پاورپوینت کامل در مسیر کمال (قسمت آخر) ۹۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در مسیر کمال (قسمت آخر) ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در مسیر کمال (قسمت آخر) ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در مسیر کمال (قسمت آخر) ۹۲ اسلاید در PowerPoint :
۵۲
۱۸- پوزش پذیری
در همه محیطهای اجتماعی و در میان تمامی کسانی که به گونه ای با یکدیگر در ارتباط هستند، خواه دو برادر، دو خواهر، دو دوست یا دو همکار، در هر حال، مسائلی پیش می آید که سبب ناراحتی و دل گیر شدن یکی از دو طرف می گردد و این معمولًا، امری اجتناب ناپذیر است. نکته مهم و قابل توجّه اینجاست که در این مواقع چه باید کرد؟ آیا با پیش آمدن کوچک ترین ناراحتی یا دیدن برخوردی ناشایست از دوست و برادر و خواهر ایمانی خود، باید پیوندهای دوستی مان را از یکدیگر بگسلیم و اجازه دهیم که روز به روز فاصله بین ما زیادتر گردد؟
آیا باید بگذاریم این امر زمینه ای برای سوء استفاده کسانی شود که نمی توانند رابطه نزدیک و دوستانه برادران و خواهران مسلمان را ببینند؟ به راستی اگر در رابطه بین شما و دوستانتان مسئله ناراحت کننده ای پیش آید یا اگر دوستی نسبت به شما، بی مهری و در حقّ شما، کوتاهی کرد؛ ولی او پس از مدّتی، پشیمان شد، شما با او چگونه رفتار می کنید؟ آیا عذرش را می پذیرید و از خطای او می گذرید یا اینکه آتش کینه اتان همچنان شعله ور می ماند؟
پیامبر اکرم (ص) در وصیت خویش به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «ای علی! هر کس عذر دیگری را که از او بخشایش می طلبد، نپذیرد، شفاعت من شامل حال او نمی شود، خواه آن شخص که عذر می آورد و خود را تبرئه می کند، در ادّعای خود صادق باشد، خواه دروغ گو. »[۱] پیامبر اکرم (ص) در این حدیث تصریح می فرماید که شما به این کار نداشته باشید که آیا واقعاً شخصی که معذرت خواهی می کند و درصدد تبرئه خویش است، راست می گوید یا دروغ، بلکه وظیفه شماست که در هر حال، حرفش را بپذیرید و عذرش را قبول کنید.
در حدیثی از امام زین العابدین (ع) آمده است که: «اگر کسی در طرف راست شما ایستاد و به شما دشنام و ناسزایی گفت، ولی بعد به طرف چپ شما آمد و عذرخواهی کرد، عذر او را بپذیرید. »[۲] این اخلاق، نشانه کمال بزرگواری و اوج ایمان شخص است. هر کدام از ما باید سعی کنیم که به تدریج در ادای کامل این حقّ دوستان و اطرافیانمان؛ یعنی پذیرش عذر خطاهای ایشان، گام برداریم و به این صفت کریمان بیش از پیش آراسته گردیم.
۱۹- عیادت و دل جویی
یکی از نکات مهم در روابط و آداب معاشرت های اجتماعی، عیادت دوستان و بستگانی است که دچار بیماری شده اند. اصولًا در چنین مواقعی است که دوستی و خویشاوندی ارزش واقعی خود را پیدا می کند. وقتی شما بر بالین برادر یا خواهر مسلمان خود حاضر می شوید و از او
دل جویی می کنید و حال وی را می پرسید، احساس آرامش به او دست می دهد و دردش تسکین می یابد. به همین دلیل، در چنین لحظاتی نسبت به شما احساس مهر و محبّت بیشتری می کند و همین سبب می گردد در آینده، روابط دوستانه یا پیوند خویشاوندی میان او و شما محکم تر شود و از پایداری بیشتری برخوردار گردد. به علاوه، همین عیادت سبب می شود که اگر از قبل، نسبت به هم کدورت و ناراحتی داشته اید، برطرف شود و خلوص و صفا جای آن را بگیرد. از این رو، در معارف اخلاقی اسلام تأکید بسیاری بر عیادت بیماران و دل جویی از آنان شده و پیامبر اکرم (ص)، آن را یکی از حقوق اهل ایمان نسبت به یکدیگر برشمرده است. امام صادق (ع) نیز در این باره می فرمایند: «کسی که به قصد عیادت بیماری از خانه خود خارج می شود، هفتاد هزار فرشته او را همراهی می کنند و تا آن زمان که دوباره به خانه برگردد، برای او طلب آمرزش می کنند. »[۳] بنا بر دستورهایی که در روایات آمده است، هنگام عیادت از بیماران، باید به آداب مربوط به این عمل نیز توجّه داشت تا کار خیر ما تکمیل شود و از ثواب بیشتری برخوردار گردد. دو ادب مهم که رعایت آنها هنگام دیدار از بیماران لازم است، عبارتند از:
