پاورپوینت کامل دل عاشق را زبانی سرخ می باید! ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دل عاشق را زبانی سرخ می باید! ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دل عاشق را زبانی سرخ می باید! ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دل عاشق را زبانی سرخ می باید! ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

یادواره اوّلین شاعران و ذاکران اهل بیت (ع)

بخشو

جهانبخش کردی زاده، مشهور به بخشو (۱۳۱۵ ه. ش. بوشهر- ۱۳۵۶ ه. ش. شیراز)، مشهورترین نوحه خوان بوشهری در دوره معاصر است. بخشو با تشویق و آموزش سیدعلی مهیمنیان، مدّاح و نوحه سرا، به عرصه مدّاحی وارد شد و کار خود را از پانزده سالگی با نوحه خوانی در «مسجد تنگک» در جنوب شهر «بوشهر» آغاز کرد. او فنون مدّاحی را علاوه بر مهیمنیان، نزد محمّد شریفیان و غلامرضا اصلاح پذیر نیز آموخت. صدای خاص، تسلّط بالا و جدّیت بخشو در نوحه خوانی، در مدّتی کوتاه، نام او را به عنوان نماینده شاخص مدّاحی بوشهری مطرح کرد و شهرت او را به استان های «خوزستان» و «فارس» نیز کشاند. نوحه خوانی در «مسسجد دهدشتی»، از مساجد مهمّ بوشهر، در شهرت یافتن بخشو تأثیر زیادی داشت.

بخشو علاوه بر نوحه خوانی و مرثیه های سنّتی بوشهر، در شروه خوانی، چاووش خوانی، مناجات خوانی، صبحدم خوانی، بیت خوانی، جنگ نامه خوانی، مصیبت خوانی و خیام خوانی نیز از تبحّر خاصّی برخوردار بود و سبک ویژه ای در واحدخوانی داشت. برخی از ملودی ها و سبک نوحه های او، الهام بخش دیگر نوحه خوانان جنوب و برخی آهنگ سازان موسیقی غیر مذهبی بوده است. آخرین نوحه خوانی بخشو در حرم امام رضا (ع) بود و پس از آن در بازگشت، بر اثر عارضه قلبی درگذشت. ۱

بیضا

میرزا صادق متخلّص به بیضا (۱۲۶۸- ۱۳۴۳ ه. ق. ، اردبیل)، از شاعران مشهور «اردبیل» در دوره قاجار است. از دوره کودکی و نوجوانی او اطّلاعات چندانی در دست نیست. شغل او کلاه دوزی بوده و دکانی هم در بازار اردبیل داشته است. در کنار این شغل، به تجارت پوست برّه هم اشتغال داشت و از شهرهای «بخارا»، «باکو»، «تهران» و «زنجان» پوست خریداری می کرد و در «آذربایجان» می فروخت. ظاهراً بسیاری از اشعار او از بین رفته اند. اشعار باقیمانده، اغلب به زبان ترکی و در مدح و رثای اهل بیت (ع) است. شهرت بیضا به مرثیه های عاشورایی اوست که هنوز هم در مجالس عزاداری در مناطق ترک نشین خوانده می شود. مشهور است که بیضا اهل تحقیق در تفسیر «قرآن»، «نهج البلاغه » و میراث شعر فارسی و ترکی بوده است و با علوم اسلامی و مسائل فقهی نیز آشنایی داشته است. دیوان اشعار او با نام «کلام بیضای اردبیلی» منتشر شده است. بیضا در «بقعه شیخ صفی الدّین اردبیلی» در اردبیل مدفون است. ۲

جودی

عبدالجواد خراسانی متخلّص به جودی (۱۳۰۴ ه. ق. ) از شاعران و مرثیه سرایان شیعه دوره قاجار است. وی از اهالی «عنبران»، روستایی در منطقه «طرقبه» در سه کیلومتری «مشهد»، بود و در جوانی به مشهد رفت و به قنّادی مشغول شد. با آنکه سواد خواندن و نوشتن کاملی نداشت، دارای طبع شاعری بود و بر مبنای علاقه و ارادتش به اهل بیت (ع) اشعار بسیاری در مدح، منقبت و رثای آنان سرود.

