پاورپوینت کامل رجعت (بخش ۲) ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رجعت (بخش ۲) ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رجعت (بخش ۲) ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رجعت (بخش ۲) ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
۷۱
ادلّه قرآنی رجعت
ادلّه متعدّدی از «قرآن کریم»، بر وقوع و به طریق اولی، بر امکان رجعت دلالت دارند که برخی از آنها در بحث تاریخ رجعت گذشت. البتّه برای اثبات امکان رجعت کافی است به ادلّه معاد- که در قرآن فراوان است- مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و معاد یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. کسی که امکان رجعت را انکار می کند، در واقع به قدرت خدا کفر ورزیده و نمی تواند در زمره مسلمانان قلمداد شود. بنابراین استبعادهایی که جمعی از اهل سنّت کرده اند، یا از بی خبری است یا از سر لجاجت.
آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، زیادند. از میان آنها مواردی را که قابل تأویل دیگری باشد، نمی آوریم و تنها تعدادی را که با صراحت بیشتری بر رجعت درآینده دلالت دارند، خواهیم آورد. البتّه این نکته را باید در نظر داشت که مفسّران اهل سنّت به دلیل مخالفت جدّی با رجعت، تلاش های زیادی برای تأویل این آیات کرده اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
۱- «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ؛ ۱ می گوید: پروردگارا! دو بار ما را به مرگ رسانیدی و دو بار ما را زنده گردانیدی. به گناهانمان اعتراف کردیم. پس آیا راه بیرون شدنی [از آتش ] هست؟»
این آیه از دو مرتبه مرگ و زنده شدن یاد می کند. با توجّه به اینکه مرگ تنها در جایی معنا دارد که پیش از زندگی باشد، نمی توان برخی تفاسیر ۲ را- که مرگ اوّل را مربوط به نبودن قبل از خلقت معنا کرده اند- پذیرفت. لفظ «أَمَتَّنَا» دلالت بر این دارد که گوینده هویتی دارد و دو مرگ را درک کرده است. پیش از به وجود آمدن، هویتی برای گوینده متصوّر نیست تا بگوید «أَمَتَّنَا» و پس از بازگشت به زندگی در قیامت نیز دیگر مرگی نیست.
حتّی اگر بپذیریم که نبود قبل از خلقت را مرگ به حساب آوریم، امّا میراندن به حساب نمی آید؛ زیرا در میراندن شرط است که فرد قبل از مردن، زنده باشد. آیه شریفه از میراندن سخن می گوید؛ نه از مرگ. پس این تفسیر نمی تواند درست باشد.
سدی، مرگ اوّل را در دنیا و زنده شدن اوّل را در قبر می داند که آنجا مورد خطاب قرار می گیرد. سپس می میرد و مجدّداً در قیامت زنده می شود. ابن کثیر، ضمن بیان گفته سدی، نظر ابن زید را نیز نقل می کند که بر اساس آن، یک زندگی در عالم ذرّ است و یکی در عالم دنیا و دو مرگ نیز در پس هر زندگی است. وی هر دو را رد می کند و می گوید لازمه آنها این است که سه زندگی و مرگ داشته باشند؛ ۳ امّا استدلال وی مخدوش است؛ زیرا با این حساب سه زندگی و دو مرگ درست می شود؛ نه سه مرگ.
فخر رازی نیز از جمع زیادی از عالمان و مفسّران ۴ یاد می کند که معتقدند این آیه دلالت بر این دارد که پس از مرگ و قبل از قیامت، زندگی دیگری در قبر وجود دارد که پس از آن دوباره در قبر می میرد. ۵ تفسیر مرگ در قبر پذیرفتنی نیست؛ زیرا قبر جایگاه مرگ انسان است و با خود مرگ در واقع حیات برزخی آغاز می شود؛ نه اینکه ابتدا مرده باشد و سپس حیاتی دیگر پیدا کند. ۶ البتّه خود وی این تفسیر را نمی پذیرد؛ امّا نشان می دهد از منظر بسیاری مفسّران اهل سنّت، این آیه دلالت بر حیاتی دیگر قبل از قیامت دارد. این نوعی رجعت است؛ هر چند با رجعت شیعه تفاوت دارد.
