پاورپوینت کامل نشسته ام بر سکویی و انگار مردی می مانم که دیگر نیست! ۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نشسته ام بر سکویی و انگار مردی می مانم که دیگر نیست! ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشسته ام بر سکویی و انگار مردی می مانم که دیگر نیست! ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نشسته ام بر سکویی و انگار مردی می مانم که دیگر نیست! ۱۴ اسلاید در PowerPoint :
۴
در سال های پرشور جوانی و در رفت و آمد به مجالس و مساجد، همه فکر و ذکر ما شده بود، گفت وگو درباره استعمار، امپریالیسم و دست نشانده های چاق و لاغرش که بر صندلی هایی به بزرگی «آسیا»، «آفریقا» و «آمریکای لاتین» تکیه زده بودند. فکر مبارزه و آرزوی آزادی، هیچگاه از سر ما دست بر نمی داشت و همه آنچه مردم بینوا را از دین و دینداری و نان محروم می ساخت و در ازدحام ولنگاری اجتماعی، استبداد سیاسی و چپاول، دارایی دنیا و آخرتشان را به سیاهی می کشید.
کتاب قصّه ها و اشعار شاعران که گاه و بیگاه به دستمان می رسید و حتّی آهنگ ها و ترانه هایی را هم که گوش می کردیم و بفهمی، نفهمی صد جور تفسیر و تحلیل روی آنها بار می کردیم، همگی بوی همین نقل و قول ها را داشتند و عکس های سیاه و سفید مبارزان ضدّ استعماری که یواشکی اوزالید می شدند و ما آنها را دور از چشم نامحرم به در و دیوار اتاقمان می چسباندیم.
خدا رحمتش کند! رفیقی داشتم که هرگاه آفتاب غروب می کرد و پرده شب پایین کشیده می شد، هوای شکستن شیشه بانک ها به سرش می زد و همه روز، در پی کشف راه فرار، کوچه پس کوچه های شهر را قواره می کرد تا به وقت فرار از دست پاسبان ها، بتوانیم جان سالم به در ببریم. عاقبت هم در یک روز روشن، کف خیابان و جلوی چشم خلق روزگار، با تیر مستقیم یکی از همان پاسبان ها از پا درآمد و شهید شد. از او، عکسی به یادگار برایم باقی مانده است؛ در حالی که روی تخته سنگی در میانه گندمزاری نشسته و رو به دوربین لبخند می زد؛ با خطّ خودش هم زیر همان عکس نوشته بود: نشسته ام بر تخته سنگی و انگار مردی می مانم که دیگر نیست!
گاهی وقت ها به سرم می زند به سراغ تتمّه جزوه ها و پلی کپی های قدیمی که دیگر حسابی زرد و رنگ و رو رفته شده اند، بروم و برای بر و بچّه های امروزی، تجدید چاپشان کنم. فکر نمی کنم تا دنیا دنیاست، گفت وگو از استعمار کهنه و نو، امپریالیسم و طاغوت کهنه بشود. تا میل به قدرت و تمامیت خواهی، با دلّالگی شیطان در تاروپود این موجود یک سر و دو گوش (انسان) باقی است، این گفت وگو هم باقی است. هنوز هم کم و بیش در بین برو بچّه های جوان، گوشی برای این جور حرف ها، می شود پیدا کرد؛ اگر چه، جزوه ها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 