می توان از آنوسی ها و یهودیان تغییر دین داده برای ضربه زدن به اسلام دانست.

ابن تیمیه به سبب کثرت و تنوّع فعّالیت ها و شیوه رفتار خاصّش در امور سیاسی و برخورد سختگیرانه با پیروان مذاهب اسلامی، شخصیتی چالش برانگیز به شمار رفته و دو جبهه کاملًا متفاوت پدید آورده است؛ از یک سو، از طرفداری سرسختانه کسانی مانند ابن کثیر دمشقی، ابن قیم جوزیه و وهّابیان در دوره معاصر مخالفانی سرسخت از علمای مسلّم مذاهب اسلامی با او به مقابله پرداخته اند. افزون بر این، آرای او درباره زیارت قبور و تبرّک و توسّل و شفاعت، مبنای نگرش وهّابیان در اداره امور حرمین قرار گرفته است. هرچند آرای تندروانه ابن تیمیه درباره موضوعات پیش گفته و نیز نگرش تعصّب آمیزش به مذاهب اسلامی، نقش یک مؤسّس را در جریان سلفی به وی داده است، پیش از وی نیز شخصیت هایی چون عزّبن عبدالسّلام و محمّد بربهاری (متوفّای ۳۲۹ ه. ق. ) و برخی حنبلیان تندرو، چنین دیدگاه هایی داشته اند.

سلفی ها وی را با القابی چون مفسّر، رجالی، حافظ، مفتی، ادیب و لغت شناس و آگاه از کلام، ملل و نحل، تاریخ و اصول در کنار اوصافی چون زاهد و شجاع ستوده اند. وی تندخو بوده و در برابر مخالفان خود پرخاش می کرد. از قریحه شعر و حافظه قوی برخوردار بود. محمّدبن خضر (م. ۶۲۲ ق. ) جدّ اعلای وی از دانشمندان حنبلی مذهب و نخستین فرد ملقّب به ابن تیمیه بود که سبط ابن جوزی (م. ۶۵۴ ق. ) او را فردی انحصارطلب خوانده است که در آن خطّه، مجال فعّالیت به هیچ دانشوری نمی داد.

از جمله اتّفاقات مهمّ آن مقطع تاریخ جهان اسلام حمله هماهنگ شده مغول از شرق و صلیبیون از غرب بود. این جنگ های ویران کننده و خانمان برافکن تحت فرماندهی پنهان جریان یهود قرار بود، همانند دو لبه یک قیچی، اسلام و جهان اسلام را از صحنه گیتی محو کند که به لطف الهی در تحقّق این امر موفّق نشدند.

در سال ۶۶۷ ه. ق. وقتی که ابن تیمیه به سنّ شش سالگی رسید، مغولان شهر حرّان را ویران کردند و پدر او عبدالحلیم به اتّفاق همه افراد خانواده اش به «دمشق» رفت و در آنجا اقامت گزید. در اینجا بود که ابن تیمیه از پدر خویش که خود استاد بزرگی در مذهب حنبلی بود، تعلیم و تربیت بسیاری فراگرفت.

ابن کثیر می نویسد: به سال ۶۶۷ ه. ق. ابن تیمیه شش ساله، مردم حرّان از جمله پدر او، که از علمای بزرگ شهر بود، از ترس حمله مغول، شهر را ترک کردند و شهاب الدّین عبدالحلیم، پدر ابن تیمیه، به همراه خانواده، روانه دمشق شد.

آغاز تدریس و سخنرانی

شهاب الدّین (پدر ابن تیمیه) در شهر دمشق رئیس «دارالحدیث السکریه» و در مسجد جامع این شهر، صاحب کرسی شد و روزهای جمعه در آنجا سخنرانی می کرد.

در سال ۶۸۲ ه. ق. با مرگ پدر، ابن تیمیه ۱۹ ساله در دارالحدیث السکریه به تدریس پرداخت و سال بعد در «جامع اموی دمشق» پس از نماز برای اوّلین بار، به طور رسمی به منبر رفت و از ۱۷ شعبان همین سال بعد از وفات زین الدّین ابن المنجّا به جای او که شیخ الحنابله بود، متصدّی تدریس مدرسه «الحنبلیه» دمشق شد.

