پاورپوینت کامل پدیده ای به نام هارون یحیی ۸۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پدیده ای به نام هارون یحیی ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پدیده ای به نام هارون یحیی ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پدیده ای به نام هارون یحیی ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

گفت وگو با یلدریم چولاک

اشاره مهم و متفاوت: چندی قبل در رسانه ها، خبری درباره پیوستن هارون یحیی نویسنده مشهور «ترکیه» و منتقد جریان فراماسونری به این تشکیلات و گرفتن درجه ۳۳ (استادی) منتشر شد. از همان زمان به دنبال ارائه تحلیلی در خور و شایسته برای این پدیده مهمّ فرهنگی بودیم و مطالبی مانند «کشتی شکسته هارون یحیی» در موعود منتشر شد؛ امّا شاهدان عینی تحلیل گر می توانستند، مطالب متفاوتی را طرح کنند. از همین رو با یکی از فعّالان و متخصّصان حوزه تحلیل سیاسی اوضاع ترکیه گفت وگویی ترتیب دادیم. بخشی از مطالب مهمّی که در این گفت وگو آمده برای اوّلین بار است که منتشر می شود و برای بسیاری از خوانندگان تازگی خواهد داشت. امید که طبع شریف مولا را نیز بیاراید.

* با تشکر از شما که دعوت ما و زحمت سفر را قبول کردید، لطفاً بفرمایید درباره هارون یحیی گفت وگو را باید از کجا آغاز کنیم؟

می شود گفت، موضوع هارون یحیی در ترکیه، یکی از پروژه های خیلی قدیمی و شاخه ای از آن در «خاورمیانه» است که محدود به کشورهای اسلامی و کشورهای استراتژیک و ژئوپلتیک می شود.

* پس در واقع از اوّل، شما هارون یحیی را به عنوان یک پروژه تعریف می کنید؟

قطعاً یک پروژه کلان وجود دارد که هارون یحیی جزیی از آن پروژه است. امّا اینکه وی از اوّل، جزو پروژه بوده یا اینکه بعدها در آن قرار گرفته، مسئله مهمّی نیست. حرکت مهم است؛ زیرا هارون یحیی به تنهایی حرکت نمی کند. این جور اتّفاقات و فعّالیت ها نمی تواند شخصی باشد. چون اگر شخصی باشد، نمی تواند ادامه پیدا کند و معمولًا با مرگ یا با ترک آن کشور متوقّف می شود. وقتی ادامه پیدا می کند، یعنی این یک پروژه هدایت شده حمایت شده است.

چندی پیش آقای اردوغان که پنجاه و اندی از آراء ترکیه را به دست آورده بود و با همه قدرتی که در این کشور دارد، با حمایت از «داعش» و «النصره» و «القاعده» کشورش را وارد یک جنگ تمام عیار در «عراق» و «سوریه» کرد؛ چیزی که تا ده سال پیش، نه هیچ مسلمانی و نه هیچ چپ گرایی فکرش را هم نمی توانست بکند. اردوغان فردی مسلمان، خوب، نمازخوان، با خانم باحجاب است که ابداً مشروب نمی خورد، دیندار است و. . . و با این حال دست به چنین اقداماتی زده است! برای فهم چرایی این رفتار، ما باید تحلیل دقیق تری از فضای دو دهه اخیر ترکیه داشته باشیم.

اردوغان ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳ م. با یک روحانی درگیر شد که الآن در «پنسیلوانیای آمریکا» ست. معلوم شد که آن روحانی، دولت اصلی ترکیه بوده و آقای اردوغان دولت موازی ایشان بوده است. اردوغان اسم این را گذاشته بود، دولت موازی؛ امّا من می گویم برعکس، آن دولت اصلی بوده و اردوغان هنوز هم دولت موازی است.

آن روحانی، فتح الله گولن بود. آمریکا این خطوط موازی را ایجاد می کند و یک نسخه بدل را در یک متری خودش قرار می دهد تا در مواقع لزوم بتواند از آن به نحو احسن استفاده کند. اردوغان به هرحال مسلمان است و آمریکا هم می داند که برای پیشبرد اهداف شوم خود، به مسلمان ها نمی شود اعتماد کرد. ماجرای رسوایی اقتصادی ترکیه که سال گذشته خیلی رسانه ای شد، کار همین ها بود.