در مجموع باید پذیرفت که از این آیه سه زندگی فهمیده می شود: زندگی اوّل را باید ملاک ساخت هویت انسان دانست. بدون آن «ما» یی در کار نیست تا از دو مرگ و دو احیای پس از مرگ سخن بگوید. پس از آن، دو مرگ و دو زندگی پیش روی ما هست. به همین دلیل است که در آیه شریفه، ابتدا دو مرگ ذکر شده و پس از آن، دو احیا. این دو احیا غیر از زندگی اوّلی است که ما را شکل داده و هویت ما را ساخته است. بنابراین تنها با پذیرش رجعت می توان دو مرگ را به خوبی تفسیر کرد. این تفسیر از امام صادق (ع) نیز نقل شده است. ۷
۲- «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ؛ ۸در حقیقت، ما فرستادگان خود و کسانی را که گرویده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان بر پای می ایستند، قطعاً یاری می کنیم. »
بسیاری از فرستادگان و اولیای خداوند در زندگی دنیا یاری نشدند. آنان یا کشته شدند یا به اهداف متعالی شان در زندگی دنیا دست نیافتند؛ امّا از سوی دیگر، خداوند وعده فرموده است که آنان را در دنیا و آخرت یاری کند. مفسّران اهل سنّت در تفسیر این آیه، راه های مختلفی رفته و تأویل های گوناگونی ارائه کرده اند. فخر رازی ناچار شده است برای آنکه با وجود کشته شدن و شکست ظاهری رسولان و مؤمنان، یاری دنیوی آنان را درست کند، به هفت تأویل دست بزند. این هفت تأویل عبارتند از: کمک به حجّت و استدلال، زنده ماندن نام آنان، انتقام خون آنان، مدح و ستایش مردمان، نورانیت و یقین باطنی آنان، کوتاه بودن دولت باطل، محظورات و مشکلات پیش آمده برای آنان، به دلیل اینکه موجب افزایش مقام و مرتبت آنان می گردد. ۹ غالب مفسّران اهل سنّت یک یا چند تأویل از این تأویلات را انتخاب کرده اند. ۱۰ برخی نیز تأویلاتی دیگر افزوده اند؛ از جمله: نگریستن به عاقبت کار جهان، ۱۱ اقتدای مردمان به سیره آنان، ۱۲ کفایت نصرت غالب رسولان. ۱۳
چنان که ملاحظه می شود، هیچیک از این تأویلات در جایی که تفسیر درست و مطابق ظاهر آیه وجود دارد، پذیرفتنی نیستند. افزون بر اینکه هر گونه تأویلی باید مستند به دلیل و قرینه باشد و این مفسّران هیچ دلیلی بر تأویلات یاد شده اقامه نکرده اند.
تنها تفسیر درست بی تأویل، پذیرش رجعت آنها در آخرالزّمان است که روز نصرت حق و از بین رفتن باطل است. البتّه آیات متعدّدی با این مضمون وجود دارد که در آنها، وعده یاری خداوند داده شده یا گفته شده که خدا و فرستادگانش پیروز خواهند بود؛ ولی تنها می توان به عمومیت آنها استناد کرد و به عنوان شاهد تقویت کننده استدلال، از آنها بهره گرفت؛ ۱۴ امّا آیه مورد بحث به صراحت، یاری رسولان و مؤمنان را در زندگی دنیا بیان کرده است و معنای اوّلیه و روشن یاری، پیروزی و غلبه آنان بر مخالفان است. در «تفسیر القمی» روایتی از امام صادق (ع) در توضیح آیه آمده است که همین تفسیر را می کند و پیروزی رسولان و مؤمنان را در رجعت می داند. ۱۵
۳- «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یکذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ؛ ۱۶و آن روز که از هر امّتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند، محشور می گردانیم. پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند. »