دیوان جودی با حدود سه هزار بیت قصیده، مثنوی، مرثیه و نوحه های سینه زنی، نخستین بار در سال ۱۲۹۹ ه. ق. به دستور ناصرالدّین شاه و به همّت میرزا سعیدخان مؤتمن الملک، نیابت تولیت آستان قدس، در چاپخانه سنگی آستان قدس چاپ شد و پس از آن، بارها در «ایران» و «هندوستان» منتشر شده است. در بخشی از دیوان او، به نام «از مدینه تا مدینه» شرح کاملی از واقعه کربلا، از زمان حرکت کاروان امام حسین (ع) از «مدینه» تا بازگشت اسیران به آن شهر، به زبان شعر بیان شده است. این شرح البتّه از نظر استناد تاریخی اش ارزش چندانی ندارد. ساده، روان و همه فهم بودن مرثیه های جودی، سبب اقبال بسیار روضه خوانان و مدّاحان از زمان خود وی تا امروز شده است. از نوحه های جودی، نوحه مشهور «او می دوید و من می دویدم» را می توان نام برد. ۳

دعبل خزائی

ابوعلی یا ابوجعفر، دعبل بن علی بن رزین بن عثمان خزائی کوفی، (۲۴۶ ه. ق. ، شوش- ۱۴۸ ه. ق. کوفه) شاعر، ادیب، محدّث و عالم شیعه و از سرآمدان شعر عرب و مرثیه سرایان عاشوراست و نام اصلی اش محمّد یا حسن بوده و دعبل به معنای شتر پیر، جل قورباغه یا هر چیز کهنه، لقبی است که دایه اش از روی هزل به او داده بود. دعبل دوره کودکی و نوجوانی خود را در «کوفه» و «بصره» گذراند و در جوانی، به «بغداد» رفت و به تحصیل علم پرداخت. شعر و ادب عربی را نزد مسلم بن ولیدبن انصاری (۲۰۸ ه. ق. -؟) آموخت. خاندان دعبل از جمله پدر و عمویش شاعر بودند. دعبل نیز از جوانی شعر می سرود و بیشتر عمرش به شاعری و مدح یا هجو صاحب منصبان و امرا و رجال و دریافت صله در ازای اشعار گذشت.

وی کتابی هم با موضوع شرح حال شاعران از دوره جاهلی تا روزگار معاصر خود، به نام «طبقات الشّعرا» یا «کتاب الشّعرا» نوشته بود که مفقود شده است. دعبل سفرهای بسیاری به کشورهای آسیایی و آفریقایی داشت. چند سالی به دربار هارون الرّشید فراخوانده و از جمله شعرای دربار شد؛ امّا اعتقاد به امامت شیعه او را از دربار بیرون آورد.

در دیوان اشعار وی، قصاید بسیاری در مدح امامان شیعه (ع)، از جمله امام علی (ع)، امام حسین (ع) و امام رضا (ع) و نیز هجو خلفای عبّاسی، از جمله هارون الرّشید، مأمون و معتصم آمده است. او علاوه بر شعر، دستی هم در علوم حدیث، کلام، تاریخ و لغت داشت و از صحابه امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) محسوب می شود.

در وصف او گفته اند در دفاع از خاندان امامت و نکوهش دشمنان، بی پروا بود و زبان تند و جسوری داشت و در پاسخ به تهدیدات می گفت: من ۳۰ (در بعضی از اقوال ۵۰) سال است چوبه دار خود را بر دوش گرفته ام؛ امّا کسی نیست که مرا بر آن آویزد.

دعبل در برخی قصاید و مراثی خود، از جمله قصیده های «تائیه»، «رائیه» و «دائیه»، مصائب اهل بیت (ع) در واقعه عاشورا را بیان کرده و صراحتاً مسبّبان آن واقعه را مورد حمله و طعن قرار می دهد. این مراثی، علاوه بر اظهار غم و سوگواری، دارای درون مایه هایی حماسی و مبارزاتی اند.