این تیمیه شخصی عصبی، تندخو و پرخاشگر بود و شاگردانش را هم به این وصف می شناختند. او شخصیتی واقع بین نداشت و برای مسائلی که مسلمانان در آن دوران سخت بدان توجّه داشتند و برای آنها حسّاس بود، اهمّیتی قائل نمی شد؛ زیرا در دورانی که مسلمانان بیش از هر چیز دیگر نیاز شدید به وحدت داشتند، وی با افشاندن بذر فتنه و درگیری، اوضاع مردم را هر از چندگاهی متشنّج می کرد و بخش وسیعی از توان حکومت و قضاوت را که می بایست صرف دفاع در برابر کفّار شود، به خود مشغول می کرد و با تشویق افکار و نشر عقاید باطل، آنها را هدر می داد.

سرآغازهجوم به فرق مختلف اسلامی

یکی از روزهای سال ۶۹۸ ه. ق. بین نماز ظهر و عصر، سوالاتی از او می شود و او در پاسخ سؤالات کتاب «العقیده الحمویه الکبری» را می نویسد و ضمن آن، با جمله ای به عقاید اشعریون حمله کرده و در نتیجه، جنجال بزرگی به پا می کند. ابن تیمیه را به دادگاه احضار می کنند و او در دادگاه حاضر نمی شود.

ابن تیمیه در سنّ ۴۲ سالگی «فصوص الحکم» محی الدّین ابن عربی را مطالعه کرد و بعد از آن به لعن و سبّ محی الدّین و پیروان او پرداخت و کتابی به نام «النّصوص علی الفصوص» در ردّ آن نوشت. سپس در نامه ای به شیخ کریم الدّین، شیخ «خانقاه سعیدالسّعداء» در «قاهره» از پیروان ابن عربی به عقاید محی الدّین، صدرالدّین قونوی و عفیف تلمسانی و ابن سبعین سخت تاخته و آنان را کافر خواند.

اوّلین تخریب آثار اسلامی

ابن تیمیه سال ۷۰۴ ه. ق. به مسجد «نارنج» (یا مسجد «تاریخ») در جوار مصلّای شهر دمشق رفت و سنگی را که می گفتند اثر پای حضرت رسول (ص) بر آن است و مردم به آن تبرّک می جستند، شکست و گفت: تبرّک و بوسیدن آن جایز نیست.

مشارکت و تشویق به شیعه کشی

ابن تیمیه به سال ۷۰۴ ه. ق. در قتل عامّ شیعیان «کسروان»، در امتداد اقدام های سرکوبگرانه ایوبیان و ممالیک برای قتل عامّ شیعیان و راندن آنان از «مصر» و «شام» و سپس «مدینه» و «لبنان»، نقشی مهم داشت. به گزارش ابن فضل الله عمری (م. ۷۴۹ ه. ق. ) گاه خود نیز در جنگ شرکت می جست و گاه جنگجویان را بدین کار تشویق می کرد و گاهی برای تدارک نیرو به نزد مهنّابن عیسی (م. ۷۳۵ ه. ق. ) از امرای قبایل ایلاتی شام می رفت و با تعابیر خشم آلود آنان را به لشکرکشی وامی داشت. به گفته ابن کثیر (م. ۷۴۸ ه. ق. ) او برای توجیه کشتارهایش، شیعیان را کافر و گمراه می نامید. دامنه این کشتار تا قتل عامّ علویان شمال لبنان، «قنیطره»، «عاقوره»، «بترون» و «عکا» نیز ادامه یافت. در پی این تاراج، کسانی که جان به در بردند، به مناطق دیگر کوچ کردند.

زندانی شدن های مکرّر

در رجب این سال، درباره «العقیده الواسطیه» (یکی دیگر از کتب ابن تیمیه) بحث و مناقشه پیش آمد و کار چنان بالا گرفت که نایب السّلطنه فرمان داد کسی درباره عقاید سخن نگوید. بعد از آن ابن تیمیه را برای محاکمه به مصر احضار کردند و در قلعه «جبل قاهره» مجلس محاکمه برپا شد، قاضی او را به دلیل پاسخ ندادن، به زندان محکوم کرد و او را در «حاره الدیلم» زندانی کردند. هر ۴ قاضی مذاهب چهارگانه مصر نیز به حبس او فتوا دادند. وی در سال های بعد حتّی با وساطت نایب السّلطنه حاضر به خروج از از زندان نشد.

