پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۸
– پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint … چهار … بعد از چهار چی بود؟ هفت؟ نه، نه؟ نه، چی بود؟ اه، باز یادم رفت .
علی بار دیگر انگشت کوچک و سیاهش را ورانداز کرد و دوباره شمرد:
– پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint … چهار …
بعد از چهار را دیگر نمی دانست . همیشه اسم این انگشت آخری را یادش می رفت . امان از این انگشت گنده بی اسم . مدتی به
انگشتش خیره شد و باز شمرد:
– پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint … چهار
و بالاخره حوصله اش سر رفت . همیشه به اینجا که می رسید گیر می کرد . مثل گاوآهن بزرگ یوسف که میان سنگلاخ ها می ماند .
حسابی کلافه شده بود . از ایوان پایین پرید و صاف وسط گودال پرآب فرود آمد:
– آخ …
دستش را روی کمرش کشید و ناله کرد:
– همین دیگر … آدم که ندونه بعد از چهار چی می شه همین بلا سرش می یاد . شونصد و بیست و هفت دفعه از این بالا پایین پریدم،
یه بار توی این چاله نیفتادم . حالا جواب ننه را چی بدم؟
ناگهان چیزی زیر پایش لغزید . پایش را که بلند کرد، قورباغه کوچکی از زیر پایش پرید . بعد همان طور بی خیال و غورغورکنان
روی گل ها نشست و زل زد به علی . علی با چشم های گشادشده و دندانهایی که از سرما به هم می خورد، گفت:
– چیه؟ تو هم زل زدی به من، مگه آدمی که بیشتر از چهار بلد نباشه بشمره، ندیدی؟ حالا توی آب افتادم که افتادم . مگه تو خونه
تو افتادم؟ مگه آبو خریدی؟ اصلا خودت بلدی بیشتر از چهار بشمری که عین وزغ زل زدی به من؟
علی عین ماشین سخنرانی پشت سر هم کلمه ها را ردیف می کرد . بین هر جمله ای هم یا صدایش می لرزید یا عطسه می کرد، ولی
قورباغه بی خیال بی خیال روی گلها نشسته بود و گلویش را باد می کرد . گاه گاهی هم زبان درازش را بیرون می آورد و برای علی
زبان درازی می کرد .
علی که از خونسردی شنونده بی ادب اعصابش حسابی به هم ریخته بود، بلند شد و به طرف قورباغه خیز برداشت، ولی پاهایش در
گل فرو رفت و با صورت توی آب افتاد . قوباغه هم غورغور بلندی کرد و میان علفها گم شد . علی صورت گل آلودش را بالا آورد و با
گریه گفت:
– اگر دستم بهت برسد وزغ بی تربیت …
همین که خواست دوباره بلند شود، حس کرد دستی گرم و محکم پشت گردنش را گرفت و بلندش کرد . جرات نکرد حتی سرش
را برگرداند . صدای مادر محکم گفت:
– به به … خوبه دیگر … من با هزار تا کار توی خونه، دارم جون می کنم، آقا اینجا آب تنی می فرمایند .
علی مثل جوجه کبوتر به میخ کشیده شده توی هوا تاب می خورد . تلاشی برای پایین آمدن نکرد . حتی اگر هم می کرد
نمی توانست از دستهای پرتوان مادر بگریزد . مادر علی را به اتاق برد و روی گلیم انداخت .
– زود باش برو لباستو عوض کن تا حسابتو نرسیدم . وای به حالت اگه سرما بخوری . خودم پوست از اون کله ات می کنم .
علی بی معطلی پرید تا از گوشه و کنار برای خودش لباس پیدا کند . البته لباس خودش هم نبود، ولی همین که او را از خیسی
نجات بدهد، کلی می ارزید .
تا خواست از اتاق جیم شود، مادر مثل کوه مقابل در ایستاد و ظرف غذا را به دستش داد و گفت:
– اینو ببر سر زمین برای یوسف . بازیگوشی هم نکن . عین بچه آدم برو و برگرد . بدو ببینم .
و بعد خودش ظرفها را جمع کرد و به طرف چشمه رفت . علی ظرف غدا را ورانداز کرد و پیش خودش حساب کرد:
– شاید یوسف بداند که بعد از چهار چیست .
و به خاطر همین یک سؤال به مزرعه رفت . وقتی کنار مزرعه رسید، یوسف مشغول بیل زدن بود . آنقدر خسته و مشغول که حتی
علی را هم ندید . علی به تماشا ایستاد . به تماشای خستگی یوسف و دستهای پینه بسته اش . یوسف که انگار تازه متوجه حضور علی
شده بود، بیلش را در زمین فرو برد و دستش را سایبان چشمهایش کرد و فریاد زد:
– سلام .
– سلام .
یوسف آرام آرام جلو آمد:
– ناهار آوردی؟
علی ظرف غذا را مقابل صورتش گرفت . یوسف ظرف را گرفت . دستهایش را در چشمه شست و در ظرف را باز کرد . علی هم
نشست و به درخت تکیه داد . یوسف مشغول شد . لقمه ای بزرگ بر می داشت و پر سر و صدا می جوید . سرش را بالا گرفت و
سنگینی نگاه پرسشگر علی را حس کرد:
– چیه؟ باز چی می خوای؟
علی دستپاچه شد:
– هیچی … فقط … فقط، می خواستم بدونم بعد از چهار چی می شه؟
– کدوم چهار؟
– چهار دیگر . وقتی می شمریم پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint …
– بعدش پنجه، پنج .
علی به درخت تکیه داد و شمرد:
– پاورپوینت کامل یک، دو، سه، چهار ۳۳ اسلاید در PowerPoint، پنج … می شه پنج روز دیگه .
و بعد کودکانه پرسید:
– یوسف پنج روز یعنی چی؟
او گفت:
– پنج روز یعنی پنج روز بخوابیم و بلند شیم، پنج بار برای من غذا بیاری، پنج بار نسرین و حیدر برن مدرسه، تازه پنج روز دیگه
عروسی لیلا دختر کدخداست .
حرف یوسف که به اینجا رسید، علی پیش خودش فکر کرد: «این که نمی شه، اون وقت چه جوری می خواد بیاد؟ همه می رن عروسی
. نه … این جوری نمی شه …»
– یوسف؟
– دیگه چیه؟
– امام کجاست؟
– کدوم امام؟
– امام دیگه . امام دوازدهم .
– پیش خدا، همه جا .
– حرفهای ما رو می شنوه؟
– حتما، حتما .
– سواد هم داره؟
– خیلی، خیلی زیاد .
– پس حتما بیشتر از چهار هم بلده بشمره .
– معلومه، این حرفها چیه می زنی؟ حالا برو خونه، من به کارم برسم .
علی پیش خودش حساب کرد حالا که امام صدای او را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 