۱- از توقّف زیاد نزد بیمار خودداری کنیم؛ مگر اینکه خود او از ما بخواهد که بمانیم؛
۲- در صورت امکان، چیزی که بیمار را خوشحال می کند، با خود همراه ببریم و به قول معروف، دست خالی نباشیم.[۴] این را هم اضافه کنیم که عیادت بیماران و حاضر شدن بر بالین انسان دردمندی که ناتوانی بر او غالب شده و در بستر درد و رنج افتاده است، می تواند تذکر و هشداری به انسان های برخوردار از نعمت سلامتی باشد و به آنها گوشزد کند که:
دائم گل این بستان، شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی[۵]
۲۰- پذیرش دعوت
نکته دیگری که در معاشرت با دیگران و به طور کلّی در زندگی اجتماعی باید بدان توجّه شود، این است که همواره سعی کنیم به هر شکل ممکن، دوست و برادر خود را راضی نگه داریم و موجبات دل خوری او را فراهم نکنیم. ممکن است روزی یکی از دوستانتان، شما را به منزلش دعوت کند؛ ولی شما به دلیل گرفتاری، دوری مسافت، بی حوصلگی یا هر دلیل دیگر، چندان مایل به اجابت دعوت او نباشید؛ در حالی که می دانید او از صمیم قلب می خواهد که دقایقی را با شما به سر برد و اگر شما دعوتش را نپذیرید، دل گیر خواهد شد و به دوستی تان لطمه وارد می شود. در چنین صورتی، ما باید سعی کنیم تا آنجا که می توانیم خشنودی و رضایت دوست خویش را بر دیگر امور زندگی مقدّم بداریم و دعوتش را بپذیریم. رسول اکرم (ص) دراین باره می فرمایند:
«و همه امّتم را اعمّ از آنهایی که حاضرند و آنهایی که غایبند، سفارش می کنم که دعوت برادر مسلمان خود را بپذیرند؛ اگرچه مجبور باشند پنج میل (۲۰ کیلومتر) راه بپیمایند؛ زیرا این عمل نشانه دین داری فرد است. »[۶] آن حضرت در جای دیگری در بیان نشانه های جفا می فرمایند: «سه چیز از نشانه های جفا و پشت کردن به دوستان است. . . و اینکه شخص را برای مهمانی و صرف غذا دعوت کنند؛ ولی او اجابت نکند یا در مهمانی حاضر شود؛ ولی غذا نخورد. »[۷]
البتّه باید توجّه داشت همه نکاتی که ما در اینجا تذکر می دهیم، به روابط و معاشرت های برادران مسلمان و دوستان و خویشان مربوط است؛ وگرنه شرکت در هر مجلسی و پذیرفتن هر دعوتی به طور حتم جایز نیست. حضور در مجالس و محافلی که در آنها، گناه و معصیت وجود دارد یا قبول دعوت کسی که وجهه خوبی در اجتماع ندارد و سبب بدگمانی مردم می گردد، به هیچ وجه شایسته نیست. برای مسئولان و مدیران جامعه اسلامی نیز شرکت در مهمانی های پرتجمّل و نشست و برخاست با طبقات مرفّه و خوش گذران اجتماع که از درد مردم خبر ندارند، زیبنده نیست. مولای متّقیان علی (ع)، یکی از کارگزاران خود، به نام عثمان بن حُنَیف را به سبب شرکت در یک مهمانی پرتجمّل و اشرافی مورد سرزنش و نکوهش قرار دادند و فرمودند: «ای پسر حنیف! به من خبر رسیده که مردی از جوانان بصره، تو را به مهمانی خوانده و تو نیز بدانجا شتافته ای. [در آنجا] سفره ای رنگین برایت افکنده و ظرف هایی پرطعام پیشت نهاده اند. هرگز نمی پنداشتم که تو دعوت قومی را اجابت کنی که بینوایان را از در می رانند و توانگران را بر سفره می نشانند! بنگر که چه می خوری، هر چه را در حلال بودن آن تردید داری، از دهان بیفکن و آنچه را یقین داری از راه حلال به دست آمده است، بخور. » [۸]
۲۱- قدرشناسی و سپاس گزاری
