پاورپوینت کامل ساکنان عالم غیب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ساکنان عالم غیب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساکنان عالم غیب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ساکنان عالم غیب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۴

گفت وگو با حجّت الاسلام و المسلمین شیخ جعفر ناصری

گفت وگو از: محمود مطهّری نیا

اشاره:

۱

حجّت الاسلام و المسلمین شیخ جعفر ناصری از جمله محقّقان و مبلّغان معارف اخلاقی و مهدوی و اهمّ شاگردان اخلاقی آیت الله سید عبدالکریم کشمیری (ره) و همچنین پدر گرامی شان، آیت الله محمّد ناصری است. ایشان در حال حاضر مسئولیت عالی «بنیاد تخصّصی هاد» و «مدارس علمیه صاحب الزّمان (ع) اصفهان» و «قم» را به عهده دارد. با توجّه به اهمّیت موضوع ارتباط با عالم غیب، رؤیت و مشاهده امام غایب (عج) در عصر غیبت کبری، با ایشان به گفت وگویی صمیمانه پرداختیم که آن را به حضور خوانندگان موعود تقدیم می کنیم؛ باشد که راهنمای صادقی برای ارزیابی مدّعیان باشد.

موجودات ساکن عالم غیب

* با تشکر از قبول زحمت این گفت وگو، لطفاً بفرمایید پاورپوینت کامل ساکنان عالم غیب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint چه موجوداتی هستند؟

باید توجّه داشته باشیم که عالم، سیر خودش را دارد؛ چه در مُلک و چه در ملکوت. خدای متعال انسان را مأمور به ایمان و عمل صالح کرده برای اینکه به شهود حقایق برسد. ۲ ساکنان عوالم غیبی منحصر به ملائکه نیستند. موجودات برزخی، موجوداتی هستند که عالم جداگانه ای دارند. ارواح هم موجودات لطیفی هستند که عالم جداگانه ای دارند. روح مؤمن در عالم برزخ در قالبی است که آن قالب، به ایام حیات و زندگانی او بسیار شبیه، امّا مجرّد و لطیف است. ملائکه اجسام لطیفی هستند؛ امّا ارواح قالب دیگری دارند. اصلًا بخشی از ملکوت، اعمال مجسّم انسان ها را صورت می دهد؛ یعنی نماز مؤمن، روزه مؤمن و حجّ مؤمن به صورت فردی درمی آید که تا مقام قرب الهی عروج پیدا می کند. ۳

این قالب های عبادی که صور ممثّله عبادات و اعتقادات هستند، عالم جداگانه ای دارند. در اینجا، باید متذّکر این مطلب هم بشویم که شیاطین هم جنس لطیفی از آتش دارند و آنها عمل انسان ها را می بینند و به همین دلیل، اخلاص مؤمن همیشه در خطر است. چون خود مؤمن هنوز به شهود نرسیده است، نمی داند نمازی را که می خواند، به چه صورت درآمده و کجای آن نقص داشته است؛ ولی شیاطین بلافاصله حاضر می شوند و همه انسان ها این مطالب را متوجّه نمی شوند. وقتی عبد صالحی نماز شبی می خواند، همان موقع این نماز صورت ملکوتی پیدا می کند و ممثّل به صورتی می شود. ملائکه آن را برمی دارند و تا مقام قرب الهی بالا می برند؛ ولی شیطان بلافاصله خودش را می رساند تا ببیند آیا می تواند عمل مؤمن را مخدوش کند و به اخلاص مؤمن آسیب بزند و عملش را از بین ببرد؟ آیا می تواند مؤمن را به عُجب و ریا مبتلا کند؟ وقتی مؤمن دچار عجب و ریا شد، آن صورت ممثّل مخدوش می شود و قدرت ارتقا و طی طریق تا مقام قرب را از دست می دهد. شیطان این مسئولیت را به عهده خودش و ابنائش گذاشته است.