نوشته اند که دعبل، طبعی ظریف و زبانی گزنده داشت و به کمترین بهانه ای، زبان به هجو مخالفانش می گشود. به همین سبب، دشمنان بسیاری داشت. پس از آنکه متوکل عبّاسی دستور به تخریب قبر امام حسین (ع) داد، دعبل در هجو او یا در هجو مالک بن طوق تغلبی که از متنفّذان عرب و کارگزاران بنی عبّاس بود، شعر سرود. سپس از بغداد به بصره گریخت. در آنجا، اسحاق بن عبّاس، والی بصره، دعبل را به زندان افکند و شکنجه داد. پس از رهایی از زندان، دعبل به «اهواز» گریخت و مالک بن طوق درصدد قتل وی برآمد و مزدوری را در ازای ۱۰ هزار درهم به تعقیب او فرستاد. نهایتاً در یکی از آبادی های «شوش»، به نام «طیبه» دعبل به دست آن مزدور زخمی و مسموم شد و بر اثر همان زخم درگذشت. پیکرش را به شوش منتقل کردند و آنجا دفن نمودند. امروز قبر دعبل از جمله زیارتگاه های شهر شوش به شمار می رود. ۴

سلطان الواعظین

سید محمّد شیرازی مشهور به سلطان الواعظین (۱۳۱۴ ه. ق. تهران- ۱۳۹۱ ه. ق. ) از روحانیون و وعّاظ مشهور شیعه ایرانی در دوره معاصر است. پدرش علی اکبر ملقّب به اشرف الواعظین، از وعّاظ «شیراز» و «تهران» بود که پس از جنبش مشروطه، به «کرمانشاه» رفت.

سلطان الواعظین دروس مقدّماتی علوم دینی را در «مدرسه پامنار» تهران فراگرفت و در دوازده سالگی همراه پدرش به «عراق» رفت. در «کربلا» به مدّت دو سال دروس سطح متوسطه را نزد اساتیدی، چون شهرستانی و فاضل مرندی خواند و به ایران بازگشت. پس از درگذشت پدرش در سال ۱۳۵۰ ه. ق. به «قم» رفت و حدود پنج سال در آن شهر اقامت گزید و از محضر اساتید حوزه علمیه، از جمله عبدالکریم حائری یزدی، سید محمّد حجّت، سید محمّدتقی خوانساری و محمّدعلی شاه آبادی بهره برد. سپس به تهران بازگشت و به تبلیغ دین و منبر پرداخت. وی سفرهای متعدّدی به کشورهای مختلف، از جمله سوریه، «فلسطین»، «اردن»، «مصر» و هند داشت و در این سفرها در کنار وعظ و تبلیغ، به بحث و مناظره های عقیدتی با پیروان ادیان و مذاهب دیگر می پرداخت. از این میان، بیش از همه مناظرات وی با برخی علمای اهل سنّت در هند شهرت یافت.

مشهور است که در برخی جلسات مناظره وی در «دهلی»، مهاتما گاندی، رهبر فقید هند نیز حضور داشته است. مهم ترین مناظرات سلطان الواعظین، بین او و دو روحانی سنّی از شهر «کابل»، به نام های حافظ محمّد رشید و عبدالسّلام واقع شد. این مناظرات در شهر «پیشاور»، در منزل شخصی به نام میرزا یعقوب علی از ۲۳ رجب ۱۳۴۵ ه. ق. به مدّت ده شب ادامه یافت. گزارش این مناظره هر روز در برخی مطبوعات محلّی منتشر می شد. سلطان الواعظین بعدها مباحث این مناظره را در کتاب «شب های پیشاور» تدوین و منتشر کرد که با استقبال زیادی از جانب عامّه شیعه مواجه شد. عمده مباحث کتاب، مسائل اختلافی تاریخی، عقیدتی شیعه و سنّی، از جمله مسائل تاریخ صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر (ص)، سقیفه، خلفای سه گانه و مفاهیم شیعی، مانند ولایت و شفاعت است. هدف حرکت امام حسین (ع) و نیز مشروعیت و فلسفه گریه و عزادای، از دیگر مباحثی است که در مناظره یاد شده، مطرح شده و در کتاب آمده است.