داشتن روحیه قدرشناسی و سپاس گزاری نسبت به دیگران، یکی از کمالات انسانی و از خصال اهل ایمان است. بدین بیان که اگر کسی برای ما کاری انجام داد و زحمتی را هرچند ناچیز به خاطر ما متحمّل شد، سپاس و امتنان خود را ابراز کنیم تا طرف مقابل متوجّه شود ما قدر زحمت های او را دانسته ایم و فرد ناسپاسی نیستیم. داشتن روحیه طلبکارانه نسبت به دیگران، برخورد متوقّعانه با اطرافیان و نادیده گرفتن تلاش ها و زحمت های آنها نشانه بی شخصیتی، خودپسندی و سستی پایه های ایمان فرد است. این نکته در روایات مورد توجّه قرار گرفته است و امام رضا (ع) در این باره می فرمایند: «هر کس لطف و احسان بندگان خدا را سپاس نگوید، خدا را هم به حقیقت شکر نخواهد گزارد. »[۹]
انسان باید در زندگی، نسبت به هر کس که به نحوی در رفع نیازمندی ها و احتیاجات او مؤثّر است و موانع و مشکلات را از پیش پای او برمی دارد و در یک کلام، نسبت به همه کسانی که بقا و حیات او بی وجود آنها امکان پذیر نیست، سپاس گزار و قدرشناس باشد و این قدردانی را نیز به نحوی ابراز کند. بنابراین، خواه در برابر زحمات طاقت فرسای پدر و مادر خویش یا فداکاری ها و ایثار همسرمان و خواه در برابر تلاش های صادقانه یک دوست یا زحمات بی شائبه یک آشنا قرار داشته باشیم، وظیفه داریم شاکر و سپاس گزار درگاه خداوند باشیم که منعم حقیقی است، بلکه باید از هر کس از بندگان خدا که به نحوی بر گردن ما حقّی دارد، تشکر و سپاس گزاری کنیم.
۲۲- داد و دهش
در طول زندگی، حکایت ها و داستان های شگفت انگیز فراوانی از علمای اخلاق و اصحاب عرفان و معنا درباره کسانی که از دنیا رفته و در عالم برزخ، به نجات و رستگاری دست یافته بودند، شنیده یا خوانده بودم که در بسیاری از آنها، رمز نجات و رستگاری پس از مرگ، سخاوت، بخشندگی و به بیان شاعران شیرین سخن؛ «داد و دهش» بیان شده بود. این موضوع برایم بسیار جالب و در عین حال، تأمّل برانگیر بود و با خود می اندیشیدم که آیا واقعاً سخاوت این همه اثر دارد که حتّی کسانی را که در عمر خود، گناهانی بزرگ مرتکب شده اند، از عذاب الهی نجات می دهد!؟ این پرسش همواره برایم مطرح بود تا اینکه به روایاتی برخورد کردم که درباره فضیلت سخاوت و بخشندگی نقل شده بود. در بسیاری از روایات نقل شده در این زمینه، سخاوت، درختی از درختان بهشت یا شاخه ای از شاخه های درختان بهشتی معرفی و در آنها تصریح شده بود که هر که به این درخت یا شاخه های آن درآویزد، بی تردید به بهشت وارد می شود.
در یکی از این روایات، به نقل از رسول اکرم (ص) آمده بود: «سخاوت درختی از درختان بهشت است که شاخه های آن در دنیا آویزان شده است، پس کسی که سخاوتمند است، به شاخه ای از شاخه های این درخت درمی آویزد و آن شاخه او را به سوی بهشت هدایت می کند و بخل درختی از درختان جهنّم است که شاخه های آن در دنیا آویخته شده است، پس کسی که بخیل است، به شاخه ای از شاخه های این درخت آویزان می شود و این شاخه او را به جهنّم می رساند. »[۱۰]
در روایت دیگری که از امام موسی بن جعفر (ع) نقل شده است، در همین زمینه، چنین می خوانیم: « [شخص ] سخاوتمند به خدا، به بهشت و به مردم نزدیک و از جهنّم دور است و [شخص ] بخیل از بهشت و از مردم دور و به آتش نزدیک. »[۱۱]
۲۳- امید بستن به ناامیدی
همه ما بارها این سخن را شنیده یا در مواقع سختی ها و مشکلات برای دلگرمی دادن به دیگران، از آن استفاده کرده ایم که در ناامیدی بسی امید است. این سخن در جای خود، بسیار درست است و کسی که ازعمق جان به آن باور داشته باشد، هرگز در هجوم سختی ها و ناملایمات زندگی دچار ناامیدی نمی شود؛ ولی در فرهنگ اهل بیت (ع) به نکته ای اشاره شده که بسیار فراتر و والاتر از این سخن است. در این فرهنگ، افزون بر دعوت به امیدواری و ناامید نشدن در شرایط سخت و بحرانی زندگی، از ما خواسته اند که دایره امیدمان را بسیار گسترده تر از آنچه در تصوّرمان می گنجد، قرار دهیم و به آنچه که به آن امیدی نداریم، بسیار امیدوارتر از چیزی باشیم که به آن امید داریم.