شیطان همانند خون در رگ و ریشه بنی آدم در سریان و جریان است. اصلًا دیدن شیطان کار هر کسی نیست. دیدن شیطان که از اجسام مجرّد به شمار می آید، کار اولیای شیطان است؛ چنان که فرعون، شیطان را می دید و شیطان سراغ او می آمد یا کار انبیاء و کسانی است که اهل شهود باشند. آنها هستند که می توانند او و خراب کاری او را ببینند. در حدیثی است که حضرت عیسی (ع) داخل یک چهاردیواری بین راهی شد تا استراحت کند. این بزرگوار بسیار زاهدانه زندگی می کرد. زاهد حقیقی بود و هیچ جایی حتّی برای استراحت نداشت؛ نه خانه ای و نه اثاثی. در آنجا، نیمه خشتی را دید و آن را به زیر سر کشید. بلافاصله شیطان حاضر شد. خطاب به شیطان فرمود: ای ملعون! کجا آمدی؟ چرا دفعتاً حاضر شدی؟ مگر من چه کردم که تو خودت را رساندی؟ شیطان گفت: ای پیغمبر خدا! دیدم نیمه خشتی را به زیر سر کشیدی. گفتم می روم و به او القاء می کنم که می توان بهتر از این زندگی کرد و یک خشت را تبدیل به متکا کرد. حضرت عیسی روح الله (ع) فرمود: نیمه خشتی را هم به ما نمی توانی ببینی؟ نیمه خشت را کنار زد و خوابید. او هم رفت. ۴

شیاطین خوب می دانند چگونه عمل مؤمن را خراب کنند. بالأخره شیطان مسیری را طی کرده و به فرمایش امیرالمؤمنین (ع) عبادت های شش هزارساله داشته است. ۵ شما ببینید که در ابتدای خلقت، وقتی شیطان وقت و فرصت از خداوند خواست، ۶ خدای متعال فرمود تو را تا «روز وقت معلوم» فرصت خواهیم داد؛ ۷ درحالی که او تا قیامت فرصت خواسته بود؛ ۸ ولی خدای متعال تا زمان ظهور حضرت بقیهالله، روحی له الفداء، به او فرصت داد ۹ و او قسم یاد کرد که: «قالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ؛ ۱۰ خدایا! به عزّت و جلال تو همه اینها را گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان مخلَصت را. »

توجّه داشته باشیم آن زمان که هنوز بندگان مخلَص به دنیا نیامده بودند، ابتدای خلقت حضرت آدم (ع) بود؛ ولی او به کار خودش و کیفیت کارش احاطه داشت. او می داند هر عمل صالحی وقتی از مؤمن صادر می شود، قابل خدشه است؛ مگر عملی که از روی اخلاص صادر شود. عمل مخلصانه در زاویه ای صادر خواهد شد و ارتقا پیدا خواهد کرد که شیطان نمی تواند آن عمل را ببیند؛ لذا از همان اوّل، آن عمل خالص و عمل «مخلَصین» را استثنا کرد. به دلیل اینکه آن عمل برای او نامرئی خواهد بود و او نمی تواند بر آن احاطه داشته باشد. شیاطین احاطه زیادی به کار دارند و کیفیت خراب کردن را خوب بلد هستند. آنها جنس و موادّ کارشان موادّ دیگری است. شما ببینید در شب عاشورا، حضرت سیدالشّهداء (ع) نزدیک خیمه ها نشسته و به شمشیر تکیه داده یا سر مبارکشان را روی دسته شمشیر گذاشته بودند و گویا مقداری خواب بر چشمان مبارک حضرت غلبه کرد. لشکر دشمن حمله کردند. حضرت زینب (س) هجوم دشمن را حس کردند. خدمت برادر آمدند و عرضه داشتند: «أخی أباعبدالله یا ابن امّی!» حضرت چشم گشودند و فرمودند: «چه شده خواهرم؟» حضرت زینب عرض کردند: «قَد قُرب منّا العدو؛ دشمن نزدیک شده است. چه می خواهند؟» حضرت اباعبدالله (ع) وقتی که دیدند اضطراب، اهل بیت و حضرت زینب (س) را فرا گرفته است، فرمودند: «خواهرم! شیطان حلمت را نبرد. » ۱۱ شیطان موادّ کار خودش، یعنی حلم، ایمان، نماز و. . . را می تواند ببیند و به آنها آسیب وارد کند. از آن طرف، کسی که اهل شهود شده و چشمان او آن قدر لایق و پاک شده است که موجودات مجرّد ملکوت را می تواند درک کند، به فضل خدا می تواند اعمال خود را از آفت نگه دارد.

