پاورپوینت کامل طبابت کار خداوند است ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طبابت کار خداوند است ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طبابت کار خداوند است ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طبابت کار خداوند است ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

۶۵

اشاره ای کوتاه بر مطلب شماره قبل:

همان گونه که در مطلب شماره قبل عنوان شد طبابت، کار خداوند است، قدمت طبّ اسلامی به تأیید تمامی حکمای این طبّ، به درازای عمر انسان و حتّی به تعبیر بهتر، به درازای عمر زمین است. برخی از نام آورترین دانشمندان، حکما و محقّقان بزرگ در این علم بر این باورند که علم طبّ، مبدأ الهی دارد و متّکی بر وحی است. محمّدبن محمّدبن نعمان عکبری بغدادی، ملقّب به شیخ مفید (ره) می فرماید: طبّ دانشی است درست که آگاهی از آن، امری ثابت و راه دسترسی به آن وحی است.

آگاهان به این دانش، آن را تنها از طریق پیامبران بهره گرفته اند و با استفاده از سمع (ادّله نقلی)، با هدف درمان و نیز برای فراگیری آن کوشیده اند در واقع آگاهی از این علم، نعمتی از جانب خداوندی است که برهمه نهفته ها آگاه است.سید بن طاووس نقل کرده است: خداوند آدم را از بهشت فرو آورد و او را از آگاهی به همه چیز برخوردار ساخت. طبابت از جمله چیزهایی بود که خداوند وی را از آن آگاه کرد.

«قرآن کریم»، از ابراهیمِ خلیل (ع) نقل می کند که فرمود: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ؛ و چون بیمار شوم، او (خداوند) شفایم می دهد. » این سخن بدین معناست که طبابت، کار خداوند متعال است و طبیب واقعی اوست. خداوند است که خواصّ درمانی را در داروها نهاد و در نظام آفرینش، برای هر دردی، دارویی آفرید و به انسان، استعداد شناخت دردها و داروها و چگونگی درمان آنها را عنایت کرد و بدین سان، خود را مظهر نام های «طبیب» و «شافی» قرار داد؛ چنان که پیامبران الهی (ص) نیز برای درمان بیماری های جان، مَظهر این نام های مقدّس هستند.

بنابراین از نگاه اسلام، طبیب و دارو، خواه برای روح (جان و روان) و خواه برای تن (بدن و جسم)، تنها نقش یک واسطه را در نظام حکیمانه آفرینش ایفا می کنند و درمان کننده، فقط خداوند متعال است.

آیات قرآن، پزشکی و طبابت

قرآن کریم، کتاب انسان سازی است و هدف آن، هدایت انسان به سوی کمال و برآوردن نیازهای بشر در این مسیر است. این هدف، عمدتاً در چند محور، از جمله: اعتقادات، اخلاق و احکام، پی ریزی شده است؛ بنابراین، قرآن، کتاب کیهان شناسی، زیست شناسی، طبابت و. . . نیست؛ بلکه شأنش بالاتر از این معنا است و اگر دیده می شود که گاه از مسائل علمی نیز در قرآن ذکری به میان آمده، به دلیل مسائل دیگر است.

در مورد طبابت باید دانست که معالجه، به وسیله پزشک انجام می گیرد؛ ولی شفا با خدا است. چه بسا معالجه صورت پذیرد؛ ولی شفایی در کار نباشد. شفا، گاهی از راه معمول آن؛ یعنی معالجه پزشک و خوردن دارو و گاهی از راه های دیگر به دست می آید؛ به عبارت دیگر، خدا شفا را گاه در عوامل طبیعی و گاه در معنویات و عوامل غیرطبیعی قرار می دهد.

قرآن نیز می تواند عاملی معنوی برای شفای امراض جسمی باشد. در این مورد، هم خود قرآن اشاره دارد و هم از اهل بیت (ع) روایات و احادیث متعدّدی به دست ما رسیده که در بیماری های جسمی به قرآن پناه می بردند یا بیماران را به قرآن ارجاع و پناه می دادند و شفای امراض را در آن جست وجو می کردند.