این آیه می گوید گروهی از کافران رجعت می کنند. امام باقر (ع) در برابر مخالفان رجعت این آیه را به عنوان دلیلی بر وقوع رجعت در آینده ذکر کردند: أَبِابَصِیرٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ (ع): «ینْکرُ أَهْلُ الْعِرَاقِ الرَّجْعَه؟» قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «أَ مَا یقْرَءُونَ الْقُرْآنَ وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً؛ ۱۷ ابوبصیر گفت: امام باقر (ع) پرسیدند: «آیا اهل «عراق» رجعت را انکار می کنند؟» گفتم: بله. فرمودند: «آیا قرآن را نخوانده اند که می گوید: «و آن روز از هر امّتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند، محشور می گردانیم. . . . »
اهل سنّت این آیه را دلیل بر حشر در قیامت گرفته اند. قمی در تفسیرش به نقل از امام صادق (ع) پاسخ این گروه را می دهد: «أَ یحْشَرُ اللهُ فِی الْقِیامَهِ مِنْ کلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً وَ یتْرُک الْبَاقِینَ إِنَّمَا ذَلِک فِی الرَّجْعَهِ فَأَمَّا آیهُ الْقِیامَهِ فَهَذِهِ وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً إِلَی قَوْلِهِ مَوْعِداً؛ ۱۸
آیا در قیامت گروهی از هر امّتی محشور می شوند و بقیه رها می گردند؟ [چنین نیست ] این مربوط به رجعت است؛ امّا آیه قیامت این است: «و آنها را محشور می کنیم و کسی از آنها برجای نمی ماند و ایشان به صف، بر پروردگارت عرضه می شوند [و به آنها می فرماید: ] به راستی همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم، [باز] به سوی ما آمدید؛ بلکه پنداشتید هرگز برای شما موعدی قرار نخواهیم داد. » ۱۹
عموم مفسّران اهل سنّت این آیه را مربوط به حشر در قیامت گرفته و اشکال ذکر شده را بی جواب نهاده و به تفاوت میان دو حشر ذکر شده در آیه اشاره نکرده اند. ۲۰
برخی تفسیرها تفاوت دو حشر را بیان کرده و گفته اند که حشر عمومی (مذکور در آیه ۴۷ سوره کهف) برای همه است و حشر ذکر شده در آیه مورد بحث، خاصّ کافران است که بعد از حشر کلّی اتّفاق می افتد و برای عذاب کردن آنهاست؛ ۲۱ امّا اوّلًا چنین برداشتی از آیه هیچ دلیل و شاهدی ندارد؛ ثانیاً آن دیگر حشر نیست؛ زیرا در حشر، به معنای لغوی سه قید وجود دارد: برانگیختن، جمع کردن و راندن؛ ۲۲ در حالی که کافران قبل از این، از قبور برانگیخته شده اند و دوباره برانگیخته نمی شوند و حشر مجدّد برایشان بی معناست. در حشر، به معنای اصطلاحی لازم است که جمع کردن از قبور باشد که با تفسیر یاد شده، کافران قبلًا محشور شده اند و حشر مجدّد آنها تحصیل حاصل و بی معناست.
از این میان، آلوسی به نقل از طبرسی در «مجمع البیان» به نظریه شیعه اشاره و آن را رد می کند؛ امّا می گوید نهایت چیزی که از این آیه فهمیده می شود، رجعت گروهی از کافران است و جزئیات عقاید شیعه در این باره به وسیله این آیه اثبات نمی شود؛ بلکه تنها اصل رجعت با آن اثبات می شود؛ ۲۳ امّا آلوسی نگفته که کدام مفسّر شیعی تلاش کرده تا جزئیات رجعت را با این آیه اثبات کند. افزون بر اینکه خود وی می گوید: طبرسی نیز تنها اصل رجعت را از آیه استفاده کرده است؛ نه بیشتر. ۲۴ بنابراین می توان گفت که با این آیه شریفه، اصل رجعت اثبات می شود و جزئیات آن را روایات بیان می کنند.