گونه شناسی عوالم غیبی و ساکنان آنها

* آیا عوالم غیبی و ساکنان آنها قابل دسته بندی هستند یا خیر؟ اگر پاسختان مثبت است، به چه صورت؟به هر حال، عوالم غیب و ساکنان آنها دارای مراتب هستند و از نظر «قرآن» و روایات، این موضوع امری بدیهی است. یکی از ساکنان غیب، حضرت جبرئیل (ع) است که به تعبیری ایشان را باید سلطان ملکوت بخوانیم و طبیعی است که ایشان زیرمجموعه های متعدّدی داشته باشد. در ضمن روایاتی که ملائکه را معرّفی می کنند، درجات و مقام آنها را می توان فهمید. طبیعی است ملائکه ای که موکل فرود آوردن قطره های باران هستند، درجه و مقامشان با حضرت جبرئیل (ع) که همیشه در محضر انبیای عظام و استادش امیرالمؤمنین (ع) بوده است، فرق می کند.

دسته بندی ساکنان ملکوت کار آسانی نیست و یک تحقیق وسیع و رجوع به آیات و روایات می طلبد. به طور کلّی باید بگوییم که دسته بندی ساکنان عوالم غیب، به حسب مراتب آنهاست و مراتب آنها هم به حسب معرفت و مسئولیت آنها دسته بندی می شود. ملائکه ای که به شیعیان اهل بیت (ع) خدمت می کنند و سلام شیعیان را به حضرت اباعبدالله (ع) می رسانند، ملائکه ای که نماز را ارتقا می دهند و به مرتبه قرب الهی می رسانند، اینها در جای خودش دسته بندی و درجه بندی شده هستند و مهم آن است که انسان قوّه بصیرتی پیدا کند و بتواند ببیند که در آیات بسیاری، به این معنا اشاره شده و مردم و مؤمنان را به این ترغیب کرده اند که دارای بصیرت باشند. یکی از مراتب بصیرت، شهود ساکنان ملکوت است.

این شهود برای حضرت ابراهیم (ع) در حدّ بسیار وسیعش پیدا شد. امیرالمؤمنین (ع) نیز می فرمایند: «لَوْ کشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً؛ ۱۲اگر پرده ها کنار بروند، برای من یقینی بیش از آنکه دارم، پیدا نخواهد شد. »

برای اینکه آن بزرگوار دائم پشت پرده را می بینند. پرده برای ما پرده است؛ و الّا برای آن بزرگوار که تا منتهای معراج پیامبر اکرم (ص) را دیده و در شب معراج، به سبب داشتن بصیرت، آن حضرت را همراهی کرده و آزادی روح، روح آن بزرگوار به همراه جسم رسول خدا (ص) مشرّف به نزدیک ترین قرب ربوبی شده، هیچ پرده و غطائی نخواهد بود.

راه برقراری رابطه با عالم غیب

* ارتباط و اتّصال انسان با موجودات عالم غیب، چگونه حاصل می شود وآیا این ارتباط در اختیار انسان هست؟در مورد نحوه ارتباط و اتّصال با خوبان این موجودات، باید گفت که فقط با ایمان، عمل صالح و رسیدن به شهود، می توان به این مقام رسید.

ما همان طور که دو چشم ظاهر داریم، دو چشم باطن هم داریم و این دو چشم باطن برای درک حقایق باطنیه برزخیه ممثّله باید باز و روشن شوند. باید چشم باز شود تا بتواند ارتباط و اتّصال برقرار کند. برخی اولیای خدا بوده اند که به این شهود رسیده اند. گاهی در شب قدر برای بعضی از اولیای خدا (پرده ها) کنار می رفته و مشاهده می کرده اند. گاهی به دلایلی، نصیب یکی از اولیای خدا شهود زیاد بوده و نادیدنی ها را مشاهده می کرده اند. مرحوم حاج هادی ابهری از دوستان و به تعبیری از استادان بعضی بزرگان و خیلی بکاء ۱۳ بود. به گمانم، بنده در سنّ کودکی خدمت ایشان رسیده بودم. ایشان با پدرم دوست بودند و در «نجف» به منزل ما می آمدند.

بعدها شنیدیم این بزرگوار چقدر اهل شهود و مشاهده و چشمانش باز بوده. ۱۴ از ایشان نقل کرده اند بعد از فوت پدرش، بعضی از شب ها که می خواسته بخوابد، روح پدرش سراغ او می آمده و می گفته: پسرم! دو رکعت نماز برای من بخوان و بعد استراحت کن. ایشان هم بلند می شده و دو رکعت نماز برای روح پدرش می خوانده است. بعد از آن هم، مادر، اقوام و همه اموات می آمده اند و می گفته اند دو رکعت نماز برای ما هم بخوان. شاید این چنین اتّفاقاتی برای ما هم بیفتد؛ ولی ما درک نکنیم؛ چون چشم باطن ما نمی تواند قالب لطیف آنها را درک کند. حال یا چشم ما نابیناست یا مشکل دیگری در کار است که در هر حال، مربوط به خود انسان می شود.