در اینجا دو نمونه از این روایات را می آوریم:

۱- در کتاب «طبّ الائمّه» از امام محمّدباقر (ع) نقل شده است که فرمودند:«کسی را که سوره «حمد» و «توحید» درمان نکند، هیچ چیز دیگری درمان نخواهد نمود. هر دردی را این دو سوره درمان می کنند. »

۲- همچنین در کتاب «مکارم الاخلاق» از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: «لَو قُرِأَتِ الحَمدُ عَلی مَیت سَبعِینَ مَّرهً ثُمَّ رُدَّت فِیه الرُّوحُ ما کانَ عَجَباً؛ اگر پس از قرائت هفتاد بار سوره «حمد» بر مرده ای، زنده گردد، تعجّبی نیست. »قرآن نیز به شفای معنوی و جسمانی بشر اشاره نموده است:«یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ. . . ؛ ۱

ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و درمانی برای آنچه در سینه هاست؛ (درمانی برای دل های شما) و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان. »«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً؛ ۲ و از قرآن آنچه را شفا و رحمت برای مؤمنان است، نازل می کنیم؛ (در حالی که) ستمکاران را جز خسارت نمی افزاید. »

جایگاه طبّ در احکام و قوانین اسلام

فلسفه احکام و قوانین اسلامی، تکامل مادّی و معنوی جامعه انسانی است. از نگاه اسلام بزرگترین نعمت الهی، سلامت جسم و بزرگتر از آن، سلامت جان است. همچنین خطرناک ترین بلاها، بیماری جسم و خطرناک تر از آن، بیماری جان است. متن سخن امیرالمؤمنین امام علی (ع) در این باره چنین است:«إنَ مِنَ البَلاءِ الفاقَهَ، و أشَدُ مِن ذلِک مَرَضُ البَدَنِ، و أشَدُ مِن ذلِک مَرَضُ القَلبِ، و إنَ مِنَ النِعَمِ سِعَهَ المالِ، و أفضَلُ مِن ذلِک صِحَهُ البَدَنِ، و أفضَلُ مِن ذلِک تَقوَی القُلوبِ؛

یکی از گرفتاری ها تنگدستی است. سخت تر از آن، ناتندرستی است و سخت تر از آن هم بیماری دل و یکی از نعمت ها توانمندی مالی است و برتر از آن، تندرستی است و بهتر از آن نیز تقوای دل ها. »

مسئله این است که اگر بیماری، خطرناک ترین بلا و سلامت، بزرگترین نعمت است، اسلام که تکامل و سعادت انسان را هدف خود قرار داده، برای مبارزه با بیماری ها و تأمین سلامت جامعه چه برنامه ای دارد؟ و به دیگر سخن، طبّ در احکام و قوانین اسلامی چه جایگاهی دارد؟

پیش از این، اشاره ای مختصر و گذرا به قرآن کریم و برخی از آیات داشتیم؛ امّا اکنون برآنیم تا مختصری به جایگاه طبّ در احکام و مقرّرات دین مبین اسلام بپردازیم.

جایگاه طبّ پیشگیری در اسلام

بررسی متون اسلامی به روشنی نشان می دهد که یکی از اهداف اصلی و حکمت های مهمّ احکام و مقرّرات اسلامی «طبّ پیشگیرانه» از طریق پیشگیری از بیماری ها و تأمین سلامت انسان است. خداوند متعال، تصریح می کند که قرآن و برنامه های نورانی و حیات بخش آن، جامعه بشر را به راه های تأمین سلامت، رهنمون می کند: «یهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ؛ ۳ خداوند، هر که را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن (کتاب) به راه های سلامت، رهنمون می شود. »

