پاورپوینت کامل اینک بهار … ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اینک بهار … ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اینک بهار … ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اینک بهار … ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

اشاره

آنچه می خوانید تصویر روشنی است از زیبایی های روزگار سبز ظهور .

دوران دلنشینی که به یمن حضور موعود (عج)، با بهار، پیوندی جاودانه خواهد داشت .

اینک با منتخبی از بهترین آثار رسیده به پنجمین مسابقه در انتظار موعود، این صفحه را آغاز کرده ایم و همچنان مشتاقیم تا باز
هم با چشمان پر امیدتان به تماشای آیینه روشن فردا بنشینید و از عصر طلایی ظهور برایمان بنویسید .

تحریریه موعود جوان

× × ×

دعای ندبه تمام می شود، اشک هایم را پاک می کنم و برمی خیزم . آه! خورشید! خورشید! امروز هوا صاف است . چند روز پیش، یا
چند هفته پیش! شاید هم چند سال پیش!؟ هنگام ظهر، خورشید تاریک شد و عصر از مغرب ظاهرگشت . – همه ترسیده بودند –
اما من می دانستم این نشانه است، یک نشانه .

آنها می گویند این یک کسوف اتفاقی است اما من از آن روز ثانیه شماری می کنم .

انتظار چه طولانی است!

چند هزار سال گذشته است! امروز چند هزار سال پس از آن صیحه آسمانی است . اما آنها می گویند که یک پدیده طبیعی است که
در طبقات فوقانی جو روی داده، ولی من منتظرم .

امروز همان روزی است که قرار است بیایی، کوله پشتی ام را برمی دارم و به راه می افتم، چیز زیادی از زبان عربی نمی دانم و شهر از
دور پیداست، اگر نقشه ام را گم نمی کردم سر از کویت در نمی آوردم، یک بار مرا دستگیر کردند، اما فرارکردم، گفتم باید خودم را به
مکه برسانم و آنها فکر کردند دیوانه ام . الان چند روزی است که فرار کرده ام و حالا در ابتدای شهر ایستاده ام، اولین کسی که
می بینم می پرسم: (این الکعبه؟) و او با تعجب به من سر تا پا خاکی نگاه می کند می فهمد خارجی ام، فقط اشاره می کند برو، و
می روم … .

نزدیک ظهر است، نزدیک آمدن توست و من تنها نیستم، چند صد زن و مرد دیگر هم هستند، با هم حرف نمی زنند، هر کس
گوشه ای نشسته و با خود خلوت کرده است، من هم می نشینم و دعای فرج را زمزمه می کنم، قطرات اشک و خاک مخلوط شده و
صورتم را گلی کرده است … ،

قلبم به تپش افتاده و التهاب زیادی دارم، همه آنها ایستاده اند، من هم برمی خیزم … صدای شیهه اسبی می آید، چشم ها به آن سو
می رود، زانوانم شل می شود و بر زمین می افتم، نمی دانم چه می شود … ناگهان فریادی می شنوم:

الا یا اهل العالم، انا قائم المنتظر و انا سیف المنتقم و انا …

فریادش قوت قلبم می شود، به سمتش می دوم، اما نه! خود را روی زمین می کشم، زین اسبش را می گیرم . نه چیزی می بینم و نه
چیزی می شنوم، جز هیاهوی باد و خاک و آب، ستاره ای عبور می کند، خورشید روی سرم می ایستد، گرمم می شود، از مهتاب
رودخانه ای جاری می شود و ماهی های نقره ای آن، بالا و پایین می پرند، در می شکند! شمشیر پایین می آید! ظرف آب می افتد!
خیمه ها می سوزند! زندان، سیاهی، تباهی، سرخ، سیاه و بعد سبز … .

ناگهان مرا به نام صدا می زنند: (فاطمه . .).

سبز، سبز، سبز، قلبم تکه ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.