همچنین از بعضی از اولیا نقل می کنند که در بیابان می گفته اند اذان صبح شد و وقتی از آنها می پرسیدند: آقا شما از کجا فهمیدید؟ می فرمودند که: ملائکه شب رفتند و ملائکه روز آمدند. ۱۵ وقتی انسان به شهود رسید، برکات بی حدّ و حصری را تجربه خواهد کرد.

خلاصه اینکه ارتباط انسان با موجودات غیبی (البتّه با آن دسته از موجودات که امکان دارد در قلمرو حسّ انسان قرار بگیرند) به دوگونه تصوّر می شود:

اوّل، ارتباط با بعضی موجودات مجرّد، مانند ملائکه اختیاری نیست؛ به این معنا که هر وقت انسان اراده کرد، بتواند با آنها رابطه برقرار کند؛ بلکه علاوه بر فراهم آمدن مقدّمات، اذن خداوند متعال هم باید به آن تعلّق گیرد. ملائکه در صورت مشاهده، چه بسا به صورت انسان ظاهر شوند؛ همانند ظهور ملک روح که برای حضرت مریم (س) به صورت بشر متمثّل شد: «فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا. » ۱۶

دوم، برخی هم ممکن است در تسخیر انسان قرار گیرند؛ چه بسا احتمال اختیاری بودن ارتباط با آنها مطرح باشد؛ همچون تسخیر جنّ.

میزان حضور اهالی عالم غیب در زندگی انسان ها

* دایره حضور این موجودات در حیات انسان ها، چه در خواب چه در بیداری چگونه است؟ دایره حضور موجودات برزخی بسیار وسیع است و به قول بعضی از حکما، اطراف هر انسانی، بی حد و حصر ملائکه و قوای نامرئی ملکوت در حال رفت و آمد هستند و گاهی در خواب، برای بعضی از اهل مراقبه، نقطه شروعی ایجاد می شود و بابی از فضل الهی مفتوح می گردد؛ امّا همان طور که عرض کردم، اینها بسیار متعدّد و متنّوع هستند.

غیر از اینکه موجودات عالم ملکوت انواع دارند، هر نوعی هم دارای مسئولیتی خاص هستند و این بحث جای کار بسیار دارد و اگر انسان در آیات و روایاتی که در این زمینه آمده است، تدبّر داشته باشد، برکات زیادی برای او خواهد داشت. ظهور قوای عالم ملکوت از یک نظر و به یک اعتبار همه جا را گرفته است. هر برگی ظهور در توحید دارد و دفتری است از توحید الهی.

هر گیاهی که از زمین شعر روید

وحده لاشریک له گوید

طبیعی است گیاهی که از زمین می روید، قوای ملکوتی برای تربیت همراه او هستند و این ما هستیم که باید چشم دل باز کنیم و ببینیم در عالم چه اتّفاقاتی دارد می افتد. این بخش اگر برای انسان باز شود، راهی به سمت امام شناسی خواهد بود؛ راهی متقن و محکم. بخشی از مقام امام، بعد از این جریان برای انسان روشن می شود. انسان یک مقدار پیش برود، قوای ملکوتی را بشناسد، عظمت آنها را درک کند، انواع و مراتب آنها را احساس کند، با چشم باطن بعضی از این مسائل را ببیند و بعد ببیند که همه اینها مأمورند و به امر و فرمان امام هستند. وقتی توانست دلی زلال و چشمی باز داشته باشد، آن وقت می تواند بخشی از مقام امام را بشناسد؛ البتّه حرکت های اوّلیه هم از ارتباط اوّلیه با امام (ع) نمی تواند دور باشد. این حرکت، حرکتی است که با امام (ع) شروع می شود و با امام پایان می یابد؛ یعنی ای انسان! پایان راه تو، امام شناسی خواهد بود. تو خداشناسی را بیرون از امام شناسی نمی توانی بیابی. حجاب الله، ۱۷ یعنی پرده داری خداشناسی ایشان هستند. نمی توانی دور بزنی و به سمت خداشناسی از غیر طریق شناخت ایشان بروی. تمام اینها در شناخت ایشان است.