خداوند متعال به عنوان خالق بشر و کلّ کائنات و عالم، به مسائل مختلف حیات و جهان در قرآن کریم نیک و بدها، پاک و ناپاک ها و مطلوب و نامطلوب هایی را که تأمین یا تهدید کننده سلامت جسم و جان انسان است، با رهنمودهایی مشخّص نموده است. با بیان مفاهیمی، مثل حلال و حرام و طیب و خبیث، انسان را از برخورداری از غذاهای معین، مجاز و آزاد گذاشته و از مصرف موادّ غذایی مشخّص دیگر نهی کرده است؛ چیزهای پاکیزه ای را که طبع انسان سالم آنها را بپذیرد و بلع و هضم و جذب و دفعش مناسب و در جهت سلامت انسان باشد، تجویز و چیزهایی را که طبع سالم انسان از آن متنفّر و استفاده از آن، برایش مضر یا مشمئزکننده باشد، منع کرده است.

با گذشت ۱۴ قرن از این مرزبندی قرآن، اگر اندیشمندانه و با انصاف، حکمت های این حلال و حرام های الهی را بررسی کنیم، می بینیم که تمام این دستورات، توجیه علمی داشته که می توان در بررسی علمی این دستورات قرآن، به برخی از آن حکمت ها دست یافت.

قرآن در مورد تغذیه، از جهتی، انسان را به خوردن غذاهای پاکیزه (طیب) توصیه می کند و به کیفیت استفاده از آن هم عنایت دارد و از طرفی، از خوردن غذاهای غیربهداشتی (خبیث) منع می کند که این دستورات را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

۱- دستور به اعتدال در غذا خوردن؛

۲- ممنوعیت چیزهای ناپسند (تحریم خبائث)؛

۳- سفارش در مورد چیزهای پاک و پاکیزه (توصیه به طیبات).

اوّل: قاعده اعتدال در غذا خوردن

قرآن یک قاعده و چارچوب کلّی و اساسی برای تغذیه ارائه می دهد و می فرماید:«کلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا؛ ۴ بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف نکنید. »حضرت امیرالمؤمنین، امام علی (ع) در خصوص این آیه می فرمایند: «در قرآن آیه ای است که جامع تمام طبّ است. » و اشاره به آیه فوق می کنند. اسراف کلمه جامعی است که هرگونه زیاده روی در کمّیت و کیفیت و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل می شود. اسراف مصادیق گوناگونی دارد؛ مانند زیاد خوردن و آشامیدن، فرو دادن سریع غذا بدون جویدن کامل، زیاده روی در خوردن یک نوع غذا و تجاوز از خوردن خوراکی های حلال و روی آوردن به حرام.

پیامدهای اسراف در غذا

صاحب نظران برای اسراف در تغذیه، ضررهایی را بر شمرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

۱- سوءهاضمه، فراخ شدن معده و بزرگی شکم؛

۲- پیچ خوردن معده؛

۳- حمله حُنّاق سینه یا سوزش قلب؛

۴- دچار شدن به وبا، تیفوئید و. . . ؛

۵- چاقی که خود یک بیماری خطرناک است؛

۶- پوسیدگی دندان؛

۷- بالا رفتن غلظت خون (تصلّب شرائین)؛

۸- بیماری های مفصلی و سنگ کلیه (اسراف در خوردن یک نوع غذا)؛

۹- آثار روانی، مثل کودنی، تنبلی و افزایش شهوت جنسی.

دوم: ممنوع کردن چیزهای ناپسند (خبائث)

پس از بررسی آیاتی که غذاهای مضر را «خبائث» نامیده، این نکته روشن می گردد که هر چه را خداوند تحریم فرموده، یکی از حکمت هایش برای پیشگیری از زیان مترتّب بر آن بوده است و نیز روشن می گردد که به رغم تمام پیشرفت های علمی، باز انسان نیازمند هدایت از جانب کسی می باشد که علم او مافوق تمام دستاوردهای بشری است. قرآن کریم در برخی آیات، به صورت کلّی می فرماید:«وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِثَ؛ ۵ و برایشان [خوارکی های ] پاکیزه را حلال می شمرد و پلیدی ها را بر آنان حرام می کند. »