یک نکته خیلی مهم را هم لازم است در اینجا متذکر شوم. در دوره ما، اتّفاقات آن قدر سریع رخ می دهد و جلو می رود که ما از آنها عقب می افتیم. علاوه بر آن، کسانی که در مسیر رسانه ها قرار می گیرند، آن قدر بمباران اطّلاعاتی می شوند که قبل از اینکه یک مطلب را بفهمند، آن یکی اتّفاق می افتد و انسان ناچار می شود این را رها کند یا به دیگری بسپارد. من هم آن را به فردی پشت سر خودم می سپارم؛ چون اتّفاق و خبر بزرگ تری در این فاصله رخ داده است؛ امّا چرا خود سردمداران رسانه ها گیج نمی شوند؟ چون طرّاح این سناریو هستند و روش و محتوا را هم برای فرزند و نوه هایشان به ارث می گذارند. از آنجا که ما خودمان این مسائل را یاد نگرفته ایم، نمی توانیم آن را به دیگران هم یاد بدهیم. اساساً کاری کرده اند که ما هیچ وقت به هم اعتماد نمی کنیم و مسلمان ها کاملًا از هم جدا شده اند؛ سنّی به شیعه اعتماد نمی کند و در خود شیعه هم این یکی به آن یکی اعتماد نمی کند؛ مثلًا یکی ترک است، یکی فارس و. . . . روی همه اینها به موقع خوب کار شده است. آن قدر فارس ها برای ترک ها و ترک ها برای فارس ها و کردها و عرب ها جوک گفته اند که دیگر از چشم هم افتاده اند. به همین علّت است که وقتی در «ایران»، یک امام خمینی هم بیاید و شاه را زمین بزند، این تلّقی وجود دارد که بالأخره خمینی یک فارس است. خدا امام را رحمت کند. بسیار آدم بزرگی بود و اصالتاً هندی و نهایتاً عرب. امّا چه لزومی دارد که این مسائل مطرح شود؟ آن قدر این روی این واژه ها کار کرده اند که همیشه طیفی را تحت تأثیر قرار می دهد و در مواقع لازم، از آن به خوبی استفاده می کنند. از این جنس مطالب و عناوین هم زیاد است: حرّیت، دین، مذهب، ظهور (زبان، قیافه، رنگ). خلاصه هرچه داشته باشیم برای آنها مهم است و روی آن کار کرده اند.

* مقدّمه اجمالی و خوبی بود و فکر کنم بتوانیم به خود هارون یحیی بپردازیم.

باز لازم است مطلب دیگری را قبل از ورود به موضوع عدنان اکتار یا همان هارون یحیی، یادآور شوم. روحانی مشهوری در ترکیه است که به هارون حجا (حجه) شهرت دارد. «حجه» در ترکیه، یعنی روحانی، حاج آقا و حجّت الاسلام. استاد را هم حجا می گویند.

وی فردی انقلابی بود و در زمان پیروزی انقلاب ایران از آن طرفداری کرد. ما هم از طریق یک روحانی بسیار قوی و قدر دیگری، به نام صدرالدّین با امام خمینی، شهید مطهّری و بقیه آشنا شدیم. هارون حجه، سال ۵۵ مطالبی را از بزرگان ایران ترجمه کرده بود. او در ترکیه صاحب نفوذ و مقام فتوای اربکان، استاد اردوغان بود. هارون خیلی ها را تحت تأثیر نظرها و حرف های انقلابی ایشان قرار داد. هارون حجا، بعد از اینکه فهمید خمینی کیست و به هیچیک از کشورهای «شوروی»، «آمریکا» و «انگلیس» وابستگی ندارد و صرفاً یک روحانی مسلمان است که حرکتی را در ایران شروع کرده شروع به ترویج آراء و اندیشه های ایشان کرد که خیلی هم تأثیرگذار بود. هارون یحیی اسم هارون را از اینجا انتخاب کرده و این حرکت بسیار حساب شده و شیطنت آمیزی بوده است.