به روایتی بسیار زیبا برخورد کردم که از محضر امام صادق (ع) سؤال شد که یابن رسول الله! آیا این روایت صحیح است که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «رسول خدا (ص) به من هزار باب از ابواب را تعلیم دادند که از هر بابی هزار باب مفتوح می شد؟» حضرت فرمودند: «آری. صحیح است. این چنین بوده است. » راوی گویا تعجّب کرده و خواست در یک مقایسه، به یک نتیجه گیری برسد. عرض کرد: یابن رسول الله! شیعیان و محبّان شما چه مقدار از این باب ها را دارند؟ حضرت فرمودند: «یک باب یا دو باب. » شاید هم لفّ و نشر مرتب باشد؛ یعنی شیعیان خالص دو باب از این باب ها را دارند و محبّان یک باب؛ یعنی حتّی شیعیان کاملی که خودشان دریای بی پایان بوده اند، از این یک میلیون باب، دو باب را دارند. ۱۸ بقیه مخصوص به امام است و اینجاست که تا حدودی تکلیف ما روشن می شود که آنچه از معارف که بزرگان ما به آن رسیده، قطره ای ناچیز از این دریای بی پایان است. دریای بی پایان امامت، بی حد و حصر، درّ و گوهرهایی دارد که به شیعیان خالص قطره ای از آن دریا رسیده؛ ولو آن قطره خودش جداگانه به اندازه دریایی بی پایان باشد.

علّت بروز سوء برداشت درباره اهل غیب

* چگونه امر بر انسان مشتبه می شود و آنها را با ائمّه معصومان (ع) اشتباه می گیرد؟

این موضوع، موضوعِ مبتلا به و لازمی است. تأثیر قوّه خیال در قضایایی که انسان در خواب می بیند، فراوان است و اصولًا موجودات مجرّد، چه شیاطین، چه ملائکه برای مردم تجلّی و ظهور زیاد دارند. شما نگاه بکنید. خواب عزیز مصر در «قرآن» بیان شده است. او فردی کافر بود؛ امّا تکلیف چهارده سال آینده را در خواب دید. رؤیای او صادقه و صحیح بود. ۱۹ پس ممکن است فردی کافر باشد و قضایای برزخی صحیح و اتّفاقات آینده را بتواند ببیند یا آن دو نفر زندانی که هم سلولی حضرت یوسف (ع) بودند، هر دو خوابشان صحیح بود. یکی گفت: «إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْرا؛ من دیدم انگور می فشردم برای درست کردن شراب. »حضرت فرمودند: تو ساقی شراب پادشاه خواهی شد و به همین سمت هم رفت. دیگری گفت: «إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکلُ الطَّیرُ مِنْهُ؛ ۲۰ من دیدم روی سرم نان حمل می کردم و پرنده ها می آمدند و می خوردند. »

حضرت فرمودند: تو را اعدام می کنند. این دو نفر با اینکه هر دو کافر بودند، ۲۱ ولی باز خواب هایشان خواب های صحیحی بود. چه مؤمن و چه کافر هر دو خواب صحیح و سقیم می بینند. مؤمنان زیادی هم داریم که تحت تأثیر قوّه خیال، صحنه هایی را که در روز یا روزهای گذشته دیده اند و حتّی گاهی قضایایی را که می خواهند ببینند، به صورتی در خواب می بینند؛ ولی این امتیازی نیست. مؤمن و کافر مساوی هستند. سه نمونه را عرض کردم که مسلمان هم نبودند و خواب صحیح دیده بودند. آن طرف هم فراوان است. کسانی که مسلمانند؛ ولی خواب غیرصحیح می بینند. به سختی می توان اعتماد کرد؛ مخصوصاً به قضایایی که خارج از قاعده باشد. در مواردی که افراد دیدن خواب حضرت بقیهالله (ع) و ائمّه معصومان (ع) را نقل می کنند، در بسیاری موارد معلوم می شود این خواب مشکل دارد و صحیح نیست. تأثیر قوّه خیال در این گونه خواب ها زیاد است.

