پاورپوینت کامل نشانه حضور ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نشانه حضور ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشانه حضور ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نشانه حضور ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
بحث رفته رفته بالا می گرفت … مردی که عبا از دوشش افتاده بود، از میان کتاب ها سرک کشید و گفت: «آقای فتونی! من هر چه
فکر می کنم و هر چقدر این کتاب ها را بررسی می کنم، جوابی جز آنچه گفتم نمی یابم .» آقای فتونی نیز نگاهش را روی چهره مرد
دوخت و گفت: «بنده هم همینطور، آنقدر به نظر خود اطمینان دارم که حاضر نیستم حتی یک درصد از رای خود برگردم …» . در
این وقت در اتاق آرام باز شد و پیرمردی با قامتی تکیده وارد شد و مؤدب گوشه ای ایستاد و گفت: «آقا! دیروقت است . اگر اجازه
بفرمایید، درب خانه را ببندم …»
آقای فتونی چشم در چشم او دوخت و با مهربانی گفت: «تو چرا هنوز نخوابیده ای؟ منتظر ما نباش! بحث ما شاید تا صبح طول
بکشد، در خانه را که بستی، بخواب …» .
پیرمرد از اتاق بیرون رفت و در را نیمه باز رها کرد . آقای فتونی تبسمی کرد و گفت: «شیخ باقر! می بینی ما چگونه از میهمان
پذیرایی می کنیم؟ شما چند ساعتی بیشتر نیست که به منزل ما تشریف آورده اید . اما آنقدر گرم این موضوع شده ایم که حتی قید
خواب و استراحت را هم زده ایم …» . شیخ باقر چشمانش را مالید و گفت: «این حرف ها کدام است؟ من در کربلا هم کلاس درس و
بحثم همچنان برگزار می شود . گذشته از اینها، وقتی انسان اعتقاد دارد به اینکه امام زمانش به اوضاع و احوال زندگی اش آگاه است
پس خستگی معنایی ندارد . من با خود گفتم، چند روزی بیایم نجف، هم زیارتی کنم و هم از محضر بزرگان و استادانی چون شما
بهره مند شوم » .
– شما لطف دارید . اما در عوض، بحث امشب به یاد ماندنی است و نتیجه هر چه باشد شیرین خواهد بود .» در این وقت نفس
عمیقی کشید و به دست نوشته های کتاب قطوری که مقابلش بود، چشم دوخت و به دنبال آن سکوتی کشدار و سنگین فضای اتاق
را در خود فرو برد . زمان به نرمی نسیمی که از پنجره نیمه باز وارد می شود، می گذشت . خانه های نجف در سایه شب به خواب فرو
رفته بودند و تنها خانه فتونی بود که زیر سوسوی روشنایی چراغ، خود را بیدار نگه می داشت . شیخ باقر کاسه آبی را که در کنارش
بود برداشت . جرعه ای نوشید و در حالی که صفحات آخر کتاب را از زیر انگشتان رد می کرد، پس از ساعت ها، سکوت یکپارچه اتاق
را برچید: «آقای فتونی! شما به جواب تازه ای نرسیدید؟»
– «نه، جواب همان است که گفتم . اگر کسی قصد کند که ده روزی در شهری بماند . باید تنها به قصدش عمل کند و از شهر خارج
نشود» .
شیخ باقر عمامه را از سر برداشت و گفت: «ببینید، حرف شما درست است، اما بستگی دارد . اگر حاشیه یا باغات اطراف شهری، در
عرف جزء همان شهر به حساب بیاید، همان حکم شهر را دارد . و رفت و آمد در آن مدت ده روز جایز است » . در این وقت نگاه
نافذش را روی چشمان گودافتاده آقای فتونی نشاند و ادامه داد: گویا شما منظور مرا متوجه نشدید . مثلا مردم در همین نجف،
بخشی از مزارع و نخلستان های اطراف شهر را هم جز نجف می دانند، درست است؟»
– «بله همینطور است » .
– بسیار خوب، پس چه دلیلی دارد که انسان خود را به زحمت بیندازد آنهم در مساله ای که اسلام بخوبی آن را مشخص و بیان کرده؟
»
آقای فتونی، دانه های درشت عرق را از پیشانی پاک کرد و گفت: «اما من فکر می کنم، حکم شما خالی از اشکال نباشد، جواب
مساله روشن است، همانطور که صورت سؤال واضح است . کسی که قصد کرده در شهر بماند، پس باید چنین کند . چه مسافت
زیادی طی کند و چه از شهر خارج و بلافاصله وارد نخلستان کنار شهر شود . آشیخ باقر! با همه احترامی که برای شما قائلم، اما
نمی توانم حرف شما را قبول کنم …» . شیخ باقر بلافاصله گفت: «بنده هم اجباری نمی کنم که حرفم را تایید کنید … من اگر بدانم
نظر شما درست است، بی شک خواهم پذیرفت . اما بد نیست به نظر اسلام در مورد عرف توجه کنید . مثلا اگر کسی بگوید سیدم،
نمی شود به او خمس داد، مگر به دلایلی و از جمله اینکه بین مردم طوری معروف شده باشد که انسان یقین کند سید است . (۱)
وقتی اسلام درباره مساله خمس تا این اندازه به عرف اهمیت می دهد، درباره حواشی شهر هم همینطور است …» .
– «خیر، شما نباید مساله خمس را با سفر مقایسه کنید، کسی که سفر می کند، نماز و روزه اش در گرو همان سفر، تغییر می کند …
اما شیخ باقر! اینطور که پیداست تکلیف بحث ما را کس دیگری باید معلوم کند . اگر تا صبح هم مباحثه کنیم، رایمان عوض
نمی شود …» . و لبخند نرمی روی لبانش نقش بست و متبسم ادامه داد: «گویا حضرت بقیه الله، عجل الله تعالی فرجه، باید بفرماید
حق با کداممان است .»
شیخ باقر سری تکان داد و در حالی که به تصویر ماه درون حوض می نگریست، گفت: «حقیقتا حضرت ولی عصر،
عجل الله تعالی فرجه، به آنچه می گوییم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 