پاورپوینت کامل نیلوفران خاموش شهر! ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نیلوفران خاموش شهر! ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیلوفران خاموش شهر! ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نیلوفران خاموش شهر! ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

اشاره:

کودکان آواره، گدایی، صدها مرد و زن بیمار و مفلوک در گوشه گوشه شهر و کوی و برزن تصویر آزار دهنده شهرهای بزرگی است
که هر روز و شب چشم های همه رهگذران را متوجه خود می سازد، تصویری از تبعیض، بی عدالتی و غفلت که چهره سرزمین بزرگ
ما را آلوده است . راستی چه کسی مسؤول است؟ من، تو، همه ما و یا … گزارشگر خوب مجله «زایر» آقای ابوالفضل کمالی این
گزارش را برای مجله زایر تدارک دیده که حیفمان آمد در مجله ای که به نام امام عدل منتشر می شود نیاید .

وقتی فقر گریبان خانواده ای را می گیرد، وقتی فقر، چنان عرصه زندگی را تنگ می کند که ترکش های انفجار مصیبت، کودکان را
نیز بی نصیب نمی گذارد، وقتی فقر، چادر سیاه خود را بر سر خانواده می گسترد و دست های تکدی گر را پرورش می دهد، وقتی فقر .
.. نه، دیگر نمی شود گفت که هیچ کس مسوول نیست . همه مسؤول اند .

زمانی که در سرمای خیابان های شهر به اتاق های مبله هتل های چند ستاره نگاه می کنی، وقتی خانه های سر به فلک کشیده بالا
شهری ها را می بینی، وقتی ماشین های آخرین سیستم ثروتمندان را به نظاره می نشینی، وقتی لباس های آن چنانی بچه های
پولدار را نگاه می کنی، … دیگر نمی شود گفت که هیچ کس مسوول نیست … همه مسؤول اند .

پیچ و خم خیابان های امروز مشهد، پر است از این آیه های فقر و نداری . مالامال از تبعیض های اجتماعی و نشانه های اختلاف
شدید طبقاتی . پیچ و خم خیابان های امروز مشهد و هر شهر دیگر ایران – این روزها که نه … خیلی وقت است که کودکان دست
فروش خود را در معرض نمایش گذاشته است . هشدار که این خشم های فرو خفته، این عقده های ناگشوده، این زخمهای بی مرهم،
این دردهای مزمن و این روان های آزرده روزی حق خود را بطلبند، آن گاه است که چهره زیبای قانون را، زیر کفش های مندرس
خویش له می کنند و لاجرم … زندان، اعدام، حبس ابد … یا اعتیاد کودکان ویترین خیابان های مشهد، این روزها فقر خود را در
معرض فروش ونمایش گذاشته اند و به بهای ترحم مردم، روزی خود را گرد می آورند . اینان از فقر و اعتیاد و نداری پس افتاده اند و
هیچکس آنها را نمی شناسد، نه نامی دارند و نه نشانی .

صبح می آیند و شب ناپدید می شوند . از کجا می آیند و به کجا می روند، هیچ کس نمی داند . یعنی هیچ کس نمی خواهد بداند . آنها
زباله های انسانی شهرند . تفاله های ته نشین شده سفره ثروتمندان فارغ اند .

اینها بلندترین فریاد بی عدالتی اقتصادی در خاموش ترین شکل ممکن اند .

قلم من، از من و من از همه شرمنده باید باشد که روزهاست، کودکان خیابانی شهر خودمان را (گفتار درمانی) می کنیم . این
بچه هایی که در سن پنج – شش سالگی، بزرگترین دل واپسی هایشان مامور شهرداری است و زیباترین امیدواریشان، تحصیل .

وقتی از «رشید» – آن کودک ژولیده سرمازده – پرسیدم «چرا ترک تحصیل کرده ای؟ ، گریه کرد و گریخت … وقتی از «محمد علی »
پرسیدم: چرا ترک تحصیل کرده ای؟ به نیشخند پاسخ داد: «نان که نباشد، مدرسه دردی را دوا نمی کند!»

… آری! اینها مصیبت های فروخفته شهر ماست . به راستی «نان که نباشد، مدرسه در