هرچند در ربیع الاوّل سال ۷۰۶ ه. ق. امیرحسام الدّین مهنا بن ملک عیسی به زندان رفت و او را سوگند داد تا با او از زندان بیرون بیاید و او از زندان خارج شد؛ امّا در شوال همین سال بزرگان صوفیه به سبب حملات ابن تیمیه به ابن عربی از او شکایت کردند و او را در زندان قضات زندانی کردند.

نویسنده پرکار سلفی سازی

ابن تیمیه نویسنده ای پر کار بود. هیچ کس نتوانسته است تعداد قطعی کتاب های او را به دست آورد. او کتاب ها، فتاوی، مکاتبات و یادداشت های بی شماری باقی گذاشت و اغلب آنها را زمانی تصنیف کرد که زندانی بود. ذَهَبی شماره تألیفات ابن تیمیه را به طور تقریبی پانصد مورد می داند.

لجبازی با سلطان و زندانی شدن مجدّد

ابن تیمیه پس از طی شدن مدّت محکومیت خود، در سال ۷۰۹ ه. ق. به «اسکندریه» رفت و بعد از ۸ ماه اقامت دوباره به قاهره برگشت و چهارسال بعد وقتی خبر رسید که اولجایتو ایلخان مغول قصد حمله به بلاد شام را دارد، با سطان رهسپار دمشق شد. بعد از مدّتی وقتی از او خواستند در مسئله حلف به طلاق فتوی ندهد و سطان ملک ناصر نیز در نامه ای به او حکم کرد که فتوی ندهد؛ امّا ابن تیمیه فتوی داد و از همین رو در سال ۷۲۰ ه. ق. به خاطر لجبازی با سلطان، توبیخ و او را در «قلعه دمشق» زندانی کردند. در عاشورای ۷۲۱ ه. ق. با فرمان سلطان آزاد شد.

ابن تیمیه سال ۷۲۶ ه. ق. بار دیگر در «قلعه دمشق» زندانی شد و ماجرا از این قرار بود که ابن قیم جوزیه، شاگردش، در شهر «قدس» شفاعت و توسّل به انبیا را به فتوای ابن تیمیه جایز نشمرد و بلوایی به پاکرده بود. ابن قیم جوزی تنها کسی است که به ترویج افکار و اوهام استادش این تیمیه پرداخت.

دو سال بعد کتاب و کاغذ و قلم را در زندان به این سبب از او گرفتند که ابن الاخنایی، قاضی القضات مالکی قاهره، کتابی در مسئله زیارت نوشته بود و ابن تیمیه در زندان ردّی بر آن نوشت و او را جاهل خواند.

مرگ در زندان

ابن تیمیه در شب دوشنبه ۲۰ ذی قعده همان سال در زندان قلعه دمشق مُرد و ابن کثیر از شاگردانش بر جنازه اش حاضر شد.

دیدگاه علمای اهل سنّت درباره ابن تیمیه

اهل سنّت که در طول قرون متمادی برادرانه با شیعیان در مناطق مختلف دنیا زیسته اند، از ابن تیمیه و پیروانش، به مانند شیعیان دل خونی دارند و اساساً آنان را مسلمان نمی دانند، چه رسد به آنکه بخواهند دامن اهل سنّت را به نسبت دادن او به اهل سنّت لوث کنند:

۱- محمّدبن محمّد بخاری

وی به عنوان یک عالم حنفی مذهب، (م. ۸۴۱ ه. ق. ) فریاد می زند که هر کس به این تیمیه شیخ الإسلام بگوید، کافر است.

۲- ابن حجر عسقلانی

ابن حجر عسقلانی درکتاب «الدرر الکامنه» می نویسد که قضات اهل سنّت در زمان این تیمیه اعلام کردند:

هر کس معتقد به عقاید «ابن تیمیه» باشد، خون و مالش حلال است.

در ادامه مطالب، به دیدگاه های ابن حجر عسقلانی درباره زندیق و ملحد و بی دین و منافق دانستن ابن تیمیه خواهیم پرداخت.

۳- ابن حجر مکی

وی در کتابی، که حتّی بر علیه شیعه نوشته است، وقتی به این تیمیه می رسد، می گوید:

ابن تیمیه کسی است که خدا او را خوار و گمراه و کور و کر کرده است و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وی از شافعی ها و مالکی ها و حنفی ها، بر فساد افکار واقوال او ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.