«گروه رستگاران» (در اثبات تشیع)، «صد مقاله سلطانی» (مجموعه مقالاتی درباره «تورات»، «انجیل» و «قرآن»)، «سرادقات سلطانی» (درباره صفات و علائم مؤمنان) و «فصایح الصوفیه و توحید سلطانی» از دیگر آثار سلطان الواعظین است. وی همچنین مقالاتی اعتقادی در نشریات مذهبی، از جمله «معارف جعفری» و «پرچم اسلام» منتشر می کرد. ۵

سید حِمیری

ابوهاشم، اسماعیل بن محمّد حمیری (۱۰۵ ه. ق. – ۱۷۳/ ۱۷۸/ ۱۷۹ ه. ق. عمّان) معروف به سید، از شعرای بزرگ عرب است. دوره حیات او هم زمان با خلافت پنج خلیفه آخر اموی و پنج خلیفه نخست عبّاسی بوده است. خانواده اش اباضی مذهب بودند و خود او هم در ابتدا به کیسانیه گرایش داشت و امامت محمّدبن حنفیه را ترویج می کرد؛ امّا پس از ملاقات با امام صادق (ع) و مشاهده کراماتی از آن حضرت، به تشیع گروید.نقل شده است که امام صادق (ع) به او فرمودند: «مادرت تو را سید نامید. در این باره موفّق شدی و تو سالار شاعرانی. »

سید علاوه بر شعر و ادب، در علوم قرآنی، تفسیر، حدیث و کلام نیز خبره بود و نامش در کنار نام عالمان بزرگ این علوم مطرح است. زبان شعری او در مدح اهل بیت (ع) و هجو بنی امیه، بسیار نافذ بود و قصایدش پر از احتجاجات عقلی و استناد نقلی در دفاع از مکتب شیعه است. او را در کنار بشّار و ابوالعتاهیه، یکی از سه شاعر پرشعر عرب برشمرده اند.

اشعار زیادی از سید موجود است؛ ولی نمی توان آنها را کلّ اشعار وی دانست. ۲۳۰۰ قصیده از هاشمیات او را جمع آورده اند و امینی در «الغدیر»، ۲۳ غدیریه از وی معرفی کرده است. از سید نقل شده است که: فضیلت و منتقبتی در شأن امیرالمؤمنین (ع) نقل نشده؛ مگر آنکه درباره آن، شعری سروده ام.

سید از نخستین مرثیه سرایان عاشورا است. مشهور است که روزی به منزل امام صادق (ع) مراجعه کرد و اذن ورود خواست. امام او را در منزل خود نشاندند و خانواده حضرت، در پس پرده ای نشستند. آنگاه امام از او خواستند تا در سوگ امام حسین (ع) شعری بخواند. او نیز مرثیه ای خواند که مطلعش این بود:

امرُر عَلی جَدَثِ الحُسَی-

– نِ فَقُل لِأعظُمِهِ الزَّکیه

امام صادق (ع) گریستند و صدای ناله از خانه آن حضرت بلند شد؛ تا حدّی که به او گفتند: دیگر بس است. او نیز خواندن شعرش را متوقّف کرد. ۶

فرزدق

ابوفراس، همام بن غالب تمیمی، مشهور به فرزدق (۲۰؟ ه. ق. بصره- ۱۱۰ ه. ق. بصره)، از شاعران بزرگ و مشهور عرب در دوره صدر اسلام است. فرزدق در لغت، به معنی پاره های خمیر یا گرده نانی که در تنور بیفتد، است و ظاهراً این لقب را به دلیل درشتی چهره و ترش رویی به فرزدق داده بودند. شعر فرزدق، شعری فخیم و دارای تنوّع ترکیبات و معانی دقیق است و در منابع علم لغت و نحو، به اشعار او استشهاد فراوان شده است. در مدح فرزدق گفته اند که اگر شعر او نبود، ثلث لغت عرب از دست می رفت و نیمی از اخبار و روایات نابود می شد.

فرزدق به اهل بیت (ع) ارادت خاصّی داشت و به توصیه امام علی (ع) قرآن را حفظ کرده بود. او از اشراف بود و در دربار خلفای اموی، از جمله ولید، سلیمان بن عبدالمالک و عمربن عبدالعزیز حضور داشت و در مدح ایشان شعر می سرود. به همین دلیل بعضی او را شاعر اهل بیت (ع) نمی دانند.

در برخی مقاتل و منابع عاشورا، از جمله «مقتل الحسین» ابومخنف، آمده است که فرزدق در مسیر حرکت امام حسین (ع) به کوفه و در منزل صفّاح با وی دیدار کرد. در این دیدار، فرزدق امام را از رفتن به کوفه برحذر داشت و گفت: دل های مردم با تو است؛ امّا شمشیرهایشان با بنی امیه و قضا از آسمان نازل می شود.

