پاورپوینت کامل سی سال نوشتن برای اهل بیت ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سی سال نوشتن برای اهل بیت ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سی سال نوشتن برای اهل بیت ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سی سال نوشتن برای اهل بیت ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۸

این بار محمود حکیمی نویسنده نام آشنای کتاب های نوجوانان میهمان موعود جوان بود .

حکیمی نویسنده ای قدیمی و معلمی مهربان و مصمم است که در سال ۱۳۲۳ در محله میدان خراسان شهر تهران به دنیا آمد .

او یک نویسنده مذهبی است و دلیل آن را هم خانواده و محل زندگی اش می داند و می گوید: «مادرم عشق به اهل بیت را از کودکی
با شیر خود در جانم ریخت …»

حکیمی تحصیل کرده رشته زبان و علوم تربیتی است و نویسندگی را از دوران نوجوانی با روزنامه دیواری مدرسه و کیهان بچه ها
آغاز کرد . این همکاری با مطبوعات به خصوص با مجلات حوزه علمیه قم ادامه پیدا کرد و بعد سبب تحریر آثار متعددی در زمینه
اهل بیت گردید .

او در کنار کار نویسندگی بیش از ۳۰ سال سابقه کار در آموزش و پرورش دارد و برای مخاطبان نوجوانش کتاب های مذهبی زیادی
نوشته است . در حال حاضر کتاب زندگانی حضرت زهرا (س) و امام سجاد (ع) را زیر چاپ دارد و چند روز قبل از مصاحبه هم صد
و سی و سومین کتابش با نام «همراه با عارفان، عیاران و جوانمردان » وارد بازار شد .

صحبت با ایشان به درازا کشید، ماحصل این گفت وگو را با هم می خوانیم .

مخاطبان ما علاقه مندند بیشتر با شما آشنا شوند . لطفا خودتان را معرفی کنید .

من در سال ۱۳۲۳ در تهران خیابان لرزاده متولد شدم .

ما در خیابان خراسان زندگی می کردیم . محله خراسان تا قبل از انقلاب به دارالمؤمنین معروف بود . بیشتر هیات های مذهبی در
همان محله ها بودند . مرحوم پدرم مرا از ۳ سالگی به این هیات ها می برد . وعاظ و علمایی مثل مرحوم فلسفی، صدر بلاغی، اعتماد
زاده و شیخ علی اکبر برهان از همان اول مساله حقانیت اهل بیت را برای من روشن کردند و خیلی در زندگی من مؤثر بودند .

همیشه از من می پرسند که چه عاملی سبب شد به کتاب های مذهبی به خصوص در زمینه اهل بیت توجه پیدا کنی؟ باید بگویم
که سه عامل در زندگی من موثر بودند تا من به خاندان نبوت عشق بورزم . اول تربیت خانواده، دوم شرکت در هیات های مذهبی و
سوم پژوهش در ادیان .

چندی پیش نامه ای از دانشجویی دریافت کردم نوشته بود من کتاب های ادبی شما را که اخیرا درباره علامه اقبال لاهوری، عطار
نیشابوری و فردوسی منتشر کرده اید، مطالعه کردم . تصور می کردم که در این کتاب ها بحث ادبی مطرح کرده اید ولی وقتی آنها را
خواندم متوجه شدم باز هم در این کتاب ها بحث اهل بیت و عشق و علاقه یی را که این شاعران به اهل بیت داشتند بررسی کرده اید
.

همیشه در پاسخ این نامه ها می گویم: «مرحوم مادرم عشق به اهل بیت (ع) را با شیر خود در جانم ریخت . او به اسلام و قرآن و
اهل بیت علاقه عجیبی داشت که در حد شیفتگی بود . من هر بار ایشان را می دیدم، قرآن یا مفاتیح می خواند . حتی چند روز قبل
از وفاتشان هم از این دو کتاب جدا نشدند» .

فعالیت های فرهنگی و قلمی تان چگونه آغاز شد و چطور با مطبوعات و عرصه کتاب همکاری خود را آغاز کردید .

در اینجا باید به نقش معلمم اشاره کنم . سال پنجم دبستان بودم . معلم انشایی به نام آقای غروی داشتم . ایشان مرا خیلی تشویق
می کردند .

در دی ماه سال ۱۳۳۵ اولین روزنامه دیواری مدرسه را درست کردم که با استقبال زیاد بچه ها مواجه شد . این کار را ادامه دادم تا
اینکه در یک سال ۵ روزنامه دیواری در مدرسه درست کردم .

در همان سال ها مجله کیهان بچه ها چاپ شد . من شماره های اول این مجله را خواندم و خیلی خوشم آمد . داستان کوتاهی نوشتم
که گمان می کنم همزمان با سال دوم انتشار مجله بود و اتفاقا چاپ شد . اصلا انتظار نداشتم که داستانم را چاپ کنند و خیلی از
این بابت خوشحال شدم .

در سال های بعد که به دبیرستان رفتم، مجله می خریدم اما مطلبی نمی نوشتم . چون در دبیرستان معلمی که تشویقم کند
نداشتم .

در سال ۱۳۴۰ مسؤولیت کیهان بچه ها با آقای بدیعی بود . در آن موقع در هر شماره کیهان بچه ها یک داستان از من چاپ می شد .
به این ترتیب کم کم وارد عالم مطبوعات شدم . اوایل بیشتر قصه های پلیسی برای مجلات ترجمه می کردم . بعدها مشترک مجله
مکتب اسلام شدم که صاحب امتیاز آن آقای ناصر مکارم شیرازی و سر دبیرش مرحوم علی حجتی کرمانی بود . آن زمان آیت الله
گلسرخی در مکتب اسلام داستان می نوشت . به خاطر دارم که یک بار نامه ای به مجله نوشتم و گفتم: «مجله شما خوب است، اما
داستان هایتان از نظر تکنیکی ضعیف است .»

در پاسخ آقای حجتی و آقای مکارم شیرازی به من نامه ای نوشتند وگفت: «شما برای ما داستان های دینی بنویسید .» البته من آن
موقع داستان دینی نمی نوشتم و این مساله سبب شد که از آن به بعد داستان های دینی من در مجلات مذهبی حوزه مثل: مکتب
اسلام، نسل نو، پیام شادی، مکتب تشیع، نجات، نسل جوان و … چاپ شود . در هر شماره این مجلات دو یا سه داستان از من بود
که یکی را به اسم خودم و بقیه را با اسم مستعار چاپ می کردند .

مجلات مذهبی آن زمان چقدر مخاطب داشت؟

اوایلی که در دفتر مجله مکتب اسلام در تهران کار می کردم، این مجله تیراژ زیادی نداشت . اما از سال ۱۳۵۴ به بعد تیراژ مجلات
مذهبی به نحو چشمگیری بالا رفت . تا حدی که در سال ۵۶ تیراژ مکتب اسلام به ۱۲۰۰۰ نسخه رسید .

از سال ۱۳۵۳ هم گرایش شگفت انگیزی نسبت به کتاب های دینی در سطح جامعه پیدا شد و اکثر داستان های من به صورت کتاب
منتشر گردید که اولین کتابم به نام حسین بن علی (ع) پیشوای آزادگان با مقدمه آقای مکارم شیرازی منتشر شد و کتاب دیگرم
طاغوت به مدت یکسال و نیم در مکتب اسلام چاپ شد .

چه عاملی سبب شد که به نوشتن کتاب های دینی علاقه مند شوید؟

بطور کلی دو عامل سبب این علاقه شد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.