خبائث به چیزهایی گفته می شود که پلید است؛ یعنی امور پست و فاسد و متعفّن؛ به طوری که طبع انسان آنها را نمی پسندد. قرآن کریم در برخی آیات، به طور مشخّص از خوردن برخی غذاها منع می کند

و می فرماید:«حُرِّمَتْ عَلَیکمُ الْمَیتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ. . . . ؛ ۶ گوشت مردار، خون، گوشت خوک، آنچه به غیر نام خدا ذبح شده، حیوان خفه شده و. . . بر شما حرام شده است. » صاحب نظران در بررسی حکمت این گونه غذاها به نتایجی رسیده اند که برخی از آنها را یادآور می شویم:

۱- مردار:

در اصطلاح فقهی، مردار به جانوری اطلاق می شود که از طریق ذبح شرعی، جان از تنش جدا نشده باشد. برای ذبح شرعی نیز حکمت هایی بیان شده که خود نیز دارای تأثیراتی بهداشتی است و آن اینکه چون خون پس از مرگ جانور به محلّ مناسبی برای رشد میکروب ها تبدیل خواهد شد، ذبح شرعی با بریده شدن رگ ها و شریان های بزرگ گردن، باعث خروج تمام خون بدن حیوان خواهد شد و دست و پا زدن حیوان ذبح شده نیز به این امر کمک خواهد کرد. ممنوعیت خوردن گوشت مردار، در سوره های «انعام»، «نحل»، «بقره» و «مائده» با الفاظ مختلف تکرار شده که علّت آن، خطرات جسمی و روحی استفاده از آن و آلودگی مردم آن روزگار به این مسئله است. در روایات نیز به برخی از مضرّات استفاده از گوشت مردار اشاره شده است؛ به عنوان مثال از امام صادق (ع) حکایت شده:

«هیچ کس مردار نمی خورد؛ مگر اینکه بدنش ضعیف و رنجور می شود، نیروی او را می کاهد و نسل او را قطع می کند و آن کس که به این کار ادامه دهد، با مرگ ناگهانی (مثل سکته) از دنیا می رود. »

ضررهای دیگری برای خوردن گوشت مردار در روایات برشمرده اند که عبارتند از: بدبویی بدن، ایجاد صفراء، بد اخلاقی، عصبانیت، قساوت قلب و از بین رفتن مهر و عطوفت، منجمد شدن خون و غیره.

از این روایات روشن می گردد علاوه بر اینکه استفاده از مردار، ضررهای جسمی دارد، دارای ضررهای روانی و اخلاقی هم می باشد و در روایت حکایت شده به قدری گوشت مردار مهر و محبّت را می برد که شخص، حتّی از کشتن فرزند و پدر خویش ایمنی نخواهد داشت.

در تفاسیر آمده است:

دستگاه گوارش نمی تواند از مردار، خون سالم و زنده بسازد. به علاوه مردار، کانونی است از انواع میکروب ها.

و ضررهای دیگری که صاحب نظران و پزشکان در کتب خویش به آن اشاره کرده اند.

۲- خون:

حرمت خوردن خون در چهار سوره قرآن کریم با الفاظ مختلف تکرار شده است: «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَیتَهَ وَ الدَّمَ. . . » ۷ موضوع خوردن خون در میان اقوام و ملل جهان، سابقه ای طولانی داشته است و در دوران جاهلیت هم از آن استفاده می کردند.متخصّصان علوم پزشکی و غذایی، اسرار علمی و فلسفه های مختلفی در مورد حرام بودن خوردن خون برشمرده اند و برخی گفته اند: خون، محیط مناسبی برای رشد انواع میکروب ها است و در آزمایشگاه های طبّی، از خون برای کشت انواع باکتری ها به منظور مطالعه آنها استفاده می کنند و خون در معده بسیار سخت هضم می گردد.

در روایات نیز به برخی از ضررهای آن اشاراتی شده است؛ از جمله از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: «خوردن خون سبب قساوت قلب و رفتن مهر و عاطفه و موجب تعفّن بدن و تغییر رنگ چهره می شود. »همه این موارد، نشان می دهد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.