مشهور است که در ایام حجّ یکی از سال ها در دوره خلافت هشام بن عبد الملک، هنگام حضور امام سجاد (ع)، جمعیت طواف کنندگان شکافته شد و مردم به احترام، راه را برای ورود آن امام باز کردند. شخصی با تعجّب از هشام- که ناظر آن واقعه بود- پرسید: مگر او کیست؟ هشام تجاهل کرد و گفت: او را نمی شناسم. فرزدق- که در نزدیکی هشام بود- پاسخ او را شنید و فی الحال قصیده ای در ۴۱ بیت در مدح امام سجاد (ع) و اهل بیت (ع) سرود. این قصیده- که به «میمیه» شهرت یافت- با این مطلع آغاز می شود:

هذا الذی تعرف البطحاء و طأته

و البیت یعرفه و الحل و الحرم

این عمل فرزدق، خشم هشام را برانگیخت؛ تا آنجا که فرزدق را به حبس در «عسفان»- در دو منزلی مکه- محکوم کرد. وقتی امام سجاد (ع) از این واقعه آگاه شدند، دوازده هزار درهم به عنوان صله برای فرزدق فرستادند. فرزدق صله را با این عذر که: خدمت من برای خداست؛ نه عطا پس فرستاد. امام (ع) مجدّداً صله را به او برگرداند و او را قسم دادند که آن را بپذیرد.

قصیده میمیه، از مشهورترین اشعار فرزدق و نیز اثرگذارترین اشعار شیعی به شمار می رود. عبدالرحمان جامی – شاعر قرن نهم- این قصیده را به فارسی منظوم ترجمه کرده و در دفتر «سلسله الذّهب» آورده است. ۷

کافی

احمد کافی خراسانی (۱۳۱۵ ه. ش. مشهد- ۱۳۵۷ ه. ش. چناران)، روحانی شیعه و از مشهورترین وعّاظ و سخنران های مذهبی ایران معاصر است. وی تحصیل علوم دینی را در ده سالگی در «مشهد» آغاز کرد. در هجده سالگی همراه پدربزرگش به «نجف» رفت و نزد اساتیدی، چون سید اسدالله مدنی، سید ابوالفضل موسوی تبریزی و حسین راستی کاشانی علم آموخت. او در مدّت اقامت پنج ساله اش در عراق، در کنار تحصیل، به سخنرانی و اجرای مراسم مذهبی، از جمله قرائت ادعیه در حرم امام علی (ع)، قرائت «دعای کمیل» در حرم امام حسین (ع) و قرائت «دعای ندبه» در «مدرسه سید» در «نجف» می پرداخت. کافی پس از بازگشت به ایران، ابتدا به مشهد و در سال ۱۳۳۹ ه. ش. به قم رفت و از اواخر ۱۳۴۲ ه. ش. در تهران ساکن شد. وی در سال ۱۳۴۷ ه. ش. با کمک جمعی از بازاریان، مرکزی مذهبی را با عنوان «مهدیه تهران» در محلّه «امیریه» بنیان نهاد و فعّالیت های تبلیغی اش را در آنجا متمرکز کرد. کافی در کنار برگزاری مراسم مذهبی، خصوصاً قرائت دعای ندبه در مهدیه، به آموزش وعظ و خطابه و تربیت وعّاظ نیز می پرداخت. او همچنین به فعّالیت های فرهنگی، اجتماعی مختلف، از جمله برگزاری کلاس قرآن، عقاید و احکام، اعزام مبلّغ، راه اندازی مراکز درمانی و داروخانه، کمک به فقرا و سرپرستی ایتام، تأسیس حوزه علمیه، مدرسه، کتابخانه و تعمیر و توسعه مساجد نیز اهتمام داشت. او سفرهای تبلیغی بسیاری به شهرها و کشورهای مختلف داشت.

کافی در بیان مفاهیم دینی، از زبانی ساده و همه فهم استفاده می کرد و سخنرانی هایش در بین اقشار مختلف، طرفداران بسیاری داشت. او از جمله وعّاظ سنّتی بود و چندان میانه ای با رویکردهای نوگرا و جدید که در دهه های ۴۰ و ۵۰ نسبت به مفاهیم دینی و آموزه های اسلامی در بین روشنفکران، تحصیل کردگان و جوانان رواج یافته بود، نداشت. در همین راستا، او یک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.