پاورپوینت کامل برای همین بهار ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برای همین بهار ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برای همین بهار ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل برای همین بهار ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

چند صباحی است منتظریم. منتظر بهار، شکوفه های زیبایش، در دشت بیکران عشق با پرستوهای مهاجر که مژده بهار را
می دهند و ریشه های خفته را از خواب بیدار می کنند. آری بهار از راه می رسد با بلبلان نغمه خوان در فضای بهاری، آنجا که شبنمها
از لابه لای گلبرگها مانند مروارید می درخشند و چشمها را خیره می کنند; اما باید گام بردارم و پنجره وجود را بگشایم تا بهار را
احساس کنم. اما، نه، ریشه هایم سرد و خاموش شده اند. نمی دانم چگونه باید این ریشه ها توسط بهار مترنم شوند. مثل اینکه بهار را
حس نمی کنم باید گام بردارم، باید بکوشم تا بهار را بتوانم احساس کنم با تمام زیباییهایش، آری حسی مرا وا می دارد که قلبم را
خانه تکانی کنم و هرزنگاری را از آن بزدایم. آنگاه که قلبم خانه تکانی می شود; ریشه هایم تازه می شوند و وجودم کم کم گرم می شود.
اکنون گام بر می دارم تا بهار را احساس کنم، بهار با زیباییهایش وجودم را در بر می گیرد و مرا نوازش می کند. پاورپوینت کامل برای همین بهار ۱۴ اسلاید در PowerPoint باید
گام بردارم، برای زندگی دوباره، برای تازه شدن، برای تازه شکفتن، آری باید برای بهار گام برداشت، برای بهار.

شیرین تندری – اصفهان

چرا نمی آید؟

من فکر می کنم دلم خیلی وسیع است چنانکه جهان در مقابل آن ذره ای بیش نیست. شاید در این پهنه دلم گوشه هایی یا
گوشه هایی هست که شایسته حضور نیست. شاید دلم را آنسان که شایسته حضور مبارک اوست نیاراسته ام و یا شاید همه وجود
خاکیم در عشق شریفش آب نشده است. شاید من با حضور خاکی و زمینی می خواهم که حضور آسمانی اش را دریابم و این توقعی
نابجاست. شاید هنوز او را کامل نشناخته ام و نمی دانم که تشنه چیستم و این عطش از بهر چیست؟ و شاید هنوز ادب حضور در
پیشگاه جلیلش در ما تجلی نیافته است وگرنه خورشید را تابیدن خوش است. شاید ابری یا حجابی در میان است که باید مشتاقانه
آن را بدرم و به خورشید برسم؟

اما اگر بیاید بیدار خواهم شد. صبح را و روشنایی را در خواهم یافت. خانه دل خواهم آراست و نیش فراق

با نوش وصال از یاد خواهم برد. اگر بیاید بر دلم نور خواهد بارید و او مرا با وسعت نامحدود ابدیت پیوند خواهد زد. اگر بیاید نور
خواهم شد، یکپارچه شور خواهم شد. باران خواهم شد و بر سبزه زار خواهم بارید و بعد خواهم رویید از دل خاک بیرون خواهم
جست، جوانه خواهم زد، شکوفا خواهم شد، گل خواهم داد، بهاری خواهم بود و هی