مشکلی که الآن مردم ما زیاد دچار آن می شوند، این است که گاهی امر مشتبه می شود، فردی را در خواب می بیند و آن فرد فرمایشی می کند. وقتی طرف بیدار می شود، یا حتّی در خواب به این نتیجه می رسد که آن فرد، یکی از ائمّه معصومان (ع) بوده است. اگر مسئله شخصی باشد، امری است و یک برخورد باید با آن بشود و اگر مسئله عمومی باشد، به نحو دیگری باید با آن برخورد کرد. کمال احتیاط را باید در این مسائل انجام داد. مبادا ما پیغام حضرت بقیهالله، روحی له الفداء، را مستند به یک خواب کنیم. مسئله تشرّف در خواب و بیداری کار بسیار حساب شده و سنگینی است و متأسّفانه الآن این قضیه دارد لوث می شود؛ به این معنا که هرکسی مدّعی شهود امام (ع) در خواب و حتّی در بیداری می شود. در یکی از توقیعاتی که امام زمان (عج) برای جناب شیخ مفید صادر فرموده اند- شیخ مفیدی که به بالاترین درجه علم حقیقی و خدمات اجتماعی به شیعیان اهل بیت (ع) و به درجه اخلاص رسیده بود- حضرت به او می فرمایند: «ما عبادات شما را دیدیم و اجازه یافتیم که شما را به مکاتبه ای مشرّف کنیم. » ۲۲ جناب شیخ مفید بعد از آن همه سعی و تلاش، مشرّف به یک مکاتبه می شود. بعضی از داستان ها و جریان هایی که اخیراً گفته می شود و شما در جریان هستید و شنیده اید، چه عوارضی پیدا می کند؟ خیلی زود مستند به امام می شود؛ در حالی که در بین اتقیا، صلحا، اولیای خدا و در بین علمای راه یافته، از این حرف ها نبوده است.

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله کشمیری را. یک وقتی در محضرشان از شخصی که تشرّفی پیدا کرده بود و یک داستان بسیار طولانی را در آن تشرّف گنجانده بودند، صحبت شد. مرحوم آیت الله کشمیری فرمودند که: من به نظرم می رسد این مکاشفه باشد؛ نه تشرّف در عالم بیداری. اکثر قضایایی که اتّفاق می افتاده، صحنه هایی بوده از مکاشفات قوی و مکاشفات گاهی آن قدر ظهور و تجلّی دارند که برای خود طرف، قابل تشخیص نیستند. آیا این قضیه در عالم خارج اتّفاق افتاده یا قضیه ای بوده که من به صورت مکاشفه دیده ام؟ وقتی این تشرّف را که داستان طولانی ای داشت در محضر ایشان گفتند، ایشان فرمودند: به نظر من کشفی بود که برای او حاصل شده و شبیه به خواب است؛ امّا این جمله را هم فرمودند که زیبا بود. فرمودند: این نوع قضایا از فردی مثل آیت الله بهجت شنیده می شود که اینها هم مدّعی این قضایا نیستند.

و بزرگان از علمای ما پرهیز داشته اند که این مسئله تشرّف لوث شود. الآن هر فردی از کوچه و بازار می رسد، مدّعی تشرّف و نیابت می شود که مثلًا حضرت راه حلّ مسائل اجتماع را به من می گویند و به من پیغام می دهند که به دیگران نیز آن را بگویم. خوشبختانه در چند مورد با آنها برخورد شده بود و بلافاصله اظهار ندامت کرده و گفته بودند که شیطان بر ما مسلّط شد و ما این نسبت های ناروا را به امام (ع) دادیم.

از گسترش و توسعه این مطلب باید پرهیز کرد. گاهی این قضیه واقعاً مشتبه می شود و گاهی هم افراد خطرناکی این قضایا را به بازی می گیرند. فردی مثل سید علی محمّد باب، شیطان در خوابش نفوذ می کرد. در تاریخ هست که چگونه شیطان بر او چیره می شد و دستور و پیغام داد تا بالأخره او را به دام انداخت و شیطان بیکار ننشسته است. منتها ما علمایی داریم که سبک و روش و منش آنها برای ما حجّت است. این جور بیان ها از بزرگانی شنیده می شد که این ادّعاهای مکرّر و اضافی را نداشتند، از مرحوم قاضی شنیده نشد، از خود مرحوم آیت الله کشمیری شنیده نشده، از مرحوم آیت الله بهجت شنیده نشده است. برای اینها اگر هم بوده در دل خودشان نگه داشته اند.

جمله دیگری مرحوم آیت الله کشمیر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.