* یعنی اسمش را از آن روحانی انقلابی و محبوب گرفته است؟

بله. زیرا آن بنده خدا الآن خیلی ساکت شده و اصلًا به کسی کاری ندارد؛ چون کار دیگری نمی تواند بکند. هارون یحیی اوّل این اسم را که سابقه خوبی داشت، برای خودش انتخاب کرد. بعد از مدّتی هم پنهان شد و فقط اطرافیان خودش می دانستند او کیست. هارون یحیی گاهی اسم اربکان را استفاده می کرد. در ایران هم خیلی ها خوشحال شدند که او دارد اسرار شوالیه های معبد و ماسون ها را می نویسد و این در حالی بود که داشت مقدّمه چینی می کرد تا روزی بگوید اسم من خیلی بزرگ تر از اسم اربکان است؛ چه رسد به هارون حجه. او بعدها از دکتر احمدی نژاد و حتّی آیت الله خامنه ای با تعبیری مثل برادر من و مجاهد بزرگ یاد می کرد که بگوید آنها همتای من هستند. این همان روش معاویه است. من این مطلب را از مرحوم علّامه عسکری شنیدم که معاویه، نامه می نویسد به والی فلان شهر، می گوید از این به بعد، هر فضیلتی برای علی در احادیث نقل شده برای خلفا هم باید ساخته شود. . .

در مرحله بعد، هارون یحیی سراغ بعضی از ژنرال های ترکیه رفت. عدّه ای از آن ژنرال ها به هر حرکت مذهبی و اسلام نما حسّاسیت داشتند؛ چون با اسرائیلی ها کار می کردند. او اینها را با زن و دختر و. . . به دام می انداخت و فریب می داد. ماجرا که لو رفت، عدنان اکتار دستگیر شد و او را به زندان انداختند. البتّه در واقع بیمارستان بیماران روانی بود نه زندان.

او خودش نقل می کرد چیزهایی به من در بیمارستان روانی تزریق کردند و تحت فشار قرار گرفتم. بعد از آن تبرئه شدم. اتّهام عدنان اکتار این بود که دخترهای پولدار را جذب می کند و از آنها برای ارتباط با مقامات، شکار کردن سیاسی ها، اطّلاعات جمع کردن از نظامی ها و امنیتی ها، در شبکه ای که راه انداخته است، سوء استفاده می کند. او از اوّل چنین اسلامی داشت. در محیطی بسیار مرفّه زندگی می کرد و با افراد عادی کاری نداشت. فقط سراغ بسیار پولدارها می رفت. حتّی با پولدارهای معمولی کاری نداشت، پولدارهایی که زبان قوی داشتند و شیرین زبان بوده و خوب حرف می زدند و روی دیگران تأثیر می گذاشتند.

بیشتر آن پولدارها، نیاز به یک احساس روانی معنوی داشتند؛ امّا همزمان می خواستند که راه برایشان باز باشد تا هر کاری دلشان می خواهد، بکنند؛ مثلًا اگر می خواهند مشروب بخورند، راحت باشند و به قول معروف، همین قدر که دلشان پاک باشد و با آیه و حدیث حالی بکنند، کافی است. هارون یحیی ابتدا، به عنوان یک مبارز قوی در مقابل صهیونیست ها و ژنرال ها معرفی شد و همانند اردوغان مشهور شد. در ترکیه، این یک روش است که برای بالا بردن یک نفر، اوّل با او برخورد می کنند تا اعتماد مردم را جلب کنند. اردوغان هم قبل از اینکه نخست وزیر شود، دستگیر شد. آن هم به جرم خواندن یک شعر. او می دانست آن شعر چه کسانی را ناراحت می کند. شاعری در ترکیه شعری گفته بوده که گنبد این مساجد، کلاهخود ماست و مناره ها و گلدسته ها که تیزند، نیزه های ماست؛ ما مجاهدان خداییم؛ بی شک فرداها دست مسلمان هاست و بی شک این تکبیرها جهان را دگرگون خواهد کرد.

این یک شعار قدیمی عثمانی است. بلافاصله بعد از خواندن شعر و همان روز به جرم تبلیغ علیه نظام لائیک و تبلیغ رژیم شریعت دستگیر شد. این شعر مردم پسند سال ها قبل در انتقاد به برخوردهای شدید نظامیان سروده شده بود.

اردوغان بعد از دو ماه آزاد می شود. هفته اوّل به آمریکا می رود و اوّلین دیدار او با جینسا بود. گروه جینسا یک گروه قدرتمند یهودی است که از ارزش ها و مقدّسات یهود، حفاظت و آنان را یک جا جمع می کند و یک سازمان جهانی و قدرتمند جدّی است. بعد از آن هم باADL (انجمن ضدّ افترا، از لابی های مهمّ یهودی ها) دیدار کرد که هر دو دیدار در آمریکا بود.