امام صادق (ع) در حدیثی به نقل از پدرش، از جدّ بزرگوارش چنین روایت می کنند:«امیرمؤمنان که درود خدا بر او باد، فرمودند: به آنچه بدان امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه بدان امید داری! پس به درستی که موسی بن عمران که درود خدا بر او باد، خارج شد تا برای خانواده اش آتش بیاورد؛ ولی خداوند بلندمرتبه با او سخن گفت و پیامبر بازگشت و ملکه سبأ با حالت کفر خارج شد؛ ولی به همراه سلیمان اسلام آورد و [همچنین ] جادوگران فرعون خارج شدند تا برای فرعون عزّت و بزرگی بیاورند؛ ولی مؤمن بازگشتند. »[۱۲]
۲۴- خدمت به همسر
یکی از نگاه های اشتباهی که در بسیاری از مردان درباره همسران خود وجود دارد، این است که آنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند و همه کارهای خانه، از پختن و شستن، جارو کردن، بچّه داری و. . . تنها وظیفه آنان است و مردان هیچ وظیفه ای در این زمینه ندارند و به همین دلیل، بیشتر مردان وقتی از سرکار به خانه برمی گردند، انتظار دارند در گوشه ای بنشینند یا دراز بکشند و همسرشان همه اسباب پذیرایی از آنها را آماده کند؛ بی آنکه خودشان در راه آماده شدن مقدّمات شام یا ناهار کمترین گامی بردارند.
این موضوع، به ویژه درباره زنان و مردانی که هر دو، کار بیرون از خانه دارند، شکل بدتری پیدا می کند. زن و مرد پس از یک روز کاری، خسته و کوفته به خانه می رسند. مرد به جای آنکه فکر کند همسرش نیز مانند او خسته است و اگر قرار است کاری انجام شود، باید به کمک هم انجام دهند، بلافاصله روی مبل یا روی بالش لم می دهد و منتظر می ماند تا همسرش بساط پذیرایی را فراهم کند.
این نوع نگاه، کاملًا با فرهنگ اسلامی در تعارض می باشد. درست است که در این فرهنگ، برای مرد، جایگاه ویژه ای در مدیریت و ریاست خانواده در نظر گرفته شده است، ولی این بدان معنا نیست که مرد هیچ وظیفه ای در برابر کارهای خانه ندارد. پیشوایان دین (ع) بر خدمت به همسر و یاری او در کارهای خانه بسیار سفارش و تأکید کرده و آن را هم سنگ عبادت و شب زنده داری برشمرده اند.
در یکی از روایاتی که در این زمینه نقل شده است، امیرمؤمنان علی (ع) می فرمایند: «روزی رسول خدا که درود خدا بر او و خاندانش باد! بر ما وارد شد و فاطمه کنار دیگی نشسته بود و من عدس پاک می کردم. فرمودند: «ای اباالحسن!» گفتم: لبیک ای رسول خدا! فرمودند: «از من بشنو و من سخن نمی گویم؛ مگر از جانب پروردگارم؛ هیچ مردی نیست که همسرش را در خانه یاری دهد، مگر اینکه برای اوست در برابر هر مویی که بر بدن خود دارد، [پاداشی ] عبادت یک سال که روزهای آن را به روزه داری و شب های آن را به شب زنده داری گذرانده است. . . ای علی! به عیال (همسر) خدمت نمی کند؛ مگر صدّیق یا شهید یا مردی که خدا برایش خیر دنیا و آخرت را خواسته است. »[۱۳]
۲۵- خالی دیدن دستان خود
در سال های آغاز طلبگی، به سفارش استاد اخلاقم، هر از چند گاه، به قبرستان قدیمی شهر «شیراز» که به آن «دارالسّلام» می گفتند، می رفتم و ساعت ها در آن قبرستان که پیشینه چند صد ساله داشت، قدم می زدم و هر از چند گاه، بر سر قبوری که تو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 