پاورپوینت کامل ماه ترین ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ماه ترین ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماه ترین ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ماه ترین ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
شب از نیمه گذشته اما خواب همچنان از چشمانم گریزان است . نسیم سحری هر از گاهی می وزد و اشکهایم را از مژه می تکاند و بر
صورتم جاری می کند . باز هم جمعه ای گذشت و باید روزها را شماره کنم تا جمعه ای دیگر از راه برسد . تاریکی، سکوت و سینه ای
پر از سوز، همصحبتی می خواهم تا اندوهم را با او واگویه کنم … غلتی می زنم و چشم در چشم ماه می دوزم . خسته به نظر می رسد .
با زبان دل، سلامش می کنم و با گوش جان می شنوم که غمناکتر از من جواب می گوید .
با خود فکر می کنم، شاید از اینکه طلوع کرده بی آنکه از فرج خبری باشد، اندوهناک است . شاید از فراق و دوری خسته شده، و
مگر ماه، تفاوت بین روزهای هفته را می فهمد؟ … پلکها را برهم می نهم و خسته از روزهای بی مولا، پرنده افکارم را تا فراسوی افق ها
پرواز می دهم …
… واقعا شگفت آور است . هرگز فکر نمی کردم راه به آن تاریکی و وحشت انگیزی، سرانجام به چنین منبع نور و روشنایی ختم شود،
بی آنکه خود بفهمم در هاله ای ازنور قرار می گیرم . فضای کهکشان نیز مثل نیمه شبهای زمین بار سنگین سکوت را به دوش
می کشد . ماه با تمام وجود پیش رویم است . تکه ای ابر زیر پایم می لغزد . ماه را می گیرم تا نیفتم . اگرچه از لمس آن هیچ احساسی
ندارم . نه خوشم می آید، نه تنفر پیدا می کنم . هیچ بویی هم نمی دهد . ماه چرخ می خورد و من در حالیکه بر تکه ابری سوارم،
بدنبال بهانه ای برای آغاز صحبت، شانه به شانه اش چرخ می خورم . خیلی طول نمی کشد که سکوت ممتد میان ما با ناله او کوتاه
می شود: «باز هم نیامد … ناگزیر باید صبر کرد …» معنی حرفهایش را نمی فهمم، می پرسم: «ببخشید! از که حرف می زنی؟» و او
بی آنکه نگاهم کند می رود و تنها صدایش به گوش می رسد: «ماه همیشگی آسمانها و زمین، بهانه برقراری جهان … افسوس که باز
هم باید بروم تا او را بیابم …» مات و مبهوت مانده ام . چقدر حرفهایش شبیه منتظران است . می خواهم از انتظار بپرسم، اما شاید
اهل این حرفها نباشد . تشنه ای پیاده در بیابان و از قافله جا مانده را می مانم که از سیرابی سواره رد قافله را می پرسد . صدای ماه
تکانم داد:
– … ای ماه! مبادا از پای بنشینی، … بچرخ … تندتر … تندتر … ، بگذار روزها طی شود و جمعه فرا رسد …
می گویم: – تو هم به جمعه موعود می اندیشی؟ با تعجب نگاهم می کند:
– مگر تو هم منتظری؟
– آری
– از کجا معلوم؟
– خب … خب، من او را دوست دارم .
– همین؟
– دعا می کنم زودتر بیاید …
زهرخندی می زند و بار دیگر بغض آلود به ناله هایش ادامه می دهد:
– کی طلوع می کنی، ای پاورپوینت کامل ماه ترین ۳۳ اسلاید در PowerPoint؟ ای غروب نکردنی! تا به کی فضا را هروله کنم و زمین را در پی تو چرخ بزنم؟
گفتم: «ای ماه زیبا! من هم مثل تو، حتی شبها خواب ندارم . مانند امشب که اشکها همدم تنهایی ام هستند …
خط نورانی و بلندی که به سرعت به طرفم می آمد، رشته حرفم را پاره کرد . سرم را پایین آوردم و وقتی نگاه کردم از کنار ماه عبور
کرد . ترس تا مغز استخوانم را می لرزاند . به اطراف نگریستم . فضا پر بود از موجهای عظیم هوا و خطوط گداخته ای که پس از
لحظه ای محو می شدند . ماه که وحشتم را دیده بود گفت:
آن خط روشن، تیر شهاب بود . آمده بود از فرج خبر بگیرد و به بقیه اطلاع دهد … آن موجها نیز مامور بارانند که بصورت باد بر
ابرها می وزند . آنها نیز ناراحتندو دچار التهاب شده اند …
گفتم: مگر در دنیای شما هم انتظار معنا دارد؟ …
– من و همه ستارگان شاید بهتر از تو مفهوم آن را درک کنیم .
با خنده گفتم: مثلا تو برای فرج چه می کنی؟
سؤالم را با سؤال دیگری جواب داد: تو خود چه می کنی؟
– برای سلامتی و تعجیل در فرجش دعا می کنم .
– آیا بر قلبی مرهم می گذاری، در حالیکه بر آن تیغ کشیده ای؟ بعضی شما زمینی ها هم خوب ادعا می کنید . در حرف زدن اول و
در عمل آخرید .
خشم سراسر وجودم را به آتش کشیده بود . از طرفی راست می گفت و از سویی دیگر نمی خواستم به این آسانی مقابل او، کوچک
شوم .
گفتم: اصلا تو از انتظار چه می دانی؟ مگر کسی به تو ظلم کرده . آیا خورشید جای تو را گرفته؟ درد تو چیست که مولا را می جویی؟
ماه کمی صدایش را بلند کرد و گفت: مگر همه باید بد باشند تا خوب ترین جایی داشته باشد؟ آیا انتظار دیدن چنین کسی
به خودی خود کافی نیست؟
و در حالیکه به ستارگانی که در اطرافش پراکنده بودند می نگریست، ادامه داد:
– من با آنکه پاره های تنم را در اطرافم می بینم و از سلامتی آنها مطمئنم، باز هم از فاصله موجود می سوزم، با خود فکر می کنم،
چطور شیعیان زمینی، پیشوایشان گاه در کنارشان هست . اما به او بی توجهند و شاید در طول شبانه روز، تنها در حد دعای بعد از
نماز او را یاد می کنند . تو راست می گویی، نه کسی بر صورتم سیلی زده و نه حقم را غصب کرده اند، اما فراموش نکن، من و زمین
نسبتا هم سن و سالیم . او از زمان پیدایش خود تا به امروز و از این به بعد، هیچگاه خالی از حجت خداوند نبوده، و تنها درباره این
آخرین امام، که آمدنش به تاخیر افتاده، انتظار او را سخت بی تاب کرده .
حرفش را قطع کرده و پرسیدم: زمی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 