* یعنی با اردوغان، اربکان را به کنار راندند؟

بله، مسلمانی، مسلمان دیگر و استاد خودش را کنار زد. اردوغان به بهانه کمک گرفتن از آنها برای به دست گرفتن حکومت توسط یک مسلمان به آمریکا رفت و در اتّفاقی نادر به این علّت از «سازمان یهودی جینسا» مدال گرفت! کاری که آنها به ندرت انجام می دهند. فراموش نکنیم جینسا مؤسّسه یهودی امور امنیت ملّی آمریکا و اتاق فکر بسیار قوی یهودی ها در آمریکاست! این سازمان است که تعیین می کند رئیس «موساد» چه کسی باشد. تا الآن احدی در آمریکا و در دنیا، علیه جینسا چیزی ننوشته و انتقادی نکرده است. البتّه چند سال بعد هم انگلیس ها مشابه این مدال را که یک زانوبند شوالیه ها بود، به آقای عبدالله گل دادند.

زانوبند، به شوالیه هایی داده می شود که در صد سال، بالاترین خدمات را به انگلستان کرده باشند. زانوبند مدال خاصّی است و محدودیت ندارد و هرکس چنین خدماتی انجام داده باشد، انگلیسی ها به او این مدال را می دهند.

کتاب های عدنان اکتار در چنین شرایطی با کاغذ گلاسه رنگی و گران قیمت چاپ می شود که قیمت هریک نسخه اش در ارزان ترین حالت، ۵۰۰۰۰ تومان است و بعضی تا ۳۰ بار هم تجدید چاپ شده اند. از مجموعه این کتاب ها، دو سه نفری می خرند و بقیه نسخه ها اهدا می شود. هارون یحیی با مظلوم نمایی کارش را شروع کرد و رفت سراغ روزنامه، بعد مجلّه و الآن هم تلویزیون A 9 را اداره می کند.

در این تلویزیون، یک سال و نیم است که به چهره ها ۷، ۸ نفر اضافه شده و الّا طی ۴ سال گذشته با ۵ چهره برنامه ها اداره می شد. در این مدّت، هیچ بخش خبری یا تحلیل نداشت. فوتبال نشان نمی داد. هزینه راه اندازی و اداره یک شبکه تلویزیونی بالاست، پس چطور می شود به این شکل آن را اداره کرد؟ هارون یحیی با ۶، ۴، ۳ خانم بسیار زیبا، نیمه عریان، مانکن های انتخاب شده موطلایی یا موسفید و. . . که به عنوان حوری های روی زمین در برابر استاد دست بسته می نشینند، کار می کند. آنها همه از هم فیض می برند! به همدیگر هم با خنده می گویند استاد، حاج آقا، حاج خانم. مثلًا می گویند: حاج خانم!! شما درباره این مطلب، چه نظری داری؟ حاج خانم هم با خنده می گوید که بله، جالب است. همان طور که در آیه فلان، خداوند فرمود یا پیامبر، در حدیث شریفه فلان می فرماید و لابه لای پاسخ دادن، هارون یحیی هم با وقاحت تمام به او متلک می گوید و مطالبی که شرمم می شود بیان کنم. خیلی کوتاه اینها را می گویم و می گذرم. شاید باورش برای شما سخت باشد؛ امّا واقعیت دارد. لابه لای صحبت ها درباره «قرآن» و روایات، دوربین بر می گردد و اینها را نشان می دهد: چهره هایی که نمی شود نگاه نکرد. با شیرین زبانی درباره دین و آیه و روایت هم صحبت می کنند. از یک جامعه ۷۵ میلیونی، ۵ تا ده میلیون افراد کنجکاوند. خوششان می آید و بیکارند. آنها بدشان هم نمی آید که هم دیندار باشند هم خوب زندگی کنند و از نعمت های دنیا هم استفاده کنند. عده ای هم با تعجّب این برنامه ها را می بینند و می گویند ما تا الآن ندیده بودیم و به این بهانه، برنامه های برهنگی و اسلام اینها را دنبال می کنند. در این برنامه ها خطاب به این خانم های بزک کرده، آیات قرآن درباره حوری های بهشتی از روی قرآن می خوانند و همراه با موسیقی اسلامی! دستان هم را می گیرند و شروع می کنند به رقصیدن در استودیو!! در برنامه ها این طور القا می کنند که همه حاج خانم ها باید این جوری بشوند و اساساً قرآن گفته است همه زیبایی ها و نعمت ها برای مسلمان مؤمن است، نه مسیحی و یهودی! اوّل برای توست. تو باید این نعمت ها را بگیری و اگر نخواستی، می توانی اضافه اش را به مسیحی ها و یهودی ها هم به عنوان لطف خدا تقدیم کنی. این مطالب را کس