۴- «وَ حَرامٌ عَلی قَرْیهٍ أَهْلَکناها أَنَّهُمْ لایرْجِعُون؛ ۲۵ و بر [مردم ] شهری که آن را هلاک کرده ایم، بازگشتشان [به دنیا] حرام است. »مضمون این آیه این است که رجعت برای گروه هایی از مردم جایز است؛ امّا برای گروه هایی حرام؛ زیرا معنا ندارد که اگر رجعت بر همه حرام باشد، گفته شود که بر هلاک شدگان حرام است و آنان بازنخواهند گشت. از سوی دیگر، نمی توان گفت این آیه مخصوص قیامت است؛ زیرا در قیامت همه بازمی گردند تا به حساب اعمالشان رسیدگی شود؛ چه هلاک شده و چه غیر هلاک شده. بنابراین تنها تفسیر صحیح این می شود که بپذیریم گروهی از غیر هلاک شدگان بازخواهند گشت؛ امّا هلاک شدگان بازگشت ندارند. ۲۶ این تفسیر از امیرالمؤمنین (ع) و از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روایت شده است. ۲۷ این آیه بهترین دلیل بر رجعت است. مفسّران اهل سنّت در تفسیر این آیه چند دسته شده اند: برخی هلاک و رجوع را مطابق ظاهر آیه، مادّی و جسمانی می دانند و درباره اینکه اگر رجعتی برای هیچ کس واقع نمی شود، چرا خدای متعال حکم عدم بازگشت را در این آیه به اقوام هلاک شده اختصاص داده است، سکوت کرده اند. ۲۸ دسته دیگر هلاک و رجوع را معنوی در نظر گرفته و گفته اند که خداوند هلاک برخی را مقدّر کرده است؛ زیرا آنان از گناه و کفر خویش بازنمی گردند. در اینجا مجبور شده اند چند تأویل و چند تقدیر درست کنند که همه آنها خلاف ظاهر آیه است. ۲۹ دسته سوم هر دو احتمال را داده اند. ۳۰ طبری ضمن اشاره به نظر امام باقر (ع) و مسئله رجعت، احتمال دوم را ترجیح می دهد. استدلال وی برای ترجیح احتمال دوم این است که خدای متعال از کار خودش در قبال کسانی خبر می دهد که از پاسخ مثبت به رسولان اجتناب کرده اند؛ نه از هلاک کردن کسانی که کفر ورزیدند یا کار نیک نکردند؛ ۳۱ امّا این استدلال مخدوش است؛ زیرا اشکالی ندارد که خداوند سرنوشت کسانی را که با رسولان مخالفت کرده و به آنان کفر ورزیده اند، بیان کند و بگوید آنان رجعت نخواهند کرد. افزون بر اینکه تأویل طبری به پیروی از عکرمه و دیگران، خلاف ظاهر آیه است و دلیلی بر ضرورت و جواز این تأویل وجود ندارد. ۳۲
۵- «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکمْ مِنْ کتابٍ وَ حِکمَهٍ ثُمَّ جاءَکمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکمْ إِصْرِی قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ؛ ۳۳ و [یاد کن ] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس شما را فرستاده ای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البتّه به او ایمان بیاورید و حتماً یاری اش کنید. [آنگاه ] فرمود: «آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: آری. اقرار کردیم. فرمود: «پس گواه باشید و من با شما از گواهانم. »
این آیه از پیمانی جدّی و مؤکد یاد می کند که خدا از پیامبران گذشته گرفته و بر اساس آن باید به رسول خدا (ص) ایمان بیاورند و او را یاری دهند. خداوند این پیمان را با انواع تأکیدها و اقرار گرفتن و شاهد گرفتن تشدید می کند. این یاری هنوز به طور روشن و کامل واقع نشده است و انتظار می رود در رجعت اتّفاق افتد و اگر اتّفاق نیفتد با این همه تأکید و اصرار بر این پیمان سازگار نیست.
البتّه می توان مصادیق ضعیف ترین یاری را در نظر گرفت که قبلًا واقع شده باشد؛ مثلًا به وسیله دعوت پیروانشان به پذیرش پیامبری که بعد خواهد آمد ۳۴ یا اینکه مقصود از انبیایی که از آنها پیمان گرفته شده، خود آنها نباشد؛ بلکه فرزندانشان باشد. ۳۵
برخی نیز مراد از رسول را پیامبر اکرم (ص) ندانسته، آن را تعمیم داده و گفته اند هر پیامبر جدیدی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 